خبر و دیدگاه

قانونی را بیشتر بشناسید

نخستین باری که با محمد یونس قانونی ملاقات کردم، سال ۱۹۸۶ در تهران بود. او باجمعی از مجاهدین از راه زمین به کنفرانسی آمده بودند که از سوی جمهوری اسلامی ایران برای مجاهدین افغانستان راه اندازی شده بود. او در آخرین ساعات کنفرانس حضور یافت و چیزی نمانده بود که به کنفرانس نرسد. از سیمای او و همراهان او، خاک و خستگی و گرسنگی میبارید. معلوم بود روزها در راه بوده اند و نخوابیده اند. ولی به محض ورود به صالون کنفرانس، تمام توجه را بخود جلب کرد و چنان سخنرانی جانانه ایراد کرد که باعث شد همۀ روزنامه نگاران داخلی و خارجی اطراف او جمع شوند و از او جویای احوال جبهه گردند. بعدها فهمیدم که پاکستانی‌ها با خدعه و بهانه ء با اشاره افراد هم‌نوای شان در در بین مجاهدین – مانع اشتراک قانونی در این جلسه شده بودند و پاسپورت اورا قید کرده بودند. قانونی از راه زمین و مخفیانه خودرا به کنفرانس رسانده بود تا پیام مجاهدین را به گوش جهانیان برساند. وقتی به ایران رفت، در مورد جور دوستان شکایت نکرد، بلکه سورة الفتح خواند و بشارت پیروزی داد.

ولی چرا نمیخواستند او به کنفرانس برسد؟

سال بعدی، قرار بود در یکی از مسجدهای عربستان سعودی به زبان عربی سخنرانی کند، ولی باز هم تلاش شد تا او حضور نیابد. باز هم موفق نشدند و قانونی سخنرانی تفصیلی از مبارزات، جانفشانی ها و شهامت مجاهدین ارایه کرد که باعث تغییر اذهان در مورد جبهه شد.

ولی سوال اینجاست، چرا باز هم نمیخواستند او حضور یابد؟

وقتی قانونی نماینده آمر صاحب مسعود در پشاور بود، بارها بالای او حمله شد ولی جان به سلامت برد.

ولی چانس همیشه یارش نبود. در سال ۱۹۹۳ بعد از پیروزی مجاهدین، در یک سوء قصد، چیزی نمانده بود که جانش را از دست دهد. حین رفتن به دفتر، بمب جاسازی شده در کنار جاده انفجار داده شد و پایش جراحت جدی برداشت که تآکنون آثار آن به وضوح پیداست.

ولی دلیل چنین دشمنی چی میتوانست باشد؟

قانونی پس از کناره گیری آمر صاحب از سمت وزارت دفاع، سرپرست این وزارت شد. او با ایجاد کمیسیون امنیتی، به کابل در حال جنگ سروسامان بخشید و نظم از دست رفته را تا حدی اعاده کرد. چون او نظامی نبود، شاید یگانه دستآورد او در زمان سرپرستی وزارت دفاع همین بود چه درعمل سوق و اداره نیروهای نظامی توسط او اجرا نمیشد. در این زمان، مارشال فهیم فقید رییس اداره امنیت ملی بود و داکتر صاحب عبدلله، سخنگوی وزارت دفاع ملی.

ولی با وصف نظامی نبودن و بسیار جوان بودن، چه چیزی باعث شد تا جانشین آمرصاحب در وزارت دفاع شود؟

قانونی در سال ۱۹۹۵ ء به عنوان یگانه وزیر پیشنهادی آمر صاحب در کابینه به عنوان وزیر داخله تعیین شد. حضور قانونی در کابینه ساده نبود و تنها پس از تاکید مکرر آمرصاحب محقق گشت.

محمد یونس قانونی با قهرمان ملی کشور، احمدشاه مسعود

ولی چرا آمرصاحب چنین خاطرخواه او بود؟

قانونی در سال ۱۹۹۹ به هدایت مستقیم آمر صاحب، دانشگاه البیرونی را در ولایت کاپیسا ایجاد کرد. در جنب آن، تعلیمات ۱۸۰۰ نفر پولیس را به هدف آمادگی برای فتح کابل نیز آغاز کرد. آمر صاحب برای احیای روحیه بلند و آموز نسل جوان، قدم به قدم از قانونی حمایت میکرد و برایش امکانات فراهم میساخت.

قانونی در جلسه تصویب قانون اساسی در سال ۲۰۰۳ یک‌سره به نظام صدارتی رای داد ولی چون تنها ماند، رای او جایی را نگرفت. با وصف آنکه این مخالفت او در برابر نظام ریاستی ناکام شد ولی تمامیت خواهان دیگر تردیدی نداشتند که قانونی تیوریسن خطرناکیست که قلب حاکمیت را نشانه رفته است و به هرقیمتی باید اورا به حاشیه راند.

قانونی در سال ۲۰۰۴ از سمت وزارت معارف استعفا داد و در نخستین اتخابات ریاست جمهوری کشور در برابر حامد کرزی کاندیدا شد. قانونی میدانست جامعه جهانی به هر قیمتی که باشد، حامد کرزی را پیروز میسازد و کاندیدا شدن به معنی مواجهه با جامعه جهانی است. ولی قانونی برای اثبات یک ادعا، تمام خطرات را پذیرفت و خودرا کاندیدا کرد و جایگاه دوم را از آن خود ساخت. از آن پس دیگر روی حکومت را ندید – به استثنای شش ماه معاونت ریاست جمهوری – و همیشه از سوی حکومت، تضعیف شد.

قانونی در سال ۲۰۰۵ موفق شد تا ریاست شورای ملی را پس از کش و گیرهای بی امان، بدست آورد. حامد کرزی، رییس جمهور وقت، با تمام قدرت کنار استاد سیاف ایستاد تا قانونی ناکام شود. ولی قانونی موفق شد و در تاریخ شورای ملی، تحولی بی پیشینه‎ی را رقم زد.

ولی چرا حامد کرزی با تمام نیرو در مخالفت با او بود؟

قانونی در زمان ریاست مجلس، در یک حرکت جسورانۀ تاکتیکی، مانع تسجیل به اصطلاح “مصطلاحات ملی” شد. این رویکرد او یون و همفکران اورا به خشم آورد و باعث شد کارزار بسیار ماهرانه ضد قانونی را در حوزه عدالت طلبان براه بیاندازند و اورا طرفدار “ترمیناولژی ملی” قلمداد کنند. این درحالی است که اگر قانونی نمی بود، این مصوده، قانون میشد و دیگر استعمال “دانشگاه” عملاً جرم میبود. عدۀ از بیخبران نیز در این کارزار تکفیر فرهنگی قانونی، همگام یون و همفکران او گشتند و داستان خر برفت مولانا را به تمثیل گرفتند.

کرزی از ایجاد بحران تازه در افغانستان هشدار داد | ایندیپندنت فارسی
حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان با یونس قانونی

قانونی در سال ۲۰۱۴ با وصف اصرار مکرر اشرف غنی، معاونت تکت اورا نپذیرفت که باعث شد تکت اشرف غنی معیوب و پانگ دار شکل گیرد. درزمان حضور به عنوان معاون اول، مخالفت شدید وی به اعلام یک جانبه کمیسیون انتخابات، درز دادن نوارهای تقلب گسترده و بالاخره وادار کردن امرخیل به استعفا، تاریخ حکومت یکسره را بطلان کشید و در کنار عوامل دیگر، منتج به حکومت وحدت ملی ۵۰ ۵۰ شد (اینکه چرا دکتر عبدلله نتوانست موفق شود، از حوصله این مقاله بیرون است و در نوشته جداگانه بحث خواهد شد).

در انتخابات ۲۰۱۹ با یک حرکت تاکتیکی، برای ایجاد صدارت با حنیف اتمر یکجا شد ولی به محض اینکه اتمر از ضمانت احیای صدارت کوتاه آمد، تیم از هم پاشید.

با این همه، چه چیزی اورا هدف عناد یک تعداد ساخته است؟

چند دلیل فوق میتواند به این چرا ها جواب بگوید:

اول: او استراتیژیک می اندیشد. اوهمیشه خواستار احیای صدارت بوده است. یون و امثالهم میدانند که احیای صدارت به معنی تقسیم واقعی قدرت است و این ریشۀ انحصار طلبی و نظم برادر کوچک و بزرگ را بر هم میزند. یون و همفکران او حاضر اند تمام امتیازات دیگر را قایل شوند تا مانع این تغییر بنیادی گردند. برای آنها دشمن اصلی کسی نیست که وزارت میخواهد یا قراردادهای پرمنفعت، برای آنها قانونی دشمن اصلی است که ریشۀ بی عدالتی را نشانه رفته است، نه شاخه‌های آنرا.

ثانی: بُن، باب الفتح ثانی بود نه معامله راولپندی. اول اینکه نه تمام دستآوردهای بُن به قانونی برمیگردد و نه هم تمام عیوب آن. قانونی نماینده با صلاحیت استاد شهید بود و در صورت عدول از هدایات رییس دولت اسلامی افغانستان، بدون شک استاد شهید اورا برطرف میکرد و به جایش کسی دیگر را تعیین مینمود. حتی اگر برکنار نشده بود، استاد شهید هیچ گونی الزامیت نداشت تا توفقنامۀ را که گویا “قانونی متمرد” به امضا رسانده بود، عملی کند. استاد شهید به عنوان ریس همه، میتوانست ادعا کند که نماینده دولت فراتر از صلاحیت‌های خود عمل کرده و توافقنامه عملاً باطل است و قدرت را به آقای کرزی تسلیم نکند. ولی پیر خردمند چنین نکرد. ولی سوال اینجاست، چرا قانونی به دلیل بُن توبیخ میگردد و چرا استاد شهید این توافقنامه را عملی کرد؟ بُن باعث چرخش استراتیژیک در جغرافیای جنگ شد. جنگ دوباره برگشت به مرزهای پاکستان و اکثریت مطلق مردم افغانستان آرام شدند. تغییر جغرافیای جنگ توسط یون و امثالهم به عنوان بازی استاد شهید و قانونی برای تغییر جغرافیای جنگ از مناطق غیر پشتون به مناطق پشتون پنداشته میشد. باری یون به “اندیوالان خود” گفته بود: ” قانونی در بُن کاری کرد که بچه پشتون به گوانتانمو و پلچرخی برود و شمالی والان به پوهنتون. در حالی که در هزاره جات و مناطق دیگر افغانستان آبادی میشود، در فرق ما بمب باری میشود. باید انتقام هر بمب B۵۲ را از قانونی گرفت.” ولی در این کارزار حساب شدۀ یون و همفکران، کم نبودند ساده لوحانی که به دلیل عدم معلومات و آگاهی، به طبل یون رقصیدند و قانونی را بجای تقدیر، ملامت کردند.

ثالث: قانونی مرد کار است. آمر صاحب شهید عاشق زلفان قانونی نبود. ولی پس از خود، او را جانشین در وزارت دفاع ساخت، یگانه وزیر پیشنهادی او به وزارت داخله بود، در مذاکرات صلح روم، عشق آباد و لندن و…..اورا میفرستاد و بالایش عتماد داشت. قانونی در زمان بسیار کوتاه و با ایجاد کمیسیون امنیتی کابل، توانست نظم شهری را برگرداند و حکومت داری شهری را قایم کند. از استاد شهید میگویند که به قانونی گفته بود: “خدا خیرتان بته، کمیسیون امنیتی آبروی حکومت شد.” رهبری او در وزارت‌های داخله و معارف بیناد اصلی نظام پولیس و معارف کشور را گذاشت. رهبری شورای ملی و تداوم مبارزه برای احیای صدارت اورا به یک محور خطرناک به تمامیت خواهان ساخته است.

