خبر و دیدگاه

دموکراسی , فدرالیزم و سیکولاریزم سه اصل ضروری برای افغانستان آینده

 

    در جهان امروز, پدیده های شگرف اجتماعی و  فناوری روز تا روز و هفته تا هفته سربلند کرده می رود و هیچ کشوری نمی تواند از پیشرفت های بی وقفۀ جهان پیشرونده تکنالوژی خود را عقب بکشد, بجز مغزهای یخ زده و پوسیده .

   تا جایی که از چشمدید و تجربه بنده به حیث یک خبرنگار, از نظام های حکومتی در این 60 سال آموخته ام این است که از نگاه بنده, برای کشور افغانستان, نظام دموکراسی با پایه های فدرالیزم و سیکولاریزم, نسبت به هرگونه نظام های سیاسی و اجتماعی دیگر, کارآمد بهتری خواهد شد. بنده کارایی نظام دموکراسی, فدرالیزم وسیکولاریزم را در کشورهای اسلامی بمانند ترکیه واندونیزیا و حتی مصر عزیز دیدم که کارایی بسیار خوبی دارد و در هر سه آن کشور ها, یک نوع سیکولاریزم حکمفرما بود که هر کی پی کار خود بود یعنی (عیسی به دین خود موسی به دین خود).

  دموکراسی یعنی حکومت مردم از طرف مردم و برای مردم. در نظام دموکراسی باید از تقلب های نوع حکومت حامد کرزی و به ویژه اشرف غنی احمدزی, به شدت جلوگیری گردد.

  دموکراسی یک نظام سیاسی و حکومتی است که در آن قدرت به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوی مردم اعمال می‌شود. در این سیستم، مردم از طریق انتخابات آزاد و عادلانه، نمایندگان خود را برای تصمیم‌گیری در امور حکومتی برمی‌گزینند. دموکراسی بر اصولی مانند آزادی بیان، حقوق بشر، حاکمیت قانون، مشارکت عمومی و مسئولیت‌پذیری حاکمان در برابر مردم استوار است.

 گونه های دموکراسی:

  1. دموکراسی مستقیم, در این نوع، مردم خود مستقیماً دربارهٔ قوانین و سیاست‌ها تصمیم می‌گیرند (مانند برخی همه پرسی‌ها در کشور سویس و دیگر کشورهای دموکراسی.
  2. دموکراسی غیرمستقیم ,نمایندگی)– مردم نمایندگانی را انتخاب می‌کنند تا از طرف آن‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری مشارکت کنند ,مانند مجالس نمایندگان و سنا در کشورهای مختلف.
  3. دموکراسی مشارکتی , ترکیبی از دو نمونۀ بالا که بر مشارکت گسترده‌تر مردم در تصمیم‌گیری‌ها تأکید دارد.

دموکراسی در پهنای ویژه اش:

  • انتخابات آزاد و منصفانه
  • تفکیک قوا (قوه مجریه، مقننه و قضاییه)
  • آزادی‌های مدنی و سیاسی
  • حاکمیت قانون و برابری همه در برابر قانون
  • پذیرش چندصدایی و تامین حقوق اقلیت‌ها

دموکراسی در عمل ممکن است با چالش‌هایی مانند فساد، پوپولیزم، کاهش مشارکت عمومی و سوءاستفاده از قدرت روبه‌رو شود، اما همچنان یکی از فراگیرترین و مطلوب‌ترین نظام‌های حکومتی در جهان امروز محسوب می‌شود.

فدرالیزم برای افغانستان بسیار ضروری است

  فدرالیزم یک نظام حکومتی است که در آن قدرت بین یک دولت مرکزی و چند حکومت های ایالتی یا ولایتی یا واحد سیاسی محلی (مانند ایالت‌ها، استان‌ها یا مناطق خودمختار) تقسیم می‌شود. در این سیستم، هر سطح از حکومت دارای اختیارات و وظایف مشخصی است که در قانون اساسی تعریف شده‌اند.

 فدرالیزم در پهنای ویژه اش:

  1. تقسیم قدرتحکومت مرکزی و دولت‌های محلی هر کدام در حوزه‌های مشخصی دارای قدرت مستقل هستند.
  2. وجود قانون اساسیچارچوب کلی روابط بین سطوح مختلف حکومت در قانون اساسی مشخص می‌شود.
  3. خودمختاری محلیدولت‌های محلی در برخی حوزه‌ها مانند آموزش، بهداشت، قوانین محلی و اقتصاد منطقه‌یی استقلال نسبی دارند.
  4. مشارکت در حکومت مرکزینمایندگان ایالت‌ها, ولایات یا شهرک ها, معمولاً در تصمیم‌گیری‌های ملی مشارکت دارند ,مثلاً از طریق مجلس سنا یا شورای ایالتی.
  5. توازن بین یگانگی و چند گانگیفدرالیزم تلاش می‌کند تعادلی بین انسجام ملی و احترام به تفاوت‌های فرهنگی، زبانی و منطقه‌یی ایجاد کند.

گونه های فدرالیزم:

  1. فدرالیزم متقارنهمه ایالت‌ها یا مناطق دارای قدرت و اختیارات برابر هستند (مانند ایالات متحده آمریکا)
  2. فدرالیزم نامتقارنبرخی مناطق به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، قومی یا تاریخی اختیارات بیشتری دارند (مانند کانادا که کیوبک فرانسوی زبان, خودمختاری بیشتری نسبت به سایر استان‌ها دارد).

نمونه‌هایی از کشورهای با نظام فدرالی:

  • آمریکا
  • کانادا
  • آلمان
  • هند
  • سوئیس
  • روسیه

فدرالیزم معمولاً در کشورهایی که دارای تنوع قومی، زبانی یا جغرافیایی گسترده هستند، اجرا می‌شود تا همگرایی ملی را حفظ کند و در عین حال به هویت‌های محلی احترام بگذارد. و افغانستان در همین جمع بسیار بارز است چونکه فرهنگ های تباری تاجیک و اوزبیک و هزاره و تورکمن و افغان (پشتون) از همدیگر متفاوت اند و حتی یکی به دیگری تن در نمی دهند و برای تامین حقوق مساوی شهروندی,  ایجاد نظام فدرالیزم, بسیار ضروری و نیاز اصلی پنداشته می شود.

سیکولاریزم یعنی جلوگیری از استفاده ابزاری از امامان و روحانیون

  با اینکه سیکولاریزم (Secularism) یک اصل یا فلسفه سیاسی است که بر جدایی دین از حکومت تأکید دارد مگر بنده آن را استقلال دین و دولت  از همدیگر و جلوگیری از استفاده ابزاری حکومات استبدادی و ستمگر از امامان و روحانیون ترجمه و تفسیر می نمایم تا عزت و احترام امامان و روحانیون حفظ و پاسداری گردد . در جوامع سیکولار، سیاست و قانون‌گذاری بر اساس اصول عقلانی، علمی و حقوق بشری تنظیم می‌شود، نه آموزه‌های دینی. این مفهوم به دنبال تضمین آزادی ادیان و باورها در جامعه است، در حالی که از مداخله دین در امور حکومتی و سیاست‌گذاری وبالعکس جلوگیری می‌کند.

سیکولاریزم در پهنای ویژه اش:

  1. استقلال دین و دولت از همدیگرحکومت قوانین و سیاست‌های خود را بر اساس اصول مدنی و حقوقی ، تنظیم می‌کند و پیشوایان دینی به کارهای روحانی و خیریه مشغول می شوند.
  2. آزادی مذهبیافراد حق دارند هر دینی را انتخاب کنند ، بدون اینکه دولت در این امر مداخله کند.
  3. بی‌طرفی دولت در امور دینیحکومت نباید از یک دین خاص حمایت کند یا آن را بر دیگر ادیان ترجیح دهد.
  4. حقوق برابر برای همه شهروندانصرف‌نظر از اعتقادات دینی، همه افراد در برابر قانون برابر هستند.
  5. آموزش سیکولاردر بسیاری از جوامع سکولار، نظام آموزشی بر مبنای علم و دانش تجربی است و تحت تأثیر آموزه‌های دینی قرار نمی‌گیرد.

نمونه های سیکولاریزم:

  1. سیکولاریزم مطلقدین کاملاً از حکومت جداست و هیچ نقشی در سیاست و قانون‌گذاری ندارد (مانند فرانسه و ترکیه در برخی دوره‌ها).
  2. سکولاریزم نرمحکومت بی‌طرف است اما برخی تأثیرات دینی در سیاست یا فرهنگ عمومی باقی می‌ماند (مانند بریتانیا و آمریکا).

نمونه‌هایی از کشورهای سیکولار:

  • فرانسه (با نمونه بی دینی که دین را کاملاً از دولت جدا می‌کند)
  • ایالات متحده آمریکا (با تأکید بر آزادی مذهبی و عدم دخالت دین در حکومت)
  • هند (که همزمان چند دینی است ولی دولت بی‌طرفی خود را حفظ می‌کند)
  • ترکیه (در دوران حکومت مصطفی آتاتورک به‌شدت سیکولار شد اما در دهه‌های اخیر تغییراتی داشته است)

آیا سیکولاریزم ضد دین است؟

نه هرگز، سیکولاریزم مخالف دین نیست بلکه مخالف تسلط دین بر سیاست است. این سیستم نه تنها از حقوق همه به شمول ‌دینداران گوناگون حمایت می‌کند، بلکه به همه دینداران نیز اجازه می‌دهد که باورهای خود را آزادانه دنبال کنند، بدون اینکه حکومت به نفع یا علیه یک دین خاص اقدام کند.

بدبینی با سیکولاریزم:

  • در برخی جوامع، اجرای سیکولاریزم می‌تواند با مقاومت گروه‌های مذهبی روبه‌رو شود.
  • در برخی کشورها، سیکولاریزم به‌شدت اجرا شده و حتی به محدودیت‌هایی برای نمادهای دینی در فضای عمومی منجر شده است (مانند ممنوعیت حجاب در برخی مدارس فرانسه).

به طور کلی، سیکولاریزم تلاش می‌کند تعادلی میان آزادی دین و جلوگیری از سلطه دین بر سیاست برقرار کند تا یک جامعه عادلانه، متنوع و مبتنی بر حقوق بشر شکل گیرد.

فرایند

 در یک نظام سیاسی دموکراسی, فدرالیزم وسیکولاریزم, مردم هر ایالت یا ولایت  یا شهرک, حق دارند سرنوشت خود را خودشان با انتخابات آزاد , سری و مستقیم, تعیین و رقم بزنند واز رویش هرگونه نظام های استبدادی و ستمگر, اگر بر پایه هرگونه چرخش غیر انتخابی ولو دینی اگر هم باشد, جلوگیری نمایند تا گروه ها یا اشخاص استفاده جو, نتوانند حتی از دین به حیث یک حربه سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی برای بهره برداری پولی, دزدی قدرت, کیش شخصیت, نام و نشان, بهره برداری سودجویانه نمایند و دین را  بهانه ساخته بر دیگران بتازند یا به بهانه دین دست به نسل کشی و دزدی قدرت بزنند و به همین بهانه, پیروان ادیان , مذاهب و هم باورداران دیگر را سرکوب نمایند که نمونه بارز آن حکومت اهریمنی طالبان است .

به سلامت

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. درود به دکتر کهگدا!
    شما منحیث یک طبیب حاذق درد و مشکل افغانستانرا دقیق درک و تشخیص داده اید. و جهت تداوی این درد مزمن و تباه کن بهترین نسخه را تجویز نموده اید.
    پیروز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا