خبر و دیدگاه
حديث و سنت
يك دليل كه ما مردم مسلمان راه گم هستيم اين است كه ما فرهنگ اسلامي نداريم. قرآن يك رهنماي رستگاري است و اما فرهنگ دهنده نيست. بنيانگزار فرهنگ اسلامي پيشواي اسلام حضرت محمد مصطفي ( ص) مي باشد. قرآن مي گويد لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه يعني رسول خدا بهترين نمونه زندگي است كه از او پيروي كرد. همه بي تربيگي ها ، بد اخلاقي ها ، قوم پرستي ها و نابساماني ها به خاطر اين است كه ما مسلمان هستيم بدون فرهنگ اسلامي.
فرهنگ اسلامي تنها در اداي نماز و روزه گرفتن نيست. فرهنگ اسلامي يك روش زندگي كامل است كه زندگي مسلمان را جهت ميدهد، مرام و هدف ميداشته باشد، روحيات و روان او را سالم نگهه ميدارد و مهمتر اينكه براي او هويت ميدهد. اين فرهنگ به اساس حديث و سنت پيامبر استوار است. حديث گفتار پيامبر است و جهاني يا Universal است و اين گفتار با قرآن مطابقت دارد و اگر ندارد حديث جعلي است و ثقه نيست. طور مثال قرآن مي گويد قل رب زدني علما يعني الهي علم من را افزايش ده. حديث كه در مورد اين آيه است اينها هستند :
آموختن علم براي مرد و زن مسلمان فرض است.
در جستجوي علم باش حتي در چين.
از گهواره تا گور دانش بجوي . ( يك روز در يك تلويزيون به نام ايمان شنيدم كه برنامه ساز ميگفت كه گهواره تا گور حديث نيست) در حاليكه اين حديث ثقه پيامبر خداست و سخن بزرگان نيست. به هر حال چون احاديث پيامبر يك صد و پنجاه سال بعد جمع آوري شده است از نگاه علم تحقيق مي تواند در آن اشتباه باشد . گرچه بعضي ها اين سخن را قبول ندارند و مي گويند علماي حديث سالها روي اين مسايل كار كرده اند و همه أحاديث درست است و نبايد سوْال كرد و همانطور كوكورانه قبول كرد و اما اين يك سخن غير عالمانه است. طور مثال يك حديث جعلي است كه اگر زن با شوهرش همبستر نشود تا صبح فرشتگان آن زن را لعنت مي كند . چطور ميشود كه اگر مرد با همسرش همبستر نشود آيا فرشتگان آن مرد را هم لعنت ميكند؟ درين مورد چيزي گفته نشده است. چرا مي دانيم كه اين حديث كه تذكر رفت جعلي است براي اينكه زن و مرد از ديد قرآن از نفس واحد خلق شده است. مرد هم نفس دارد و زن هم نفس دارد. اگر زن همبستر نشود او را فرشتگان لعنت مي كنند و اگر مرد همبستر نشود او را نه، لعنت نه مي كنند . چون دين اسلام دين عدالت است پس حديث فوق بيرون از عدالت در موارد جنسي بين زن و مرد است. بايد بسيار در انتخاب حديث محتاط بود. وهابي ها همه احاديث را كوركورانهً بدون اينكه تحقيقات زياد تر شود قبول كرده اند. به خاطر همين مسايل ضد و نقيض در حديت بود كه امام ابو حنيفه عليه الرحمه زياد تر به اساس قياس فتوي ميداد. اين به اين معني نيست كه او حديث را قبول نداشت بلكه در انتخاب حديث بسيار محتاط بود. در تاريخ سياسي اسلام اثر دكتر حسن ابراهيم حسن ترجمه ابوالقاسم پاينده ميخوانيم كه از ٧٢٧٥ حديث كه امام بخاري جمع آوري كرده بود سه هزار آن تكراري است و تنها شانزده حديث به تاييد امام ابو حنيفه عليه الرحمه بوده است. من اين موضوع را در كتاب تساوي جنسي در اسلام به زبان انكليسي كه در سال ٢٠٠٢ ميلادي در امريكا به چاپ رسيد، نگاشته ام. پس وقتي كه امام جهان، امام ابوحنيفه عليه الرحمه تنها شانزده حديث را قبول كرده باشد ما مردم امي بايد بسيار در انتخاب حديث محتاط باشيم. امروز در مساجد اكثرا از وهابي ها تقليد ميكنند و به جاي اينكه اول از قرآن صحبت كنند و حديث كه به قرآن مطابقت دارد نقل قول كنند تنها به حديث تكيه مي كنند. قابل ياد آوري است كه در يكي از برنامه هاي اسلامي به نام صداي حق كه شبكه وهابي هاي افغانستان است يك مهمان سرشناس افغان را دعوت كرده بودند و او يك تهمت بزرگ به امام ابو حنيفه زد كه نكاح صغير هم از فتوي هاي امام ابو حنيفه بوده است در حاليكه همه دانشمندان مسلمان مي دانند كه امام ابو حنيفه از خود تأليفات به جاي نگذاشته است و فقه حنفي توسط شاگردان او مانند ابويوسف زياد تر طرح ريزي شده است و او از خود بسياري مطالب را نوشته است. طور مثال ابويوسف فتوي داد كه لباس علما بايد از لباس مردم عادي تفاوت داشته باشد. اين نه تنها فتوي امام ابو حنيفه عليه الرحمه نبود بلكه خلاف سنت پيامبر بود زيرا لباس پيامبر ( ص) از لباس مردم عادي تفاوت نداشت. فقه تسنن در زمان عباسي ها عرض اندام كرد و اين لباس علما يعني عبا و قبا و دستار و غيره ميراث ابويوسف شاگرد امام ابوحنيفه عليه الرحمه است نه سنت پيامبر. كه امروز شيعه و سني تقليد ميكند. درست است كه مقام علما در اسلام بسيار بلند است و اما عالم واقعي خودش را از عابد بلند تر نميداند.
تن آدمي شريف است به جان آدميت
نه همين لباس زيباست نشان آدميت (سعدي)
سنت روش زندگي پيامبر است. او يك انسان بود و از همه صفات برخوردار. چيزيكه مذهبي مسلمان غلط فهميده و نه ميخواهد اعتراف كند كه اول سنت حديث نيست و حديث سنت نيست. دوم سنت مقيد به زمان و مكان است و بسياري سنت ها در اثر پيشرفت علوم و سير تكاملي تمدن بشري امروز هرو مرو قابل تطبيق نيست. طور مثال در زمان پيامبر ( ص) مسواك بود و براي اينكه مردم را ادب پاك كاري دندان را بدهد در داخل مسجد دندان خود را مسواك ميكرد تا مردم نظافت دندان را بياموزند. حالا مسواك به كريم دندان تبديل شده است و مردم صبحانه و شبانه دندان هاي خود را برس و كريم ميكنند و ضرور نيست در داخل مسجد مسواك كنند . هدف پيامبر نظافت بود و بس. حالا اخلاق اجتماعي إيجاب نميكند كه ما در مقابل مردم دندان پاكي كنيم. علماي كرام در گذشته هاي دور در كابل تدريس ميكردند كه اختلف الحكام بالاختلاف زمان يعني احكام نظر به شرايط زمان و مكان فرق ميكند. مسافرت با شتر يا اسپ سنت پيامبر بود و اما امروز ما نه مي توانيم با شتر افغانستان و ايران برويم براي اينكه محمد ( ص) به سواري شتر سفر ميكرد. يا در زمان پيامبر همه در يك ظرف غذا مي خوردند و اما امروز آداب اجتماعي فرق كرده است و هر كس بشقاب خود را دارد كه اين تحولات در اثر اقتصاد پيشرفته، مطالعات طبي و بهداشتي و حفظ الصحه ظهور كرده است و بايد مراعات شود.
مرجع دوم قانون در اسلام بعد از قرآن حديث و سنت است. قرآن نظر به ايجابات عصر تفسير ميشود و از همين سبب ابن عباس ( رض) بزرگترين مفسر قرآن بعد از پيامبر گفته است القرآن يفسر الزمان يعني قرآن نظر به عصر و زمان كه زندگي مي كنيد تفسير ميشود. موضوعی كه وهابي ها شديد رد ميكنند و شما را كافر خطاب ميكنند. حديث بايد مطابقت به قرآن داشته باشد. سنت مقيد به زمان و مكان است مخصوصا كه فرهنگ بدوي عرب به نام سنت داخل متون ديني ما شده است.