اشتباهات:

اول: بزرگترین اشتباه تاریخی او ختم غائلۀ ۸ جوزا بود. در ۲۰ می سال ۲۰۰۶ پس از یک رویداد ترافیکی با نیروهای امریکای، مردم به طور خود جوش از ساحات شمال کابل به خیابان‌ها ریختند و رفته رفته این تظاهرات، تبدیل به قیام مردمی شد. به گفته ناظران و اعضای قبلی کابینه، دو تابعیته‌ها در میدان هوایی کابل منتظر پرواز بودند و کرزی در حال فرار. وضعیت به حدی وخیم شده بود که داکتر اسپنتا از بالای دیوار وزارت خارجه، به ارگ فرار کرده بودوخارجی ها قضیه را مختومه میدانستند و در فکر ترتیبات پس از کرزی بودند. قانونی که در آنزمان در پارلمان حضور داشت، کنترول وضعیت را به دست میگیرد و با نماینده‌های مردم وارد مذاکره میگردد. این درحالی است که رابطه او با کرزی درعمل دیگر وجود ندارد و هیچ ارتباطی میان این دو برقرار نیست. قانونی با این حرکت، قیام ۸ جوزا را آرام میسازد و بدین ترتیب عامل تداوم نظام پوشالی کرزی میگردد.

ثانی: یکی از اشتباهات او، سکوت اوست. او از ترس آن که مبادا افشای حقایق منجر به رنجش خاطر این و آن گردد، و یا هم تیغ طالب را تیزتر سازد، واقعیت‌ها را در سینه پنهان کرده است. او باید بداند که این اشتباه و جفای بزرگی است که او روا داشته است. تیغ طالب ترحم نمیشناسد و فاشیزم قبیله تنها به زور تمکین دارد، نه به مدارا.

ثالث: نگرش آرمانی او به قضایاست. او وقتی دیده بود در برابر ایجاد صدارت چنین مخالفت وجود دارد، باید این صدا را کم رنگ میساخت و پس از وارد شدن به قدرت، دنبال تحقق آن میرفت. در این راستا، در سال ۲۰۱۴ باید معاونت اشرف غنی را میپذیرفت و راه رسیدن به اهدافش را در درون نظام می‌جست.

نتیجه:

قانونی مانند پهلوانی است که تمام چال‌های خودار پیش از مسابقه افشا کرده است ولی ستاره او یکبار دیگر فروغ کرده و در محراق توجه منطقه و جهان قرار گرفته است. شاید این آخرین فرصت او باشد تا رویکرد آرمانی خودرا، کمی واقع بینانه بسازد و وضعیت را مدیریت کند. ترس از دست دادن پایگاه ملی به دلیل عنوان کردن مسایل قومی بی بنیاد است. کسانی که در ظاهر تلاش دارند تا همه را همیشه خشنود سازند، در آخر روز موفق به هیچ کدام نمیشوند. بهتر است هدف خشنودی یک عده باشد، شاید منتج به خشنودی همه گردد.

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

  1. تشکر برادر عزیز، رحم و کرم بی پنچاودو B52 هم نقش خیلی برجسته داشت. یونس صاب بسیار جسور است، جوبایډن هم از دفتر کشیده بود!!!! تشکر

  2. درود خدمت نویسنده‌ی عزیز؛
    نوشته‌ی شما لنگ است؛
    شاید در اولین جمله‌ی که نوشتم، برایتان خوشایند نباشد که بگویم لنگ است، ولی باید وقتی در رابطه به یک شخصیت یک فرد مهم نیست که از کدام حوزه است و چگونه است می‌نویسیم، باید محتاطات بود. شما عیب‌های بن را به کی مرتبط می‌دانید، و حسن‌ آن به کی ارتباط دارد؟ رفیق بن با تمام بد بختی‌هایش و راستکاری‌هایش یک فصل تازه را بروی افغانستان باز کرد، شما شالوده‌ی یک نظام سیاسی – لنگ و مرکزی – بنیان گذاشت. البته روی این بحث‌های زیاد وجود دارد که شکل نظامی چرا طوری دیگر گذاشته نشد و چرا نماینده گان جبهه مقاومت در بن نتوانستند پافشاری کنند. بحث استاد شهید، مارشال فقید …، این نیست. اما بجای این‌که از چهره‌ی خاک پر و خسته صحبت کردی. از راه‌کارهای صحبت می‌کردی که با خبط و خطا ایجاد شد. قانونی مرد بزرگ است، اما شما کوچک کمی کوچک و کمی بزرگ ساخیتد!

  3. قانونی در مورد تحمیل هویت افغانی و حذف هویتهای اقوام غیر پشتون(افغان) افغانستان موضعگیری صریح نداشت. تحمیل هویت افغانی دقیق معنی قبول بادری یک قوم بر سایر اقوام میباشد. که ازین کار اقای قانونی تعدادی ناراض میباشند. بهر صورت قانونی یکی از رهبران خبره و با تجربه و آگاه میباشد و میشود بکار مثبت و ثمر بخش او در اینده امید وار بود. خصوصا اینکه در مصاحبه با آقای نجفی قدرت طالبانی را صد فیصد نفی و وعده مقاومت جدی را بخاطر حفظ افغانستان مستقل و ازادی علیه طالبان در صورت به انحراف رفتن مذاکرات داد، همه را امید وار ساخت که طالبان بر سرنوشت افغانستان حاکم نخواهند شد. مجاهدین جبه متحد ملی باید همه اورا در صف اول مبارزه علیه طالب و طالبانسم قرار دهند، تجربه و خرد و و فاداری او به افغانستان مستقل مایه امید بوده و سرمایه بزرگ بحساب خواهد آمد.

  4. مصاحبه قانونی را با دقت شنیدم! ازینکه یکتعداد گپها نمیشود صریح بیان شود، در مجموع 90 فیصد با صحبتهای شان موافق هستم. مشکل قانونی این بوده که نخواسته و یا نتوانسته است، نقش فعال رهبری در طرح و بیان سیاست دولت داشته باشد. حال آنکه یکی از رهبران آگاه و سخنور خوب میباشد، نتوانسته است خودرا بیان و تبارز نماید. بهر صورت درد افغانستان را خوب میداند ولی در راه علاج آن سهم فعال و پر ثمر نگرفته است. مثلاگ یکتعداد نخبگان افغانستان درد افغانستان را ناشی از سه خطا کاری میدانند:
    خطاری کاری اول: عمل و باور زمامداران افغانستان به برتری جوئی قومی و انحصار قدرت دولتی در دست قوم افغان. البته این مشکل مادر دومشکل دیگر نیز میباشد.
    خطاکاری دوم: برابر کردن زمینه مداخله خارجی ها و سپردن اختیار به خارجیها میباشد.
    خطای سوم: همانا کج فهمی و کج تفسیری از دین اسلام میباشد. این کج تفسیری زمینه رشد عقبمانده ترین انسانهارا در افغانستان مساعد ساخته است. مثلا مدارس دینی در افغانستان صرف زمینه را برای تولید ملا های گمراه و دشمن علم و ترقی باز نموده است.
    آقای قانونی هیچوقت تفوق طلبی قومی زمامداران را در افغانستان صریحا” به انتقاد نگرفته است. حال آنکه مشکل عمده ای که افغانستانرا به تباهی کشیده است، همین مشکل برتری جوئی قومی شناخته میشود.
    شنیده میشود که حزب تحریر که دمبش زیر پای استخبارات پاکستان میباشد، در ولایت پنجشیر فعال و در رشد است. این وظیفه بزرگان مثل آقای قانونی میباشد که ریشه حزب تحریر و دیگر خرابکاران و ترورستان را از پنجشیر نابود سازند. البته در تمام افغانستان وظیفه نخبگان و بزرگان است که تولید طالب و حزب تحریر و دیگر کسانیکه اسلام را وسیله ساخته و افغانستان را با این وسییله خراب میسازند میباشد. چون آقای قانونی از ولایت پنجشیر میباشد، باید متوجه این موضوع عمده باشد.
    آقای قانونی شخصیت بزرگ و قابل اعتماد بوده و میتواند در آبادی و سربلندی افغانستان نقش مهم انجام دهد.
    در مورد کنفرانس بن نظر و موقف شان کاملا درست و مطابق به شرایط زمان بوده است. در آن اوضاع و احوالی که قهرمان ملی به شهادت رسیده باشد و جلسه هم توسط امریکا و بمصرف امریکا دایر شده باشد، تقاضای معجزه از آقای قانونی ساده دلانه خواهد باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا