چرا باید از جبهه مقاومت ملی افغانستان حمایت کنیم؟
نوشته عمران احمد شریفی
افغانستان پس از فرار اشرف غنی و خروج نیروهای امریکا از این کشور، وارد فاز جدیدی شده است. طالبان و دوستان بین المللی شان مانند القاعده، حرکت اسلامی ازبکستان، حرکت اسلامی ترکستان شرقی و غیره تقریبا 33 ولایت از 34 ولایت افغانستان را تصرف کرده و تلاش دارند تا پنجشیر، تنها ولایت باقی مانده را نیز تصرف نمایند.
پس از سقوط نظام قبلی و خروج امریکا، انتظار مردم افغانستان این بود تا طالبان اعلام ختم جنگ نموده و همان گونه که خود شان شعار میدادند و کشورهای حامی شان نیز همیشه بر آن تاکید داشته اند، حکومت همه شمول که تمام اقشار و جریانهای سیاسی و اجتماعی را شامل شود، تشکیل بدهد. اما بر خلاف توقع مردم، طالبان تأکید بر تصرف سایر نقاط باقی مانده به زور شده و در تلاش آن هستند تا دولت جدید شان را با قوانین سخت گیرانه خود تشکیل دهند.
در این نبشته تلاش مینمایم تا به این پرسش پاسخ دهم که چرا باید از جبهه مقاومت ملی افغانستان (از این بعد جبهه مقاومت) حمایت کنیم، بپردازم. در نخست دلایل نفرت خویش را از طالبان بیان نموده و در بخش دوم به دلایل حمایت از جبهه مقاومت خواهم پرداخت. دلایل عمدهای که سبب نفرت ما از طالبان میشود، قرار ذیل اند:
طالبان همگام با تروریسم بین المللی: طالبان از همان بدو پیدایش همگام و همصدا با سازمان های تروریستی جهانی مانند القاعده، حرکت اسلامی ترکستان و غیره بوده و گام به گام باهم پیش رفته اند. حضور بی پرده دستیار خاص اسامه بن لادن، موجودیت جنگجویان عرب، چیچینی، چینایی، ازبکستانی و غیره تروریستان بین المللی در صفوف طالبان شاهد این ادعای ماست. بر این اساس می توان گفت که طالبان بخشی یا شاخهای از تروریسم جهانی بوده و به قدرت رسیدن اینها در افغانستان سبب لانه کردن تروریستان بیشتر از سراسر دنیا در این کشور خواهد شد.
طالب نوکر بیگانه: طالبان دست پرورده و ایجاد شده کشورهای بیرونی بوده و برای آنها (بویژه پاکستان) میجنگند. این کشور در 25 سال گذشته طالبان را تمویل و تجهیز نموده و همچنان برای اعضای این گروه لانه های امن ایجاد کرده است. این گروه از بدو پیدایش تا کنون برای منافع این کشورها جنگیده در حالیکه کشور خود را ویران می کنند. نمونه های بسیاری از ویرانی طالبان را شاهد بوده ایم. مثلا انفجار تعمیر ولسوالیها در ولایات فاریاب و هرات، تخریب پل و پلچکها، تخریب مکاتب و دیگر مراکز آموزشی و تعلیمی شاهد این مدعای ماست.
طالبان گروه جهل و بی فرهنگ: طالبان جز جنگ و ویرانی، به هیچ ارزش انسانی، اسلامی و ملی یی باور نداشته و با همه سر ستیز دارند. این گروه با تفکر قرون وسطایی که اعضایش چند روزی در مدرسههای خیبر پختونخواه درس خوانده و به فرهنگ شیرین و دیرین کشور ما نه تنها اینکه هیچ شناختی نداشته، بل با آن سر ستیز دارند. تخریب یکی از بهترین آثار تاریخی کشور ما (بتهای بامیان)، ، پاره کردن عکسهای شخصیتهای ملی و فرهنگی کشور از جمله پاره کردن عکس قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود در میدان هوایی کابل و تخریب دیوارنگار امیر علی شیر نوایی در شبرغان، تخریب مجسمه استاد مزاری در بامیان را میتوان به عنوان مشت نمونه خروار یاد نمود. البته این گروه جنایات بسیاری را در طول عمر 25 ساله شان انجام داده اند مثلا آتش زدن تاکستانهای شمالی، آتش زدن منازل مسکونی در یکاولنگ بامیان، تخریب خانههای مردم در سالنگ و غیره شمهای از این جنایات میتواند باشد.
طالبان جریان تفکر متحجرانه: طالبان از یک سو برداشت بسیار خشک از دین داشته و از سوی دیگر از آن استفاده ابزاری میکند. این گروه با فرهنگ، هنر، موسیقی، دانش، خرد، پویایی وغیره بیگانه بوده و حتا در پوشیدن لباس (پتلون) برای پسرها را غیر شرعی میداند. این گروه موسیقی را غیر مجاز و غیر شرعی اعلان کرده و از زمان ورود شان به کابل تا امروز کسی صدای موسیقی را از تلویزیون کشور نشنیده است. طالبان در بسیار جاها از جمله هرات و کابل مانع رفتن زنان به دفترهای شان شده اند. خواندن نماز جبری بالای مردم، اجازه ندادن بیرون شدن زنان بدون محرم و بسیار موارد دیگر میتواند نمونههای از تفکر زشت و متحجرانه طالب از دین باشد. از سوی دیگر این گروه استفاده ابزاری از دین نموده و با سلاح دین بر گردن هر منتقدی میزند. طالبان خود را نماینده های تام الاختیار دین دانسته و قرار نیست از اشتباه کسی بگذرند.
طالبان بیگانه با آزادی فردی و حقوق اقلیتها: مهم ترین دلیل نفرت داشتن از طالبان میتواند این باشد که این گروه با مفاهیمی همچون حقوق فردی و آزادی فردی، حقوق اقلیت ها، حقوق زنان، انتخابات وغیره سر ستیز داشته و آنها را کفری میخواند. مثلا در زمان حاکمیت طالبان بر کابل زنان اجازه بیرون رفتن از خانه نداشته و مذهب اهل تشیع نیز برای آنها قابل پذیرش نبود. کافیست لیست اعضای رهبری طالبان را مرور کنیم. در این لیست نام هیچ اقلیت قومی و مذهبی را نمیتوان دریافت. توقع داشتن از طالب که زنان را در دولت اش سهم بدهد، انتظاریست بیهوده.
و اما جبهه مقاومت. دلایلی که سبب محبوبیت جبهه مقاومت ملی افغانستان بوده و سبب می شود تا از آن حمایت کنیم، قرار ذیل اند:
مقاومت مبارزه علیه تروریسم بین المللی: امروز جبهه مقاومت در مقابل تروریسم بین المللی مردانه وار ایستاد شده، شمشیر میزند. همان گونه که یادآور شدیم، طالبان روابط تنگاتنگی با تروریسم بین المللی داشته و در این 25 سال گذشته از آن سود برده اند. جبهه مقاومت به هیچ عنوان اجازه نمیدهد تا این کشور بار دیگر لانه امنی برای تروریسم بین المللی شده و برنامههای شوم شان را در این خاک طرح ریزی نمایند.
مقاومت مبارزه برای آزادی و آزاد زیستن: همان گونه که در بالا گفتیم طالبان گروه جاهل، مزدور و بیفرهنگ هستند. آرمان و خواست جبهه مقاومت همانا نه گفتن به یوغ استبداد بوده که برای آزادی خود و کشور شان مبارزه می کنند. این جریان با آنکه در دره پنجشیر قرار گرفته، اما افغانستان شمول می اندیشد. جوانان مبارز و سلحشور که همه تحصیل یافته و با دانش هم هستند، آگاهانه به صفوف جبهه مقاومت پیوسته تا علیه اشغال کشورشان توسط مزدوران داخلی شان (طالب) ایستادگی کرده مبارزه کنند.
مقاومت مبارزه برای آزادیهای فردی و حقوق انسانی: حقوق بشر و آزادی فردی جز خواستهای مهم و اساسی جبهه مقاومت میباشد. این جبهه میخواهد تا دیگر کسی به زور کیبل و شلاق مردم را به مسجد نفرستد و هر کس و ناکسی که نه دانش آن چنانی از دین دارد و نه هم به اصول و ارزشهای انسانی، اسلامی و ملی بلد است، در سر هر کوچه و پس کوچه از زن و شوهر سند ازدواج (نکاح خط) طلب نکند و همان گونه که طالبان در دوره حکومت سیاه شان انجام می دادند کسی را بی عزت نسازد. بل بجای توهین و تحقیر، هر شهروند کشور بتواند آزادانه ابراز نظر کند، صدایش را بلند کند، و نقد کند و قانون بالای همه به گونه یکسان تطبیق شود.
مقاومت مبارزهای برای عدالت اجتماعی برادری و برابری: اگر امروز جبهه مقاومت در پنجشیر و مناطق همجوار آن استوار است، این بدین معنا نیست که مقاومت تنها و تنها برای پنجشیر باشد، بل خواستها و برنامههای مقاومت افغانستان شمول بوده و از انحصار قدرت دوری کرده، برای عدالت اجتماعی، برابری شهروندی و برادری اقوام ساکن در این کشور مبارزه کرده، و برای تحقق این آرمان هم شمشیر میزند و هم قلم.
مقاومت سنگر مدنیت در مقابل تروریسم: جبهه مقاومت برای ایجاد یک نظام مبتنی بر خواست برحق مردم افغانستان – در نتیجه انتخابات، ایستادگی کرده و تا آخرین رمق حیات بر آن استقامت خواهد داشت. اما در مقابل گروه تروریستی طالب با اعمال حملات تروریستی در اماکن عامه، بیمارستانها، مکتبها، شهرها، و مناطق دیگر در 25 سال گذشته ثابت ساخته که به هیچ ارزشی باورمند نبوده و تنها و تنها خواست این گروه غصب قدرت بوده و به همین دلیل به انتخابات، مردم سالاری، دموکراسی باورمند نبوده است.
با درنظرداشت موارد یاد شده، بر هر انسان آزاده و آزادی خواه لازم است تا از جبهه مقاومت ملی افغانستان حمایت کرده و با آن همصدا شود. بعلاوه آن از همه خواننده گان عزیز تقاضا دارم که صدای مردم مظلوم افغانستان را که امروز بار دیگر علیه تروریسم بین المللی مبارزه میکنند، به گوش جهانیان برسانند تا مبادا مردمان آزاده و کشورهای حامی حقوق بشر در خلاء معلومات قرار گرفته و تصمیم اشتباهی بگیرند.