رازهایی که برملا میشوند
دو سال پیش که رییسجمهوریِ کشور مشغول مبارزات انتخاباتیاش برای راه یافتن به ارگ ریاستجمهوری بود، برخی رسانههای کشور که عمدتاً به جناح رقبایِ او تعلق خاطر داشتند، مسایل مختلفی در مورد او منتشر میکردند؛ از جمله اینکه آقای غنی سیاستمداری قومگراست. آن روزها این سخنان را میشد به شکلی مربوط به فضای انتخاباتی دانست؛ همان چیزی که حالا در مبارزات انتخاباتیِ امریکا میان دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون جریان دارد و دو رقیبِ انتخاباتی اتهامهای مختلفی علیه یکدیگر وارد میکنند. اما پس از آن، وقتی آقای غنی واقعاً سکاندارِ سیاستِ کشور شد، برخی اقدامهای او این شایبه را تقویت کرد که ابراز نظرهایِ دورۀ مبارزات انتخاباتی در موردِ او چندان بیراه هم نبوده است.
چندی پیش، یکی از رسانههای امریکایی، همان کشوری که حمایتکنندۀ اصلیِ آقای غنی حتا در انتخابات خوانده میشود، در یک نوشته او را به قومگرایی متهم کرد. این اظهارنظرها هیچوقت با واکنش جدیِ شخصِ رییس جمهوری و یا هم دفتر مطبوعاتیاش که بهشدت تلاش میورزد خود را فعال و به اصطلاح در صحنه نشان دهـد، روبهرو نشدند. مثل اینکه آقای غنی گفته باشد؛ شما هرچه میخواهید در مورد من بگویید، من کارِ خودم را انجام میدهم. اما حالا سخنان جنرال عبدالرشید دوستم معاون اولِ او را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
البته فراموش نکنیم که این بارِ نخست نیست که جنرال دوستم نسبت به اقدامهای ریاست جمهوری، واکنشِ خشمگینانه نشان میدهد. اگر به ترتیبِ رسانهیی شدن بخواهیم این موارد را برشماریم، این بارِ سوم است که جنرال دوستم از موضع مخالفت با رییس جمهوری سخن میگوید. او در آخرین مورد که در آن از جنگِ غورماچ در ولایت فاریاب به جوزجان موطن اصلیِ خود برگشته بود، در یک نشست خبری، رییس جمهوری و رییس اجرایی را به قومگرایی متهم کرد. او گفت: “نزد رییس صاحب جمهور کسی که پشتو گپ بزند، آدم خوب است. اگر از لوگر باشد، بسیار خوب است.” آقای دوستم دلیل اصلیِ برگشت خود از جنگ فاریاب را همین قومگرایی عنوان کرد که به نظر او برای افغانستان میتواند تبعاتِ بدی داشته باشد.
پیش از این، احمدضیا مسعود نمایندۀ ویژۀ رییس جمهوری در امور اصلاحات و حکومتداریِ خوب نیز اظهاراتِ مشابهی را در مورد رییس جمهوری کشور در یک نشست مردمی در ولایت پنجشیر به کار برد. به نظر میرسد این بار برای آقای غنی رهایی از این وضعیت کارِ آسانی نخواهد بود. در دفعههای پیش او موفق شد با چربزبانی و برخی اقدامهای نمایشی، نزدیکترین متحدانِ خود را دوباره راضی سازد، اما این بار او چه خواهد کرد؟
در اینکه این بار هم ریاست جمهوری موفق خواهد شد که جو ملتهبِ بهوجود آمده را به نفع خود پایان دهد نباید شک کرد؛ زیرا افرادی که در اطرافِ رییس جمهوری خانه کرده اند، به اندازۀ کافی از پس مدیریتِ چنین بحرانهایی برمیآیند و از جانب دیگر شخص رییس جمهوری نیز بهخوبی بلد است که چگونه خود را از مخمصه برهاند. اما به اصطلاح چال و نیرنگها تا چه زمانی میتوانند ادامه پیدا کنند؟ آیا میشود که همیشه به دیگران دروغ گفت و ماسکی به چهره زد تا واقعیت را بپوشاند؟
آقای غنی دیگر آن سیاستمدار دو سالِ پیش نیست که هنوز به قدرت نرسیده بود و اگر اقدامهای قوممحورانه هم داشت، چندان مورد توجه نبودند. در آن زمان، چنین برچسپی بهسادهگی میتوانست بر حامد کرزی رییس پیشینِ کشور وارد شود که زیاد هم دور از واقعیت نبود. ولی آقای غنی کمتر در آن سالها در مظانِ چنین اتهامی قرار میگرفت، زیرا بیشتر مردم به او به چشم یک تکنوکرات که در غرب آموزش دیده و کار کرده، نگاه میکردند. اما آقای غنی نشان داد که دانش و کار در غرب همیشه نمیتواند ویژهگیهای شخصیتی را از انسان بگیرد. شخصی ممکن است که در غرب تحصیلات عالی کرده باشد و در آنجا به مراتبِ بالا رسیده باشد، ولی نگاه و طرز فکرِ او به انسانها همانی باشد که در او نهادینه شده است.
قومگرایی به این دلیل بد نیست که کسی به تیره و تبارش فکر میکنـد، بل به این دلیل بد است و حتا فاجعه است که دیگران را جزوِ آدم به حساب نیاورد. فاشیسم که در غرب ریشه دواند، ناشی از همین نوع فکر بود. انسان فاشیست، دیگران را در سطحِ خود و قومش انسان به شمار نمیآورد. هیتلر در آلمان و موسیلینی در ایتالیا که دو جریان مهمِ فاشیستی را در قرن بیستم رهبری میکردند، به این دلیل انسانهای دیگر را در کورههای آدمسوزی میکشتند که به نظرِ آنها این افراد همشأن و همنوعِ آنان نبودند.
قبیلهگرایی، قومگرایی و فاشیسم به چنین نوع دیدی تعلق دارد. جنرال دوستم نیز که از سیاستهای آقای غنی انتقاد میکند، به این دلیل است که خود را قربانی قبیلهگرایی میبیند. او به عنوان کسی که در سیاست عملیِ کشور همیشه نقش متبارز داشته، پیش از دیگران بهخوبی میتواند چنین نگاه و طرز دیدی را درک کند.
امروز نیز جنرال دوستم و آقای مسعود خود را قربانیِ سیاستهای قومی میدانند، اما اینکه چه در برابر آن خواهند کرد، پرسشیست که زمان به آن پاسخ میدهد.
روزنامه ماندگار