شعر

شمشیر بیداد

رسول پویان
رسول پویان

کی ویران کرده یاران خانـه و کاشانۀ ما را

کی آتـش می‏زنـد بر شـاخسـاران لانۀ ما را

کی شمـشـیر کـج خـونین دارد بر کف بیداد

بـه خـون آغـشـته می‏دارد دل دیـوانـۀ ما را

کی کابل را میان آتش و خون پاک سوزانید

به شـط خـون فکند دانـشور و فـرزانۀ ما را

کی پاشانید تخم جنگ و افراط و تعصب را

بــه راکـت زد درب کلـبـــۀ ویـرانــۀ مـا را

کی بـرهـم می‏زند امنیت و بـزم نشاط خلـق

کند وحشت‏سرا روستا و شهر و خانۀ ما را

کی مردم راکُشد درزیر نام دین، وحشتناک

بـریـــزد آبــروی معــبـد و میخـــانــۀ ما را

کی پیهم بشکند چنگ ورباب وطبله ودوتار

بـه همریـزد بـزم سـاغـر و پـیـمـانــۀ ما را

کی ویران کردسروقامت شهمامه وصلصال

بـه یغـمـا بـرد گنج میـهـن و دردانــۀ ما را

کی نپذیرد علـم و حکمـت سـیـنا و فـارابی

بسوزد مثـنـوی، باطل کـند شـهـنامـۀ ما را

کی عشق پاک یزدان را دهدبرکینۀ شیطان

نــدارد پـاسِ حــقِ مــردم و جـانـانـۀ ما را

کی خامُش می‏کند شمع مـراد مـردم میهـن

شـکافـد  سـیـنـۀ بـی کـیـنـۀ پـروانــۀ ما را

کی بـر خاک سـیاه فـقـر بنـشانید مـردم را

به هم زد کـرّ و فرّ و شوکت شاهانۀ ما را

نگهـدار تمـدن بـوده ایـم در بسـتر تاریــخ

مگـر نـشـنیده یی حماسـه و افسـانـۀ ما را

25/9/2016

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا