خبر و دیدگاه
نو انديشي ديني
اين را مي دانيم كه تعريف مدنيت در فرهنگ هاي مختلف متفاوت است .
چون كشور ما مسلمان است پس ما مدنيت را از ديد مدينه فاضله مي بينيم . مدنيت در اسلام بستگي به تعريف فرهنگ دارد. فرهنگ در اسلام از نگاه تعريف نمو معني ميدهد. يعني براي اينكه يك مسلمان مدني باشد بايد نمو كند و اين نمو جاوداني است و ايستادگي ندارد و به اساس روش هاي علمي است.
سوال اين است كه چرا مسلمانان در مجموع عقب مانده هستند و از قافله تمدن بشري بدور ؟
دليل اساسي اين است كه مسلمانان نو انديشي را در عرصه مختلف حيات انساني به شمول امور تحليل و بازنگري ديني متوقف ساختند. در تسنن اجتهاد را بند كردند و وقتي اجتهاد بند شد همه نو انديشي براي پيشرفت متوقف شد. ما عصر ابن سينا و فارابي و ديگر دانشمندان اسلام را با امروز نمي توانيم مقايسه كنيم . در جامعه اسلامي نو انديشي ديني و اينكه موضوعات و مسايل از نو تحليل و تفسير شود متوقف شد كه اين مسله جهت مخالف قرآن قرار گرفت. قرآن در سوره لقمان آيه ٢٧ ميخوانيم كه مي گويد:
” و اگر آنچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياي ديگر ( رنگ قلم باشد) به ياري آيد سخنان خدا ايستادگي ندارد “
هدف از سخن خدا در آيه علم است كه ايستادگي ندارد و اما ما روش پيشرفت علمي را متوقف ساختيم . امروز كشور هاي اسلامي ( به جزء ايران بعد از انقلاب تغييرات عمده در ساينس و تكنالوزي به وقوع پيوست اما در عرصه حقوق زن و آزادي انساني مانند ديگر كشور هاي اسلامي است ) ، از پسمانده ترين كشور هاي جهان هستند .
امروز عصر امام ابو حنيفه عليه الرحمه و امام شافعي عليه الرحمه و امام جعفر صادق عليه الرحمه نيست . علما در زمان شان نظر به مقتضيات عصر شان گفتند و عمل كردند و رفتند . حتي در مسايل عبادتي چون جهان تغيير كرده است بايد بازنگري صورت گيرد. در زمان امام ابوحنيفه هواپيما نبود، مسلمانان در شمال اروپا زندگي نميكردند كه ساعت سحري و افطار به خاطر شب هاي سفيد متفاوت أست، زن در كنار مرد نفقه آورنده نبود ، لابراتوار هاي كيميا و فزيك نبود ، شرايط سفر كردن فرق داشت و صد ها تغييرات ديگر .
امروز مسلمان در يك چارچوب تنگ نظرانه در مورد دين نگاه مي كند. تصور مي كند كه اسلام تنها در حلال و حرام است و بس. فكر مي كند كه اسلام تنها به نماز خواندن و روزه گرفتن است و بس . و غيرت اسلامي مرد مسلمان تنها خواهر و همسرش است و نه مي داند كه آنها هم مانند خود شان از حقوق مدني مساوي در اسلام برخوردار اند؛ در حاليكه اسلام يك مدنيت عظيم است و اين مدنيت به اساس ” سه ع ” يعني علم و عبادت و عدالت بنا شد و اما مسلمان امروز جزيي ترين تفكر علمي حتي در دين اسلام ندارد . مانند ماشين روبات است كه حتي نمي داند كه از نگاه علمي چرا روزه ميگيرد. نميداند كه از نگاه علمي چرا نماز ميخواند.
جهان اسلام مخصوصا كشور جنگ زده افغانستان تنها نيازمند آزادي سياسي نيست . نيازمند آزادي از اسارت هاي فكري به نام دين است. نيازمند آزادي از استثمار ديني زير نام دين و سنت است. اسلام آمد و انسان را از هرگونه اسارت آزاد ساخت و اما ما بند مانديم به افكار هزار ساله امام ابو حنيفه و امام جعفر صادق كه جوابگوي نيازمندي هاي بشري امروز مسلمانان نيست . بار ها در نوشته ها و كنفرانس ها گفته ام كه در تفسير قرآن بايد تجديد نظر شود. بار ها گفته ام كه احاديث پيامبر اسلام دوباره مورد بررسي قرار گيرد و احاديث كه به ضديت زن كه همه جعلي است كشيده شود . هم در تسنن و هم در تشيع ، و مخصوصا به جوان امروز فهمانده شود كه انسان در اسلام يك موجود آزاد و خود مختار است و اين آزادي او در قبال تفكر آزاد اوست. اگر امروز جوان ما به دموكراسي هاي بي بند بار به گفته دكتر علي شريعتي پناه مي برد ؛ اگر امروز زن ايراني وقتي از ايران خارج مي شود روسري را به دور مي اندازد ، اگر امروز زن أفغانستان از نعمت كار و تحصيل محروم مي شود اين به خاطر است كه ما نو انديشي ديني را متوقف ساختيم و باعث سلب آزادي انسان شديم و اين عمل نابخشودني است .
فريد يونس
استاد بازنشسته بشر شناسي خاور ميانه و فلسفه اسلامي
از دانشگاه ايالتي كليفورنيا