تنیدن پیله های توطئه به دوراستاد عطا
تصور کنید که شمال افغانستان بدون استاد عطا محمد “نور” چه کابوس وحشناکی ست برای نیروهای مقاومت ضد طالبانی؛ اما نبود و حذف او رویایی شرینی ست برای حلقات شیطانی توطئه که اهداف خاص و مشخص خود را در گستره ی شمال کشور دارند. طالبان ارگ، طالبان، داعشیان، حزب اسلامی حکمتیار و استخبارات منطقه و جهان، جماعتی اند که با تنیدن پیله ی توطئه بدور نیروهای مقاومت ضد طالبانی در صدد حذف فزیکی، ترور شخصیتی سران و رهبران شمال بوده اند. پهن کردن فرش بی امنیتی و فاجعه در شمال کشور به نفع طالبان، داعشیان و تروریستان چند ملیتی هدف استراتژیکی ست برای ناآرام کردن این منطقه و نوار مرزی آن که به وسیله ای اتاق فکر طالبانی ارگ و هم دستان شان دنبال و پیش برده میشود.
اتفاقات اخیر در شمال و عمق توطئه آن در مقیاسی است که حتا حزب اسلامی حکمتیار هم نیروهای مقاومت در شمال که منظورش استاد عطا است را توپک سالار می گوید. استاد عطا خوب می داند که تنیدن جال های توطئه متوجه او و دیگر مقاومت گران در شمال است. پیش از استاد عطا، جنرال عبدالرشید دوستم در معرض چنین توطئه های بوده است؛ زمانی که برنامه حذف فزیکی آقای دوستم به ناکامی انجامید – پرونده اشچی روی دست گرفته شد و او را مجبور به تبعید از کشور کردند. و حالا این ایشچی دوم (آصف مهمند) آخرین مهره توطئه به جان استاد نخواهد بود، بی تردید که گزینه های مختلف حذف استاد بالای میز شورای امنیت قرار دارد.
اکنون زمان آن رسیده است که استاد عطا مبارزه خود را معطوف به استقرار یک نظام غیر متمرکز که به باور من بهترین نوع آن نظام فدرال برای کشور چند قومی و چند فرهنگی افغانستان است، نماید. نظام بشدت متمرکز کنونی با روش های غیر دموکراتیک اش در پی تصاحب قدرت به نفع یک شخص و یک گروه خاص است و با تشدید شکاف های قومی – زبانی اقوام با هم برادر کشور را در رویارویی بی حد و بی سابقه ای قرار داده است.