شعر

پرفشانی دل

 

هوای مشک به دل آهوی ختن دارد

خرام ناز به دشت و کُه و دمن دارد

مـۀ سـیام رُخ مـاه کاشـغـری بـوسـد

شکـوه مهـر فـروزنـده در یخن دارد

به گـرد شمع چگل پرفـشانی دل بین

ز جنس آتـش پـرسـوز پـیرهـن دارد

ز ابـریشـم بـبـافـنـد جـامـۀ رنـگــیـن

که لطف اطلس گلگون را پرن دارد

ز لعـبت ختـنی مهـوش چگل گـویـند

به رنگ مرمرتندیس پوست تن دارد

زبس که یشم دل آرای آن بُوَدمشهور

چـو روی دلبرکان جـلـوۀ حسن دارد

خـیالِ کاسـۀ فـغـفــورِ چـشـمِ بـادامی

هـنــوز بـادۀ مـســتـانــۀ کـهــن دارد

نگاه نـور شـده رمـز و راز بـیداری

رها شده نه هـوای غُـل و رسن دارد

به مرو وسُغد وبدخشان بلخ پیوند اند

زباغ صورت ارژنگ صدچمن دارد

ز آب ودامن صحرا و باد قصه کنند

هـزار گـونـه دیگـر گنج پرثمن دارد

توگویی دورِ قدیم باز می رسد از نو

پـیـام رشـد شـتابـنـده در سـخـن دارد

درای قـافـلۀ ابریشـم رسـد در گـوش

قطارِدورِنوین وه که فوت و فن دارد

زچشم خُوربهرسوکه بنگری نورست

چـو در بلاد خراسـان دل وطـن دارد

لـوای وحـدت مشـرق را بلـنـد کـنیـد

چرا که حمله وری تیغ اهریمن دارد

طلسـم کهـنۀ افـراطیت اگـر بشکست

پـریِ عـشـق و محـبـت انجـمـن دارد

نوای مطرب و می میزند بدلهاچنگ

مقام وراگ وغزل تا که تَن تَتَن دارد

عبوس نفرت و آزار در تمدن نیست

زهی که دامن دل مهرِ ما و من دارد

نژاد پرستی دگر درجهان ندارد جای

سپید وزرد و سیاه یک رقم کفن دارد

1/2/2021

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا