اشغال وعملکرد آن درافغانستان
جنگ افغانستان، جنگ منابع طبعی ( معادن وآب ) است. تازمانیکه افغانستان معدن دارد میزبان پایگاه های نظامی امریکا – انگلیس وشرکا خواهد بود. امریکا همیشه با دروغ وترفند برای حضورنظامی اش درافغانستان بهانه می تراشد، یکی ازبهانه های امریکا ومتحد ینش ” جنگ تروریزم ” است .
حیرت آوراست که امریکا- انگلیس با تروریست های که خود خلق نموده وایشان را تمویل وتقویه مینمایند جنگ میکنند. بعضی ازروزها اگرتروریست ها وظایف شان را درست اجرا نکنند آنها را گوشت دان توپ نموده به درون میبندند. اگرانها چند روز رخصتی گیرند به آنها تیلفون میکنند که چند راکت طرف پایگاه ما فیرکنید. این بازی موش وپشک ازاکتوبرسال 2001 عیسوی بدین طرف ادامه دارد.
ببینیم دربخش دیگرمعادله ی اشغال کدام ترفند ها درجریان است :
هفده سال میشود که اشغالگران بازارهای سبز و سرخ صلح و امنیت، بازسازی وترقی، کاروبهروزی را به مردم افغانستان نشان میدهند ولی دراین راستا هیچ گام عملی وثمربخش نمی بردارند. یعنی صد سررا ترکرده حتی یکی را کل نمی کنند.
اگراینطورنمی بود درهفده سالی که گذشت امریکائیان ودولت دست نشانده شان میتوانستند با استفاده ازکمکهای چندین میلیارد دالری ممالک خارجی تعدادی ازنیروگاه های برق آبی، بند های آبگردان وچندین پروژه زیربنائی آبرسانی شهرهای بزرگ را ( که امورسروی آن قبلن درزمان رهبری ح د خ ا تکمیل شده بود ) به بهره برداری برسانند و مردم را ازنیروی برق ونعمت آ ب آشامیدنی بی نیازساخته ودرضمن برای هزاران نفرکارخلق کرده ازفرارصدها هزارجوان ومغزها به خارج جلوگیری می کردند، البته این نوع توقعات ازیک سیستم استعماری، غیرانسانی و ضد بشری کاملن بیجاست زیرا که درسیستم مافیهائی بازارآزاد میلیون ها امریکائی بیکاروبی سرپناه بوده، اکثریت شان نسبت نداشتن بیمه صحی در روی سرکها جان به جان افرین تسلیم میکنند.
ترفند های چون شورای قلابی صلح ، کنفرانس های بیهوده صلح، آتش بس تبلیغاتی یک جانبه ومذاکرات دروغی با طالبان همه به مقصد فریب مردم وتمدید عمراشغال بکارمیرود، درتمام این مسایل حرفی ازخروج نیروهای اجنبی وختم اشغال به مشاهده نمیرسد. آخرهمه بد بختی های ما ناشی ازاشغال است.
سردمداران سازمان جنایتکارناتو وقتن فوقتن چون دایه مهربانترازمادربه حال مردم افغانستان اشک تمساح ریخته بیشرمانه باعوام فریبی میگویند که ” ما مردم افغانستان راتنها نمی گذاریم وهمیشه درکنارشان می باشیم ” آنها فکرمیکنند که مردم ما کودن وبی عقل اند ومعنی سخنان مزورانه شان رانمیدانند، اما مردم خوب میدانند که جمله همیشه درکنارمردم افغانستان هستیم به معنی آنست که ما افغانستان رابرای همیشه اشغال نموده ایم وما ازاینجا نمیرویم.
میگویند دروغگوحافظه ندارد. سردمداران امریکائی- انگلیسی وشرکای ناتوئی شان بعد ازکروفر و قلقله ای جمله ی ” درکنارمردم افغانستان هستیم!!!” ؛؛؛ روز بعد مردم بی دفاع افغانستان را به ذرایع مختلف قتل عام میکنند. این جنایتکاران حتی بالای عساکروافسران اجیردولت مستعمراتی ودست نشانده شان نیزرحم نکرده آنها را جوقه جوقه بمبارد وقتل علم میکنند. بمباردمان دایمی ومکررمردم درمحلات مسکونی، قراء وقصبات، شفاخانه ها ومحلات تجمع، اهدافی ازقبیل تقلیل نفوس، ایجاد ترس ووحشت، شکستن غرورملی وترویج روحیه انقیاد، تسلیم طلبی وعادت به اشغال را نزد مردم تعقیب مینماید.نمونه ی بارز آن طی همین چند روز در غزنی و فاریاب تکرار می شده و این روند شوربختانه ادامه دارد.
آیا عدالتی وجود دارد ؟
مسئول این همه ویرانی وکشتارها کی میباشد؟
چرا مردم افغانستان به خاطراهداف اقتصادی ونظامی امریکا، انگلیس، پاکستان وعربستان محکوم به اینهمه قربانی ها شده است؟
انتقام مردم را ازاین فرعون ها کی خواهد گرفت؟
اکثریت کسانیکه درافغانستان دعوای رهبری دارند همه فروخته شده ونوکرخارجی اند. فقط جوانان میتوانند انتقام وطن ومردم را ازفرعونها بگیرند. ازاینکه نمی توانند به مقابل فرعونها لشکرکشی کنند راه دیگری ندارند، مگرانکه فرعون ها را تک تک درهرجاییکه هستند به دیارعدم بفرستند و پاک سازی را از ارگ آغازنمایند.
جوانان ما باید بدانند که سربازان وافسران خارجی ببرهای کاغذی واجیرانی اند که دربدل پول میجنگند یعنی معنویات شان ضعیف بوده فاقد ایدیالوژی وانگیزه عالی رزمی میباشند. آنها به خاطروطن ومردم شان نه بلکه به صورت ناخوداگاه به خاطرمنافع آزمنداده مافیای بانکی، نفت وگاز، مخابرات ورسانه ئی، امنیت واسلحه سازی ومواد مخدرمیجنگند ازاینرواکثرن نمیدانند که چرا به جنگ افغانستان آورده شده اند. چون انگیزه اصلی اشتراک شان درجنگ کمائی کردن پول است بناا به خاطرپول آدم میکشند ولی نمیخواهند به خاطرپول کشته شوند، اینجاست که درنبرد رویاروی فرار را برقرارترجیح میدهند. برعکس چون ایدیالوژی وانگیزه ما وجوانان ما آزادی وطن ونجات مردم است بناا مامیتوانیم با روحیه عالی رزمی وسینه فراخ به خاطروطن ومردم جان بازی نمائیم ودشمن روبه فرار را دسته دسته به دیارعدم بفرستیم وبه سردمداران شان بفهمانیم که جنگ افغانستان یعنی چه. چنانچه یک عده ازهموطنان ما که به خاطر وطن می رزمند ضرب شست خود را به نیروهای امریکائی وانگلیسی چشانده اند وآنها را درقرارگاه های شان محصورکرده اند.
(شاید کسی پیروزی امریکا وانگلیس درجنگ عراق رابه یاد بیاورد. دراین خصوص باید گفت که پیروزی امریکا وانگلیس درجنگ عراق بیشتر توسط ستون پنحم شان دردولت صدام حسین، خیانت جنرال های صدام حسین وخیانت مخالفین داخلی جمهوری عراق برآورده شد. همچنان باید اضافه نمود که اشغال افغانستان با چراغ سبزهمسایه ها، ساخته کاری بین سران طالب – پاکستان وامریکا وخرید سران به اصطلاح مجاهدین وکمک نیروهای شمال عملی گردید نه به اثرقهرمانی عساکر امریکائی.).
بخش مهم معادله اشغال را تبلیغات ونشرات رسانه ئی تشکیل میدهد. تعداد زیاد رسانه های دولتی ورسانه های آزاد بصورت مستقیم وغیرمستقیم توسط اشغالگران تمویل میگردد. دراین بخش تلاش میشود تا حضورنظامی انگلیس – امریکا وشرکا با اخبارجعلی وزباله ئی توجیه وبه خورد مردم داده شود. اشغالگران با تبلیغات بیست وچهارساعته و مکررمیخواهند تاریخ وافتخارات ملی ما را مسخ کرده احساسات ملی، مردمی ووطندوستی راازحافظه ها پاک کرده درعوض فرهنگ تن پروری، بیغیرتی، مفتخوری، فساد، رشوت وغلامی وخدمت به استعماررا تبلیغ وترویج نمایند. حتی به نصاب تعلیمی مکاتب تشبث نموده آنرابه اجندای اشغال عیارمیسازند. چه میشود سرنوشت آن مکاتب ابتدائی و شاگردانش که کتابهای درسی شان درامریکا تالیف شده است؟
کسیکه افسرهمت نهاد برسرخویش بدست کس ندهد اختیارکشور خویش
بگوبه سفله که دردست اجنبی ندهد کسیکه نان پدرخورده، دست مادرخویش
” ملک الشعرای بهار ”
باتحلیل وارزیابی مسایل اشغال افغانستان توسط امریکا وشرکا وواکنش به اصطلاح رهبران وعامه ی مردم به مقابل سلطه ی اجنبی وبا مشاهده آنکه دراین هفده سال آب ازآب تکان نخورد واقدامی علیه اشغال صورت نگرفت به این نتیجه رسیدم که :
درآن سابق ها مردم ستمدیده وبلاکشیده افغانستان با وجود داشتن سجایای نیکوی شجاعت ودلاوری، ایثاروفداکاری ، غیرت وازخود گذری درمبارزات تاریخی وقیام های ملی شان جهت طرد استعماروبه خاطرحفظ استقلال ملی، تمامیت ارضی و دفاع ازنوامیس ملی شان نه تنها ازداشتن رهبران مردمی، وطندوست، شجاع وباوجدان برخورداربودند بلکه همواره ازیگانه فاکتورجیوپولیتیک منطقه وی آنوقت یعنی” بازی بزرگ ” به نفع خود استفاده میکردند.
درآن سابق ها روسیه تزاری وانگلیس دشمن ورقیب سرسخت یکدیگربودند. روسها مانع پیشرفت انگلیسها به طرف شمال یعنی افغانستان میشدند وانگلیسها مانع پیشرفت روسها به طرف جنوب وقاره هند میگردیدند. بادرنظرداشت مبارزات قهرمانانه مردم افغانستان بالاخره روسها نتوانستند که ازدریای آمووانگیسها ازمرزدیورند بگذرند. بعدن روسها وانگلیسها باهم تفاهم نموده افغانستان را به مثابه منطقه حایل یا ” بفرایریا ” بین متصرفات شان قبول کردند. به شاهدی تاریخ وبه اساس آنچه دربالا نگاشته شد میتوان گفت که مردم افغانستان درمبارزات آزادی خواهی وکسب استقلال خویش ازکمکهای مادی، معنوی ونظامی روسها وبعدا شوروی ها مستفید گردیده اند. اتحاد شوروی بازهم روی ملحوضات جیوپولیتیک چون سپرمطمین باعث گردید بود تا افغانستان ازتجاوزنیروهای اهریمنی برکنارباشد.
بعد ازبربادی اتحاد شوروی توسط گرباچف وباند جنایتکارش موازنه جیوپولیتیک درمنطقه برهم خورد. فکتورمثبت وحیاتی شوروی برای افغانستان ازبین رفت. افغانستان چانس مثبت همسایگی شوروی را ازدست داد. درنتیجه زمینه مساعد گردید تا امریکائی ها وانگلیسها افغانستان را الی سرحد آمودرهفتم اکتوبر2001 ترسائی اشغال نمایند.
اکنون که تاریخ درشرف تکراراست یک بار دیگرضرورت احساس میشود که مردم افغانستان بااستفاده ازبازی جیوپولیتیک، دیگربه خاطرطرد استعمار و برای اعاده استقلال کشورو رهایی و نجات مردم از زیرساطورقصابان داخلی وخارجی، دست به دامان همسایه ها برده کمک های مادی، معنوی ونظامی شان را مطالبه کرده مبارزه آزادیخش، مسلحانه وعادلانه خودرا آغاز نمایند.