خبر و دیدگاه
ملا سیدنبی نبیل چی میخواهد؟
ملا سید نبیل، ت
و کجای پیاز یا کدام نوعی تُرب هستی؟
وقتی تو از خود و برای خود نه
شدی به دیگران چی خواهی شد؟ آنجا را که تو طیاره میخوانی، کشوری به نام افغانستان است و صاحب دارد
جنرال صاحب اغبر، عالی بودی.
اگر مولانا نه میگفت، انسانم آرزوست یا نه میسرود، هر کسی کو دُور ماند ز اصلِ خویش… در مزمتِ شرففروختههایی چو آقای سیدنبی نبیل کدام روایاتِ دیگری از بزرگانِ علم و مدنیت و معانی را وام میگرفتیم؟ اما من ترجیح دادم که حتا هجویههای بزرگانِ دین و معرفت و آدمیت را هم برای چنان افرادی کار نه برم. چون اینان بسیار پستتر از آن اند که پنداری. پس خودم خطاب به سیدنبیها میگویم، البته قبل بر این هم آن را به صورتِ خاص در گزارشنامهی افغانستان و آریایی و دیگران منتشرهی « سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ » خطاب به آقای احمدضیا مسعود کاربرده بودم!ز بس گفتمگُفتیْ نماند در انبارِ گفتارمیا من نادانِگفتارم یا یارِ دانا شده ناداندرنگی بر حماقتهای ملا سید نبی نبیل !برای بارِ دوم ناگزیر میشوم به نامِ ملتِ بزرگِ افغانستان کسی را مخاطب قرار دهم که از اصل و نسب خود بریده و طوقِ پشتیبانی تحجر و ظلمت و استبداد و تک قطبینگری قبیله را بالای مردمانِ زادبوم و زادگاه خودش در گردن انداخته و زیر دُهل و سُرنای شادی سربریدنها، اعدامهای دستهجمعی، محاکمههای خودسر و صحرایی بیپرسان و بیدادگاهی، تاراج تجاوز به حریمِ خصوصی بخشی مشخصی از اقوام افغانستان، راهاندازی ویرانهسازی و ویرانگری سرزمینهای غیرِپشتون میرقصد و اَتَنِ پشتونولي دارد. من صحبتهای این آقای مزحرف را برای بار دوم شنیدم که این بار با آقای اغبر مخاطب و گیرنده بود. لحنِ گفتاری آقای بردهی عصرمدرنیتهی پشتونِ سیاسی اقتدارگرا درست ساختهگی است که نشان میدهد میخواهد خودش را جامعالکمالات بتراشد. این پشتنون طلبِ پارسیكُش عنان از کف داده و بر اصلیت و زبانِ مادری اش پشتِ پا زده به نوعی هم که نه به گونهی مستقیم هم جهادِ خودشان را و هم مقاومتِ اول و حالا هم مقاومتِ دوم را انکار و تکفیر میکند. آقای سیدنبی با وقاحتِ تمام یادی به گونهی انسانی از شهید استاد ربانی رهبرِ خودش و از شهید احمدشاه مسعود رهبر مقاومتِ اول نه کرده و در خیال هم نه دارد که از یُمنِ لطف خدا و آنها تا سطحِ دپلومات ارتقاء کرده است. شاگردانِ مکتبِ سیاسی شادروان ببرک کارمل در سراسر افغانستان و جهان چهار دهه پس از کنار زدنِ رهبرِ گرامی شان و هم پسا مرگِ شان به خاطرِ او و به نام او می رزمند. اما این آقا حتا برضد رهبرانِ خود قد برافراشته که برای آرمانهای شان قربانی و شهید شدند. منی که نه مجاهد بودم و نه مقاومتی، اما به پاسِ ایستادهگی آنان در مبارزهی حقطلبانه موردِ احترام و افتخارِ من اند. وای بر شماهایی که نمکهای شان را خوردید و نمکدانهای شان را شکستید.بحثِ خندهدار مضحکهباری که در هر دو صحبتِ سیدنبی این غلامبچهی تازه عهدبسته به رهبرانِ قبیله یافتم، حسِ اعتماد به گفتارهای اوست. چنانی که آقای اغبر جوابِ دندانشکنی به او داد. ملا سیدنبی نبیل پیوسته به آقای اغبری توصیه و هدایتِ نامه نویسی میدهد که هزاران آدمنمایی مثل سیدنبی را به چراکاه برده است. آن چی من از این لابیگریهای نوکرمنشانهی سیدنبیل یافتم این است که او نه برای طالب و نه برای وطن که برای شخصِ خودش دلسوز است. با این نوعی صحبتها میخواهد دل ولینعمتهای تروریستِ خود را به دست آورد و چند پگاهی در آرامش از زجر طالب زیر سایهی طالب به سر ببرد. آقای ملانبی فکر نهکرده که استاد ربانی را کی به شهادت رساند؟ ملتِ افغانستان اعم از پشتون و غیرِپشتونِ بیدفاع و غیر وابسته را طی بیست سالِ پسین کیها به شهادت رساند و سوزاند و انتحار و انفجار داد؟آقای ملانبیل زمانی از تشکیل اردوی به قول خودش ملی سخن میگوید که ارتشِ قهرمانِ ملی افغانستان و پولیس و امنیت ملی قهرمانان افغانستان بیشترین صفوف شان را از جوانان شمالِ کابل، پهندشتِ شمالی بزرگ از کابل بدخشان و تخار و کندز و هرات و شمال و شرق و جنوب و غرب افغانستان تقویت کرده بودند و هر روز به اساس توطئه و دسایسِ پشتونِ اقتدارگرای سیاسی نظامی شهید و زخمی و اسیر میشدند. آقای ملانبیل اردوی زمانِ داود را اردوی موردِ پذیرش میخوانند که نشاندهندهی فقرِ فهمِ شان در مورد تاریخ ارتشهای افغانستان است. هیچ نیروی مقتدرِ و جانبازی در تاریخ قوای مسلح افغانستان وجود نداشته مگر قوای مسلحِ متعهد، شجاع، جنگجو و پاکستانهراس و ایران هراسی مثل قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان تحترهبری جنرالان و مدیران مدیری در آن زمان. نیروهای دفاعی که بعدها در زمانِ مقاومت توسطِ قهرمانِ ملی و جنرالان و منصبدارانِ صاحب بصیرت و علمیتِ قوای مسلح اساس گذاشته شد نتیجهی زحماتی بودند که مقاومتِ اول را در پیاده نظام پیروز کردند. ورنه آمریکا و انگلیسی که امروز طالب و بادارانِ ترا علیه ملتِ افغانستان استخدام و حکومت یک دنده و یک دستِ پشتونیسم سیاسی را بر ما تحمیل کرده اند، به تنهایی کاری از پیشبرده نه میتوانستند. قوای مسلح جدید افغانستان هم که بنده افتخارِ عضویتِ کمیسیونِ بازسازی آن را داشتم نه در شکستِ جنگی که در شکستِ سیاسی و توطئهی سیاسی پشتونِ اقتدارگرا تحت رهبری کرزی غنی و همکاری خود فروختههای غیر پشتون مانند تو و جهانِ پشتون پرورِ سیاسی و تروریستی فروپاشید. تو هنوز عقل و خِرد سیاسی و نظامی و تحلیلی نه داری که بدانی تحملِ چنان قوای مسلحِ مجهز و با روحیه و تشکیل شده از ۹۹ فیصد همه اقوامِ شریف افغانستان لرزه بر اندامِ رهبرنماهای خاینِ پشتونِ سیاسی و حامیانِ بینالمللی شان انداخته بود تا مبادا قدرت را از دست بدهند. دیدید که جنرال رازق قهرمان را چهگونه شهید ساختند؟ پس لازم است اینجا کشورِ ما را به یک هواپیما تشبیه نه کنی. تحلیلِ تو حتا از ملکیت هم غلط است. وقتی هواپیما را دزدیدی، آن هواپیما مالکی دارد او برای به دست آوردنِ آن با تو مبارزه میکند. ترا تار و مار میکند و هواپیمای خود را دوباره میگیرد. مالکِ هواپیما میداند که حالا همه چیز در اختیارِ تست و دعوتِ مالکِ هواپیما توسطِ برنامهی مهلکی و دسیسهی آشکاری برای در دام انداختنِ مالک است. مالک میداند که. تو یک دزد و رهزن و تروریستی هستی که هم هواپیما را دزدیدی، هم باندهای فرودگاهها را غصب کردی و هم فضای پروازها را انحصار کردی. رهبرانِ تو هم از لندن و واشنگتن، پیکنگ، اسلام آباد، تهران، ماسکو و اروپا در این دزدی تروریستی و حمایت از تو اند. مطمئن باش فصلِ جنگها به خیر میرسند و ما انشاءالله دوباره صاحبِ وطنِ خود میشویم. مقاومتِ ششماههی شیر زنان افغانستان و شیرمردان افغانستان را در میادین رزم و بزم و مدنیت و سیاست و قلم و قدم دیدید.لینک!
خیلی عالی فرمودید استاد بزرگوار. این نبیل مایه مال و چاپلوس که حیف است برایش سید بگوییم خیلی ها انسان پست و فرومایه است. جنرال صاحب اغبر و شما استاد نجیب عزیز افتخار مان استید. همیشه من یک شعر در ذهن دارم که میگوید:- من از بیگانگان هرگز ننالم * هر آنچه کرد با من آشنا کرد
مشکل امروزی ما چنین انسان های چاپلوس و پیشرف مانند نبیل است که بخاطر نفع خود فریبانه و روباه گونه ارزش های مانرا برای دو روپیه به دشمن خونخوار میفروشد .
همین طور رذیل های بیشرف بود که ما دوصد سال با یک نسل بی فرهنگ کوچی گوسفند چران زندگی میکنیم که دین
مقدس مانرا بدنام میکنند و زنان دلیر سرزمین مانرا به بند کشیدند