‘مبارزه زندگی من است’؛ با تخلیص و باز نویسی سمیع مهدی
“مبارزه زندگی من است”؛ با تخلیص و باز نویسی سمیع مهدی زیور چاپ یافت.
“از قضا سال ۲۰۱۰ در یک حادثهی بدِ ترافیکی پایم شکست و طبیبان برایم ۵۰ روز استراحت تجویز کردند. در این مدت، با استفاده از فرصت، یادداشتهایم را با دقت و جدیت بیشتر بازبینی کردم و کار فشرده سازی آن کتاب قطور را به پایان رساندم. عنوان این کتاب، مبارزه زندگی من است، عنوان یکی از فصلهای کتاب ماندلا است که به این ترتیب هم میان عنوان متن اصلی و عنوان این تلخیص یک تفاوت به وجود آمد و هم این عنوان را خود ماندلا انتخاب کرده است.”
“راه دشوار آزادی” كتابی از خاطرات و زندگينامه نلسون ماندلا که به روايتي داستانگونه به قلم خود ماندلا نوشته شده و در سالها گذشته توسط “مهوش غلامی” نویسنده ایرانی به فارسی دری برگردان شد و از سوی انتشارات “اطلاعات” نیز به چاپ رسیده است.
سمیع الله مهدی روزنامهنگار جوان افغانستان این کتاب را با عنوان، ” مبارزه زندگی من است” که عنوان یکی از فصلهای کتاب ماندلا است را تخلیص و باز نویسی کرده و در یازده فصل و 248 صفحه از سوی انتشارات امیری، در کابل اقبال چاپ یافت.
نلسون ماندلا یکی از انگشت شمار چهرههای تاثیر گزار در جهان به شمار میرود. او باوجودی که در نخست براي نابودي آپارتايد “حاكميت اقليت سفيد بر اكثريت سياه” در آفریقا جنوبی، مبارزه کرد، اما بعدأ اعتدال و برابر را برای همه شهروندان کشورش میخواست و با این هدف به رهبر محبوب تبدیل شد.
بدون شک کسی که میتواند محبوبيت جهانی را کسب کند و جهانیان امروز او را به عنوان الگوی اعتدال و برابری میشناسند، باید راههای دشوار زندگی و مبارزه را پشت سر گذشتانده باشند، تا به سر منزل مقصود برسد. دشواریهای که نلسون ماندلا آنها را پیمود، تا به اینجا رسید، “او قهرمان جهان است، قهرمانی که زندگی خود را وقف مبارزه با تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی کرد و سپس اعتدال و برابری را در سرزمین خود به ارمغان آورد و به پاس این مبارزاتاش، مستحق جایزه “صلح نوبل” شد.
ماندلا 27 سال از بهترین سالهای زندگی خود را در پشت میلههای زندان سپری کرد، اما برای رسیدن به آرمانهایش که همانان نهادینه شدن اعتدال، مساوات و برابری بود، لحظهی از مبارزه و مقاومت دست برنداشت، ” تا سرانجام در سال 1990 در سن هفتاد و دوسالهگی از زندان آزاد و سپس به عنوان رییس “کنگره ملی آفریقا و نهضت ضدآپارتایدآفریقای جنوبی” ملتاش را به سوی آرمان حکومت اکثریت و دولت چند نژادی هدایت کرد.”
مبارزه زندگی من است، روایتی از دشواریها و حماسه آفرینیهای ماندلا در طول مبارزات سیاسی اوست که به قلم خودش روایت شده است. در این کتاب ماندلا از شکستهای پیدر پیاش حکایت کرده و امید برای پیروزی و رسیدن به “آرمانشهر” خود را شرح داده است که میتوان آن را نمادی از یک دژ خستهگی ناپذیر در برابر بیعدالتیها و زورگویها در یک جامعه که او در آن زندگی داشت، عنوان کرد.
باز نویسی و تخلیص “راه دشوار زندگی” تحت عنوان، “مبارزه زندگی من است”، کاریست در خور ستایش و کمپیشنه در میان جامعه فرهنگی و قلم به دستان افغانستان، زیرا روزگاری که ماندلا در افریفای جنوبی برای اعتدال و برابری مبارزه میکرد، شباهتهای نسبی با وضعیت افغانستان امروز دارد.
هرچند در افغانستان، امروز، شهروندان افغانستان، شامل همه اقوام ساکن در این کشور، به گونهی آزادی خود را دارند و به گونۀ نسبی حق خود را به دست آورده اند؛ اما شباهتهای آنچه در آفریقای جنوبی وجود داشته و ماندلا به خاطر از میان برداشتن آنها مبارزه کرد و آنچه در افغانستان امروزی جریان دارد، وجود دارد که برای از میان برداشتن و محو آنها شهروندان افغانستان به رهبری چون ماندلا نیاز دارند و برای پیدا کردن ماندلاشان نیاز است، شخصیت و مبارزه ماندنلا اصلی را بشناسند و در باره او بدانند.
با وجودی که حکومت شعاربرابری مساوات میدهد، اما هنوز هم بیعدالتی، تبعیض و نابرابری در افغانستان وجود دارد و در برخی موارد، این مسائل به صورت سیستماتیک از سویی صاحبان قدرت دامن زده میشود.
آنچه اهمیت این کتاب را برای مخاطبان به ویژه نسل جوان بیشتر میسازد، این است که افغانستان از نداشتن یک رهبر مردمی و یک مبارز خستهگی ناپذیر که در برابر بیعدالتی و تبعیض و برتری طلبیهای قومی، مبارزه کند، رنج میبرند و شهروندان این کشور به ویژه جوانان در فقدان یک رهبر واقعی برای رهایی از رنج و نابسامانی که سالهاست دامنگیرشان است و قربانیهای فراوان، به دلیل تبعیص و نابرابری، بیعدالتی و حق تلفی داده اند، رنج میبرند، بنآ به داشتن شخصی چون نلسون ماندلا ضرورت مبرم دارند. این که بحران افغانستان با گذشت هر روز گستردهتر میشود و ابعُاد گوناگون به خود میگیرد و شهروندان این کشور نیز برای دست یابی به آرامش، رفاه، همدیگر پذیری نیاز به راه اندازیِ مبارزات مدنی، دارند، یک واقعیت است، اما راه اندازی مبارزه نیاز به یک رهبر مردمی دارد و برای آن که چنین رهبر را در نهایت باید پیدا کرد و برگزید، نیاز است تا با شخصیت و کارنامههای نلسون ماندلا آشنا شد، از این رو مطالعه این کتاب برای جوانان افغانستان یک ضرورت مبرم است، که آقای مهدی این خدمت بزرگ را انجام داده و مسوولیت خود را به عنوان یک جوان ” چیز فهم” در برابر همنسلان خود ادا کرده است.
حادثهای که به فرصت تبدیل شد:
آقای مهدی در مقدمه که برای کتاب “مبارزه زندگی من است، نوشته، تصریح کرده است که حادثهای ناگواری پیش آمد و این حادثه به فرصتی برایش تبدیل شد، تا کتاب “راه دشوار زندگی” را تخلیص و باز نویسی کند:
“از قضا سال ۲۰۱۰ در یک حادثهی بدِ ترافیکی پایم شکست و طبیبان برایم ۵۰ روز استراحت تجویز کردند. در این مدت، با استفاده از فرصت، یادداشتهایم را با دقت و جدیت بیشتر بازبینی کردم و کار فشرده سازی آن کتاب قطور را به پایان رساندم.
عنوان این کتاب، مبارزه زندگی من است، عنوان یکی از فصلهای کتاب ماندلا است که به این ترتیب هم میان عنوان متن اصلی و عنوان این تلخیص یک تفاوت به وجود آمد و هم این عنوان را خود ماندلا انتخاب کرده است.”
در جامعهای که در حال حاضر کار فرهنگی در حاشیه قرار دارد و از برنامههای فراموش شده دولت به حساب میآید و بسیاری از فرهنگیان و قلم به دستام را غم نان نمیگذارد، تا بنوسند و دست به پژوهش بزنند، تخلیص و فشرده سازی کتابی به بزرگ و تاثیر گزاری شخصیت چون “ماندلا”، را میتوان یک ابتکار کلان عنوان کرد.
آقای مهدی با تخلیص این کتاب، شناخت شخصیت ماندلا را برای مخاطبان و خوانندهگان نسبت به ترجمه که در 800 صفحه توسط خانم مهوش غلامی انجام شده، آسانتر کرده این است. او تلاش کرده است، تا خلآهای که در ترجمه بانو غلامی از قبیل، ” ذکر کردن پاورقیها، ذکر نامهای مناطق مربوط به کشور افریقای جنوبی که در ترجمه بانو غلامی مشخص نشده و برای مخاطبان ناآشنا گیج کننده است و همچنان، نام شخصیتها و مکانها، که در ترجمه بانو غلامی، تنها به الفبای فارسی نوشته شده و املای انگلیسی یا لاتین آن وجود ندارد را باز نویسی و این کاستیها را برطرف کند و کتاب به گونهی جامع و خواناتر برای مطالعه آماده شده است.
هدف از این کار آن گونه که آقای مهدی، در مقدمه کتاب به آن شاره کرده، این است که؛ ” ممکن است برخی از مخاطبان بخواهند تفحص بیشتر در مورد حوادث و شخصیتهای معرفی شده در کتاب داشته باشند، بنابر این، املای انگلیسی نامهای افراد را در پاورقیها اضافه کردم. در بعضی موارد، میان متن انگلیسی و ترجمهی بانو غلامی تفاوتهای به نظر میرسید، که آن بخشها را دوباره از انگلیسی به فارسی ترجمه و به کتاب افزودم، در متن اصلی، گاهی برای توضیح یک مسأله که مربوط تاریخ، فرهنگ و یا سیاست افریقایجنوبی است، جزئیات فراوانی وجود دارد که به باور من برای مخاطبانِ افغانستان، شاید زیاد دلچسپ نباشد، آنها را کوتا و با حفظ امانت و بیرون نشدن از چارچوب کلیِ موضوع مورد بحث، تمام ماجرا در چند جملهی کوتاه بازنویسی کنم.”
میتوان گفت، ” مبارزه زندگی من است”، خلاصهای از زندگی و مبارزات ماندلا است که آقای مهدی با تخلیص باز نویسی آن به صورت خلاصه، به دنبال پاسخ به این پرسش برامده که “رولیهلاهلا، چطور تبدیل به نلسون ماندلا میشود؟ حوادث، عوامل و شخصیتهای تاثیرگذار کدامها بودهاند؟.”
ماندلا در مبارزاتاش به دنبال باپان دادن به برتری طلبی نژادی بود، مسالهای که شهروندان افغانستان نیز امروز به آن گرفتار هستند و نیاز است، تا برعلیه آن به گونهی جدی مبارزه صورت گیرد، آقای مهدی در بخشی از مقدمه کتاب مبارزه زندگی من است، تاکید کرده است: “یکی از دلایلی که مرا انگیزه بخشید این کتاب را به شکل فشرده در خدمت مردم عزیزم قرار دهم، باورم به این مسأله بود که میتوانیم از درسهای ماندلا در مبارزه برای عدالت استفاده کنیم.”
ابتکار دیگری که آقای مهدی در تخلیص و بازنویسی “مبارزه زندگی من است” به خرج داده، جمله بندی و روایت از رویدادها است که مخاطب را هنگام مطالعه پا به پای رویدادها میکشاند و صحنه به صحنه زندگی و وقایع که ماندلا با آنها مواجه شده است را در ذهن خواننده مجسم میسازد.
تلخیص باز نویسی و چاپ این اثر ماندگار را به جناب آقای مهدی و جامعه فرهنگی افغانستان تبریک میگویم و به امید این که جوانان افغانستان و کسانی که دغدغه مبارزه و عدالت خواهی دارند با استفاده از کارنامههای نلسون ماندلا بتوانند قادر به آوردن تغییر در جامعه افغانستان شوند و همچنان این ابتکار آقای مهدی در میان فرهنگیان و قلم بهدستان جوان افغانستان تکانه ایجاد کند و آغازی باشد، برای ترجمه، تخلیص و باز نویسی آثاری مهم و با ارزش که مطالعه آن برای نسل جوان یک ضرورت است.