خبر و دیدگاه
<<امکان بازنمودن جبهه جدید علیه منافع روسیه درشمال افغانستان توسط امریکا»
” این سرزمین من است که میدان جنگ و تخته خیزبرعلیه همسایگان آسایشته ام قرارمیگیرد ٬ ومتأسفانه این من هستم که جبران باخت بازی های کثیف دیگران را باید بپردازم”.
مزاحمت نمودن روسیه درشکست نظریه پردازان نقشهُ “خاورمیانه بزرگ”٬ سبب شد که امریکاو درمجموع غرب کوشش دارند هرچه زودترباتمام توانمندی وامکانات که دارند ٬ ازفرصت های بوجود آمده استفاده کرده یک جبهه تازه دیگری را علیه منافع روسیه درجنوب کشورهای مشترک المنافع که تهدیداتش جدی وقابل ملاحظه باشد بازکند. وبرای این کارازتمام ابزار ازجمله تامین منافع استراتیژیکی پاکستان درافغانستان٬ازحاکمان ارگ وعساکرنیابتی مزدور چون طالب آنهم بایک تبارخاص که درتمام حالات حاضربه لبیک اند …وخصلت ذاتی اش هم جزُ تفاوق طلبی وبرتری کاذب چیزدیگری نیست استفاده کند وحتی هویت فروشان ومعامله گران دیگر که زندگی شان با اندوخت پول وسرمایه گره خورده است شامل این بخش نیز میشوند.
برای غرب مهم نیست رسیدن به هدف ازچه گروهی وازچه کسانی استفاده کنند ٬برای آنها بیشترازهمه مزدورخوب ٬ماهروگوش بفرمان مهم است که تا بتواند اهداف را به وقت زمان بادرنظرداشت نگه داشتن رازهای درون قضیه انجام دهد.
ازآنجائیکه انگلیس وامریکا دربی ثبات ساختن وشکست دادن دولت ها دست بالاو تجربه کافی دارند ٬ کوشش خواهند کرد با استفاده ازنقاط ضعف دولت های آسیای میانه این منطقه را به یک جهنم کامل تبدیل کنند ٬ آنوقت است توپ طلائ امریکا به دروازه روسها به جواب عملکرد غافلگیرانه شان درسوریه وعراق اصابت خواهد نمود .کاملآ هویداست که بازنمودن چنین جبهه ازطرف امریکا درشمال موجودیت هویت وسرزمین ام را به مخاطره می اندازد ٬لذا این من هستم که سرزمینم میدان جنگ و تخته خیز علیه همسایگان مان قرارمیگیرد٬ ودرضمن این من هستم که جبران باخت بازی های کثیف دیگران را باید بپردازم.
گرچه این استراتیژی قوی سالهای سال است که نزد غربی ها مطرح بود وسعی به خرچ میدادند تادرپی تحقق آن نهایت زیرکانه وزمانگیرعمل کنند ٬ همانطوریکه به شکل نهایت سنجیده شده وبااستفاده از اتفاقات مرموز ۱۱سیپتامبر۲۰۰۱ به اهداف خویش بعد از انتظاری های پیش ازنیم قرن درعملکردخویش موفق شدند وکشتی خویش راصحیح و سالم به مقصد رسانیدند ومنطقه هنوز که هنوز است درآتش میسوزد وازسرنوشت انتها هم خبری نیست.
اما اکنون اوضاع منطقه وجهان به سرعت درحالت تغیراست واین تغیرات غیرقابل پیشبینی ونشناختن ونادیده گرفتن توانمندی های حریف گویا شکست خورده (روسیه وچین) ٬ یقینأ معادلات را به سمت وسوی دیگری رهبری خواهد نمود …وممکن است درآینده های نه چندان دور جریانات به سرعت وارد میدان شود.
چاره چیست ٬ وچه باید کرد؟ گرچه درنبشته قبلی ام زیر عنوان «افغانستان باسناریوی خاورمیانه روبرواست» دراین رابطه مسائل را به بحث گرفته بودم ٬ بازهم باردیگر یادآورمیشوم: یخ ها را باید شکست ٬ مردم را ازهرطریق ممکن ازاتفاقات بعدی آگاه ساخت ودست به دست هم درمقابل هرزورگو ویاهم هراشغالگرباید«نه» گفت ؛ توانمندی نیروی خلق خدا رانباید نادیده گرفت همانکه بزرگان گفته اند : قوت مردم قوت خداست».