شعر

توفان جنگ

رسول پویان
رسول پویان

میهـن ما مـرکـز جـنگ جهـانی می شود

جنگ قدرتها به کشور جاودانی می شود

داسـتان طالـب و داعـش نمی گـردد تمام

قـتـل مظـلـومـان جهـاد آسـمانی می شود

درمدارس درس افراط و تعصب میدهند

در لباس دیـن دسـایس شـیطانی می شود

مرده احساس و محبت در دل افراطیون

غـارت عشـق و نشاط زندگانی می شود

از پلان و نقشۀ افراطیت خون می چکد

شـرق غرق خون با کار نهانی می شود

اردوغـان پـیـونـد می یابـد با آل سـعـود

بـیـن پاکـسـتان و امـریکا تبانی می شود

نـالۀ یأس و عـزا خیزد از حلقـوم پارس

شیخ سرگرم عزاونوحه خوانی می شود

میش می لرزدبا اطفال درصحرای درد

تاکه گرگ ازبیشه کاندیدشبانی می شود

مافیان پیمان می بندد با ســرمـایـه دارد

چور تریاک و معادن رایگانی می شود

بس فساد ورشوه ودزدی میگیرد شیوع

در ادارات وطـن کاغـذپـرانـی می شود

رخش رستم را نمی آرند در میدان رزم

تا زمان خرخری و خر دوانی می شود

نسل دیروزی بـود قربانی جنگ و فساد

نسـل نـو در کـورۀ آتشـفـشانی می شود

عمر پیران در عزای نوجوانان شد تباه

طفل در دام بلا سیراز جوانی می شود

تا که تـوفان فسـاد و جنگ ویرانی کند

نـوبهار مـردم مسکین خزانی می شود

10/7/2016

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا