آتشفشان خون
دنـدان گـرگ حلـقــوم آهـو گـرفته است
کفـتـار پـیـر لاشــۀ بـد بــو گـرفته است
شـیر ژیان اگـر بـه شجاعـت بـود شهیر
روبه بترس وحیله گری خو گرفته است
جنگ و فسـاد و وحـشـت و بیداد مافـیـا
راه نجـات خلـق ز هـرسـو گـرفته است
تسـلیم زور و زر شـده انـد رهـبران پیر
هریک دوخم دسـت به زانو گرفته است
در بسـتـر کـشاکـش و آتـشـفـشـان خـون
نسـل جـوان ز تجـربـه نیرو گرفته است
دوران رهبری بـه جـوانان رسـیده است
دشـمن اگـر چـه راه تکاپـو گـرفته است
نسـل جـوان به عـرصۀ رزم و دلاوری
نیروی دل ز رستم و برزو گرفته است
قفل طلسم کهنه بمیدان شکست و ریخت
بیهـوده ارگ جمبل و جـادو گرفته است
در روزگـارِ تــازه جــوانِ غـیـــورِ مــا
از عـقـل و علـم قـوّت بازو گرفته است
یک دست با کتاب و یک دست با سلاح
ذهـن جـوان تـوازن هـردو گـرفته است
روشنگری که هسـت به آزادگی رفـیـق
ازخون لاله شهرت و آبرو گرفته است
امواج خـون نسـل جـوان در نبرد حــق
از شش جهت تحـرّک آمـو گرفته است
از بهر عـدل و داد و مساوات در عمل
مرد و زن وطن چه هیاهو گرفته است
4/8/2016