تقویت افراطگرایی اسلامی در سایۀ دوگانگی سیاست غربیها
دیوید کامرون صدراعظم بریتانیا که از پیوستنِ سه زن مسلمان انگلیسی با فرزندانشان به داعش در سوریه (17جون2015)، شگفت زده شد، با انتقاد از پذیرش به قول او بی سرو صدای آیدئولوژی افراط گرایانۀ داعش توسط برخی مسلمانها، به نقش خانواده های مسلمان در مقابله با افراط گرایی تاکید کرد.
اما کامرون انگلیسی از نقش غربی های خودشان در تقویت افراط گرایی اسلامی سخنی بر لب نیاورد؛ نقشی که با دوگانگی سیاست دموکراسی حاکم غرب در کشورهای اسلامی، به گسترش و تقویت افراط گرایی اسلامی منتهی می شود. وقتی غربی ها، نتیجۀ دموکراسی را برای جریانهای اسلامی از حماس در فلسطین تا اخوان المسلمین در مصر و النهضة در تونس نمی پذیرند و بر عکس از رژیم های سلطنتی و امیرنشین عرب که هیچ نشانی از دموکراسی ندارند، حمایت می کنند، در واقع جریان اسلام گرایی را عمداً در مسیر افراط گرایی خون و خشونت می کشانند.
در این تردیدی نیست که افراط گرایی اسلامی ریشه در عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی کشورها و جوامع مسلمان دارد. استنباط و قرائت افراط گرایانه از درون نصوص و آموزه های دینی بخشی از عوامل افراط گرایی است، اما نه تمام انگیزه و عواملی که موجب ترویج و تقویت رو به تزایید افراطیت تکفیر گرا و خون ریز شود.
سیاست دوگانۀ غربی ها در مورد دموکراسی به جای آنکه تمایلات اسلام گرایی و جریانهای اسلام گرایانه را در کشورها و جوامع اسلامی تعدیل و منعطف بسازد، بسوی ستیزه جویی و خشونتگرایی عقده مندانه سوق میدهد.
تمایلات اسلام گرایی در میان جوامع و کشورهای مسلمان ریشه در فرهنگ اجتماعی دارد که با انکار و سرکوب نمی توان آنرا حذف کرد. اگر مدعیان و متصدیان دموکراسی در غرب، باور و صداقتی به ارزش های دموکراسی دارند، راه را برای تبارز این تمایلات از مسیر دموکراسی هموار کنند، نه آنکه این مسیر را بروی آن ببندند.
اگر تمایلات اسلام گرایی مجالی برای ظهور و حضور خود در درون دموکراسی نیابد، از مسیر افراط گرایی خون و خشونت سر بلند می کند.
آیا غربی ها با سیاست دوگانۀ خود در مورد دموکراسی، بگونۀ عمدی و آگاهانه این جریان را در مسیری می کشانند که حاصلش گروه های چون داعش، طالبان، بوکو حرام، القاعده و … است؟
هر کشور برای تامین منافع خود تلاش میورزد. غربی ها هم برای تامین منافع خود فعال میباشند. اما اینکه تامین منافع یک کشور در خرابی کشور دیگر باشد، غیر اخلاقی میباشد. متأسفانه که کشور های غربی درین عرصه موازین اخلاقی را زیر پا میگذارند. شما اینکه طالب میبینید و یا داعش و القاعده همه طور مستقیم و مرئی و یا غیر مستقیم و نامرئی توسط غربی ها ساخته، حمایه و رهبری شده اند. ما افغانستانیها بخوبی میدانیم که اگر دست امریکا و انگلیس در عقب طالب نباشد و اگر سازمان جاسوسی پاکستان آی اس آی رهبری و سازماندهی طالب را بدست نداشته باشد، ممکن خواهد داشته باشد که طالبان این فعالیتهای گسترده غیر قانونی و غیر اسلامی خودرا، در سراسر افغانستان پیش ببرند.؟ اما تأسف در اینجا است که سیاست بازان افغانستان از تمام اقوام مردمان کوتاه فکر، نفس پرست و بی احساس میباشند که با دست یافتن بمنافع موقتی خویش منافع ملی را زیر پا میگذارند. و اگر کدام سیاستمدار با احساس و جدی پیدا شود به ترفندهای گوناگون اورا از صحنه میخواهند بیرون میکشند.
اصل مسًله بر توانمندی سیاسی و اقتصادی کشور های غربی میچرخد. کشورهای غربی با تنزیل نقش خرافات درفکر ونظر شان توانستند باتکیه بر واقعبینی بر زندگیی کشوری خویش، خودرا بجاًی برسانند که امروز سییاست دنیا را بچر خانند. و مزدوران خودرا در بسیاری از کشور ها بر سر قدرت بیاورند. زمینه سوی استفاده در تمام ادیان ابراهیمی وجود دارد، چون آنها توان سوی استفاده را دارند از زمینه ایکه دین اسلام برای شان در خود آماده دارد، برای نفع خود استفاده برده اند. اگر کشور های اسلامی چنین امکانات را داشته باشند، چنان روزی را بر سر مردم دنیا بیاورند که چیغ و فغان انسانهای رویزمین به آسمانها خواهد رسید. شما مثال زنده آنرا در بهترین کشور اسلامی یعنی ایران بخوبی مشاهده میکنید. که آزادی تشکیل احزاب سیاسی، آزادی اظهار عقیده و بیان، آزادی و برابری حقوق زنان با مردان،…وغیره به صفر تقرب دارد. میخواهم بگویم که در مصر بهترین کار شد که جلو واقعه قبل از وقوع گرفته شد.