تبعات و پیامد ورود روس ها به جنگ افغانستان
آیا ولادیمیر پوتین نیروهای روسی به ویژه قوای هوایی و راکتی روسیه را وارد معرکۀ افغانستان علیه طالبان و داعش خواهد کرد؟ اهمیت این جنگ برای روس ها چیست و پیامد دخالت و مشارکت احتمالی نظامی مسکو در سطح منطقه ای و بین المللی چگونه ارزیابی می شود؟
نخستین نشانه های ورود روس ها به جنگ افغانستان:
پس از ملاقات پوتین رئیس جمهور روسیه با امام علی رحمن رئیس جمهور تاجکستان در شهر سوچی (7 اکتوبر2015) و ابراز نگرانی هر دو از حضور طالبان در ولایات شمال شرق و شمال افغانستان، خبرگزاری “تاس” از قول افسر روسی “یارسلاو رُشو پکین” نمایندۀ حوزۀ نظامی مرکزی روسیه، از اعزام چرخبال های تهاجمی M24P و چرخبال ترانسپورتی به فرودگاه عینی در سی کیلومتری غرب شهر دوشنبه خبر داد. این چرخبال ها معمولاً برای ماموریت های نظامی تهاجمی مورد استفاده قرار می گیرند.
احتمال مشارکت چرخبال های تهاجمی روسیه را در جنگ با طالبان و داعش به خصوص در شمال افغانستان علاوه بر ابراز نگرانی رئیسان جمهور روسیه و تاجکستان دو تحول دیگر تقویت می کند:
- سقوط غیر منتظرۀ شهر قندوز مرکز ولایت هم مرز با تاجکستان بدست طالبان و حضور گستردۀ نیروهای طالبان در ولسوالی درقد و سایر مناطق مرزی با تاجکستان.
- عملیات غیرمترقبه و گستردۀ هوایی مسکو در سوریه بدون توجه به انتقاد و و مخالفت امریکا و ناتو و مخالفان عرب بشار اسد.
اهمیت افغانستان برای روسیه چیست؟
اگر پوتین رئیس جمهور فدراتیف روسیه مشارکت در جنگ سوریه را بدفاع از دولت بشار اسد در جهت اهداف و منافع منطقه ای و جهانی مسکو ارزیابی و تلقی کند و با این تلقی، ریسک هر گونه مخالفت امریکا و غرب را به ورود در جنگ سوریه بپذیرفته باشد، بدون تردید اهمیت افغانستان برای مسکو در جنوب مرزهای آسیای میانه، نه تنها کمتر از سوریه نیست، بلکه بیشتر از آن خواهد بود. آیا دولت روسیه حضور تروریزم طالبی و داعشی را در کنار مرز کشورهای آسیای میانه به عنوان حیاط خلوت و حوزۀ نفوذ و منافع خود، تحمل خواهد کرد؟
دوام حضور نیروهای طالبان و گروه های تروریستی دیگر چون داعش در شمال افغانستان بنا به هر عامل و دلیلی، از سوی مسکو و دولت های در واقع تحت نفوذ و یا متحد آن در آسیای میانه به عنوان تهدید بسیار جدی و خطر ناک ارزیابی و شناخته می شود. روس ها ریسک این تهدید را که پای گروه های جهادگر اسلامی را بدرون جوامع مسلمان آسیای مرکزی و جامعۀ مسلمانان فدراتیف روسیه می کشاند، نمی پذیرند و نظاره گر باقی نمی مانند.
زمینه ها و فرصت های مساعد ورود روس ها به جنگ افغانستان:
به هر حدی که دولت وحدت ملی افغانستان در جلوگیری از نفوذ و گسترش تروریستان طالب و داعش در شمال افغانستان ناتوان و درمانده باقی بماند، فرصت برای دخالت و مشارکت روس ها در عملیات نظامی علیه طالب و داعش در شمال مساعد و مهیا می شود. نوعی از پذیرش و موافقت اجتماعی و داخلی برای عملیات نظامی روس ها و مشارکت آنها در جنگ علیه طالبان در ولایات شمال بوجود می آید. برای بسیاری از قوماندانان مجاهدین و نیروهای شان در شمال که خود را در دولت وحت ملی منزوی می بینند و این دولت را در مقابله با طالبان درمانده و ناتوان می یابند، ناتوانی دولت و همچنان ناکامی حامیان امریکایی دولت یک امر عمدی و توطئه آمیز پنداشته می شود. این حالت، فرصت مساعدی را برای مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان ایجاد می کند. همین اکنون، جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری با مقامات روسی در حال مذاکره است و از آنها میخواهد تا افغانستان را در جنگ علیه طالبان همکاری نظامی کند. شایعاتی نیز از برگزاری تماس و رابطه میان قوماندانان سابق مجاهدین و نیروهای مقاومت ضد طالبان در شمال افغانستان با روس ها در جهت کسب حمایت از آنها در جنگ علیه طالبان وجود دارد.
