شعر
وطنام
چی کشوری بود
زاداگاهامتاجِ سری بودققنوسها آنجاآبنوسها آنجامیهنامچی جنتی بودسپیداران آنجاشاخساران آنجاقناریها آنجامأمنامچی صنوبری بودآبشاران آنجاجویباران آنجارودباران آنجاهریرودان آنجاهیرمندان آنجاآمودریا آنجاآبِ کُنَران آنجاپرورشگاهامچی معدنی بودزَمَرُدان آنجالعلِ بدخشانآنجاتختِرستمانآنجانوایبلبلان آنجاشکوه شبروان آنجاسرزمینامچی گذرگاهی بودراهابریشم آنجاخروشِخراسان آنجامدفنِ متجاوران آنجاگودال اهریمنان آنجاحریمِ قهرمانان آنجاآرامگاه احمدشاهان آنجامرزوبومامکشور صاحبدلانی بودمولانا آنجاجامی آنجاسنایی آنجانوایی آنجامدنیت آنجامعنویت آنجابزمگاه بیدلانآنجاخاکِ پاکامزادگاهخسروانی بودابنسینا آنجاابوحنیفه آنجاخواجهعبدالله آنجاعشقری آنجاوجودی آنجامخدومِ رهین آنجامهدِسلاطین آنجاصفاریان آنجاغزنویان آنجاطاهریان آنجاشکوهِغوریان آنجایادگار بهزادیان آنجاکشور امخیالگاه عاشقانی بودرابعه آنجامستوره آنجامخفی آنجاخالده آنجاوطنامچی جایگاهیبودسبزوار آنجاسرختپه آنجاکهندژ آنجاطلاتپه آنجامیعادگاه منمادر شیرینسخنانی بودزریاب آنجاکریاب آنجابیتاب آنجافانی آنجاعاصیآنجارهبین آنجاخموش آنجاوهریز آنجایسنا آنجانویسا آنجاباخترِ منمکتب خردورزانیبودباختری آنجانادری آنجاطهوری آنجاناظمی آنجامأمون آنجامُلکِ منچی باغستانی بودهمیشه بهاران آنجاانارستان آنجامخزن پرنیان آنجاتاکستانها آنجانخلستانها آنجاشکرستانها آنجاکشور من چی تفریحگاهی بودبزمگاه دوستان آنجالالهزاران آنجانسترنان آنجابالاحصاران آنجاکابلستان آنجازابلستان آنجامهمانستان آنجامیهن منآوردگاه حماسهسازانی بودعظیمی آنجادلاور آنجارزمنده آنجارازق قهرمان آنجامصطفا آنجابابهجان آنجاافغانستاناموطن من کانون دینباورانی بودمعبدکرشنا آنجاناقوس کلیسا آنجابتهای بامیان آنجاتاریخ کاپیسا آنجاپیروانعیسا آنجااُمتیان مصطفا آنجامرزوبومام عروجگاهی بودقُلهی هندوکشان آنجابلندی پامیریان آنجاآسهمایی آنجاهندوسوزان آنجاخالِ هندوان آنجاهمه کوهساران آنجازادبوم من یادگار شیر زنانی بودچهلدختران آنجارادو جانها آنجاراتبزادها آنجامحبوبهها آنجامسکن من خانهی همه بودمادر شهرها آنجابام دنیاست آنجاآتشکدهی زرتشت آنجازادگاه بخدیان آنجاخرگاه اوستائیان آنجاجشن جمشیدیان آنجاکهن زیستی بودائیان آنجاتاروپود من چی گسترایی بودپهندشتان آنجاکوهدامنان آنجافرارودان آنجاکشور من ترسگاه دشمنانی بودشکست امپراطوران آنجاانجمن شبزندهداران آنجاپایگاه تناوران آنجادوشکِ پهلوانان آنجاکاکهگی عیاران آنجاوطنام دست نامردانی بودپامال ستورانی بوددستِ وطنفروشانی بودکرزی آنجاغنی آنجاعبدالله آنجاسرور آنجاصالح آنجاگلبالدین آنجاسیاف آنجاگیلانی آنجایون آنجاحقانیها آنجاجواسیس و دزدان بسیار دارد آنجاقانونی آنجامسلمیار آنجاشکریه آنجاسیما و آرین آنجاشینکی آنجافوزیه آنجاششصد وکیل و وزیر آنجارولا آنجاگروه او آنجالالۍ آنجااصولی آنجاهمایون آنجاپسر قدیر آنجافاروق آنجازاخیل وال آنجاخلیلی آنجامحقق آنجاعطای نور آنجامعصومِ مخمور آنجااکلیلها آنجاکشورام امروزاسیر کرکسان استدر گِروِ جاهلان استدر دست ظالمان استسینهسینه خونچکان استعندلیبِ خوشالحان نهدارد دگرچکاوکِ چکامهسرا نهدارد دگرجهنمِ طالبان است آنجاگر نهجُنبیم منوتو هموطنگورستانِ مردمان است آنجامحمدعثمان نجیب