چالش و موانع مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان:
مخالفت جدی امریکا و ناتو به مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان و انجام عملیات هوایی و راکتی مشابه سوریه توسط نیروهای روسی در شمال افغانستان، چالش و مانع عمده در برابر روسیه است. میزان چالش آفرینی مخالفت با مسکو از سوی امریکا و ناتو بستگی به عملکرد آنها در مقابل عملیات نظامی روس ها در کشور سوریه است. امریکا و ناتو اکنون بیشتر از نارضایتی و ابراز مخالفت و تدویر نشست، کار عملی بازدارنده در برابر مسکو انجام نداده اند. ناتوانی و یا عدم ارادۀ غربی ها در جهت توقف عملیات نظامی روس ها در سوریه، مسکو را به آغاز عملیات مشابه در شمال افغانستان علیه تروریزم طالبان وسوسه و تشجیع می کند. افزایش و گسترش نیروهای طالبان در ولایات شمال افغانستان و ناتوانی دولت افغانستان در شکست و سرکوب آنها از شمال، وسوسۀ مسکو را بسوی اقدام نظامی در این سوی آمو می کشاند.
پیامد ورود روس ها به جنگ افغانستان در فضای
مخاصمت و تقابل شدید با غرب:
تبعات و پیامد دخالت احتمالی روس ها در جنگ افغانستان در فضای تعارض و دشمنی شدید با امریکا و غرب و متحدین عرب و مسلمان شان در منطقه، برای افغانستان و منطقه بسیار پیچیده و مصیبت بار خواهد بود. شکل گیری این فضای خصومت از تقابل دو طرف بر سر سوریه آغاز می شود. اما هنوز میزان رویارویی غرب با روس ها در میدان سوریه نامشخص است. واکنش روس ها نیز در برابر اقدام و عمل غربی ها روشن نیست.
آیا مسکو علی رغم تهدید جدی و عملی ناتو، همچنان به عملیات خود در روسیه ادامه خواهد داد؟
آیا در جنگ سوریه، ائتلاف 4 +1 (مسکو، تهران، بغداد، دمشق و حزب الله لبنان) در برابر ناتو و اعراب سنی، به خصومت و تقابل تا سرحد درگیری نظامی ادامه خواهد داد؟ آیا این ائتلاف از لحاظ نظامی و اقتصادی توانایی دوام این تقابل را خواهد داشت؟
اگر پاسخ این پرسش ها، مثبت باشد و یا حوادث در چنین مسیری شکل بگیرد، تداوم حضور طالبان در شمال افغانستان و در کنار مرزهای آسیای میانه، از سوی مسکو نوعی از توطئه و دامی برای روسیه و آسیای میانه پنداشته می شود و روس ها عملیات نظامی را در شمال افغانستان یک امر اجتناب ناپذیر در مقابله با این توطئه ارزیابی خواهند کرد. دخالت و مشارکت روسیه در چنین فضای تقابل و خصومت عمیق و گسترده با امریکا و غرب، در واقع ائتلاف 4+1 را از معرکۀ سوریه تا میدان های جنگ در شمال افغانستان گسترش می دهد و ائتلاف مذکور در این میدان از 4+1 به 5 + 1(هند) و احتمالاً به 6+ 1(چین) گسترش خواهد یافت. هندوستان که بگونۀ طبیعی دست پاکستان را در عقب تروریزم طالب و هر گروه تروریستی دیگر می بیند وارد این ائتلاف خواهد شد. دهلی نو قبل از سقوط طالبان نیز با جبهۀ مقاومت ضد طالبان همکاری داشت و فرودگاه عینی تاجکستان را که اکنون پایگاه استقرار چرخ بالهای تهاجمی روسیه قرار گرفته با هزینۀ خود و توسط نظامیان خویش باز سازی کرده است. احتمال ورود چین به این ائتلاف به عنوان عضو سازمان همکاری شانگهای و نگران از جوامع مسلمان خود نیز بیشتر است. در واقع یک جنگ خونین و ویرانگر میان این دو قطب جدید متخاصم و این دو ائتلاف منطقه ای و جهانی در خواهد گرفت:
- امریکا و کشورهای عضو ناتو با بسیاری از اعراب مسلمان سنی
- روسیه، جمهوری اسلامی ایران و اعراب شیعه، هند و احتمالاً چین.
افغانستان یکی از میدان های این جنگ خونین و ویرانگر در مخاصمت و تقابل این دو ائتلاف خواهد بود که حتی تبعات غم انگیز و مرگبار آن، مردم و جامعه را در این کشور میان دو طرف این ائتلاف متخاصم تقسیم می کند و در جنگ و تقابل خونین میان هم قرار می دهد.
وجیبۀ دولت وحدت ملی و رئیس جمهور اشرف غنی:
وظیفه و وجیبۀ دولت وحدت ملی و به خصوص وجیبۀ اشرف غنی رئیس این دولت، جلوگیری از سقوط افغانستان در چنین پرتگاه مرگبار تقابل قدرت های منطقه ای و جهانی و به خصوص جلوگیری از ورود روسیه به جنگ افغانستان است. دولت وحدت ملی و رئیس جمهور غنی فقط زمانی می توانند افغانستان را از تبدیل شدن به میدان تقابل احتمالی دو ائتلاف متذکره و به خصوص از ورود روس ها به جنگ افغانستان جلوگیری کنند که جلو نفوذ و حضور تروریستان طالب را در شمال افغانستان بگیرند. هر گونه سیاست مخدوش و غیر شفاف در مبارزه و جنگ با گروه تروریستی طالب و به خصوص از سوی رئیس جمهور و دولت وحدت ملی، افغانستان را بسوی سرنوشت تاریک و مصیبت بار می برد.
روسیه تا حال در معادلات جهانی چندان مورد محاسبه نبود ولی فیر راکتهای کروز از کشتی های جنگی روسیه در بحیره کسپین به توافق عراق و ایران، بالای مواضع داعش، این حقیقت را گواهی میدهد که روسیه میخواهد نشان دهد که آرزو دارد به موقف قبلی قبل از گرباچف باز گردد. اما در اوضاع و احوال موجود ایران و عراق از لحاظ دید ستراتژیک نمیتوانند از متحدین قابل اعتماد به روسیه باشند. بنأ” روسیه تنها دیده میشود. اما امریکا و غرب بالای متحدین خود مثل عربستان سعودی و پاکستان،…وغیره میتوانند اعتماد داشته باشند. از طرف دیگر چین هم تا اینکه خطر جدی اورا تحدید نکند داخل اقدام جدی نخواهد شود و همین قسم سیاست هندوستان هم همیشه دفاعی بوده است و میباشد. بنأ” گفته میتوانیم که میدان وسیعی برای جولان توسن غرب در افغانستان مساعد است. معلومدار حامد کرزی و اشرف غنی را به همین منظور استخدام و مقرر نموده اند. یگانه راه علاج همانا اتحاد و درک درست مردم افغانستان از قضایا میباشد که با اتحاد و بسیج خود به گماشتگان استخبارات پاکستان زیر نام طالب و داعش مجال رشد ندهند.
اشرف غنی دلقک بی اراده مریض روانی وقوم پرست مزخرفیست که هرگز بی اشاره وبی اجازه از امریکا وانکلیس وسعودی ها وبلاخره پکستان هرگز نمتواند تصمیمی ویا هم تدبیر انخاز بکند.از انجاهیکه تصمیم بر ایجاد یک جهبه ئ جدید جنگ درشمال افغانستان جهت مجازت وبه چالش کشیدن روسیه خیلی دور از واقعیت نیست میتوان ترس از افتادن افغانستان در یک جنک نیابتی دیگر -با تاسف ودرد – داشت. در این میان غنی ودارو دسته اش وحامد وپیروانش بازهم به فکر پلید وپست قوم پرستی خود ها لبهتیغ را متوجه اقوام دگر این سرزمین خواهند کرد وتاحد توان از انها -مثل همیشه ومثل همین اکنون قربانی خواهند گرفت..هر انتظار متفاوت از مجموعه پیش امد های اینده به نظر اینجانب خودفرببی وخوش بینی سهل انگارانه ئ نخواهد بود
من فکر نمیکنم که روسیه در افغانستان وارد مقابله با داعش شود. البته برای مصئون داشتن سرحدات تاجکستان از شر داعش و طالب، در سرحدات داخل خاک تاجکستان ممکن فعال شود و بمنظور حفظ و جلوگیری از مداخلات داعش و طالب جدی باشد اما خودرا بهیچصورت داخل مشکلات افغانستان نخواهد کرد. بدلیل اینکه از یکطرف او در این موقف قرار ندارد که بتواند مداخله کند و از طرف دیگر به باور من چنین دور نمائی را رهبری آن در نظر ندارد. رهبری روسیه فقط مصروف دفع الوقت هستند. بعضی اوقات من سخنان اقای پوتین به ارتباط غرب را همسان با سخنان آقای کرزی ارزیابی میکنم.