خبر و دیدگاه

ایمان به باورنکردنی

ali_amiri
علی امیری

واکنشی به اقدام اخیر وزارت اطلاعات و فرهنگ

اقدام اخیر وزارت اطلاعات و فرهنگ مبنی بر منع توزیع برخی کتاب‌ها و منع اشتراک‌شان در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، از جمله کتاب من، «خرد آواره»، بدون ‌تعارف، تحقیرکننده بود. این‌که یک کمیسیون مجهول‌الهویه که نه نام اعضای آن را کسی می‌داند، نه املای‌شان درست است، نه در آن نظر کذایی خود یک جمله‌بندی صحیح دارد، کتاب‌ها را «کتوب» نوشته می‌کند و بعد به کتابی در مورد ابن سنیا و فارابی نظر می‌دهد، به مسخره‌ترین شکل ممکن به خود جرأت می‌دهد که صلاحیت کتاب را از لحاظ «قابل توزیع» و «غیرقابل توزیع»بودن تشخیص دهد، آخرین حد تحقیر است. این بازی مضحک و مسخره و آکنده از بلاهت و حماقت، چیزی جز اهانت آشکار و عمدی به کتاب، قلم، دانایی، فرهنگ و انسانیت نیست. این دشمنی نیست، خوارکردن و اهانت‌کردن است، آن‌هم به مبتذل‌ترین شکل آن. هدیه‌ای‌ست از باری جهانی به اهل کتاب نکبت‌زده‌ی این جامعه. باری جهانی وقتی که در نطق خود در مجلس نماینده‌گان گفت که «فارسی را به دری ترجمه می‌کند»، دچار هراس شدم. اگر او نمی‌داند که فارسی و دری یکی است، هم وحشت‌ناک است؛ چون چه وحشتی بالاتر از سپردن فرهنگ به دست جاهل. و اگر می‌داند و دانسته برای جلب رضایت و حمایت گروه‌های فشار بی‌فرهنگ چنین یاوه‌هایی بافته است، هم وحشت‌ناک است؛ چون چه بی‌تعهدی‌ای بالاتر از این به فرهنگ. باری، باری جهانی در همان هفته‌ی اول چهره‌ی فرهنگی خود را نشان داد. آن کمیسیون معلوم‌الحال که در هر سطر نوشته‌ا ش کم‌تر از دو اشتباه برایش کسر شأن محسوب است، سر جای خود، من با قاطعیت می‌گویم که شخص باری جهانی مطلقاً نمی‌داند که مسئله‌ی من در کتاب «خرد آواره» چه بوده و من چه گفته‌ام. از پشت میز نطاقی بخش پشتوی رادیو صدای امریکا برخاستن و با رای کذایی پشت میز وزارت فرهنگِ فاسدترین کشور جهان نشستن، برای باری جهانی و امثال او آسان است، ولی خواندن و فهمیدن «خرد آواره» نه تنها آسان نیست، که مطلقاً محال است. اما چون جهل سرنوشت علم را تعیین می‌کند، جهانی هم بی‌محابا «خرد آواره» را مخالف «ارزش‌های ملی ما» خوانده و به «غیرقابل توزیع»بودن محکومش کرده است. نمی‌توان مسئولیت این سبک‌سری را به آن کمیسون کذایی که تا این حد صلاحیت ندارد، تقلیل داد. کتاب «خرد آواره» دو سال پیش با مجوز وزارت اطلاعات و فرهنگ در داخل کشور نشر شده و هیچ‌گونه مشکل قانونی ندارد. دشمنی با کتاب، تحفه‌‌ای‌ست که باری جهانی، وزیر فرهنگ جدید، در آغازین روزهای کار خود به جامعه‌ی فرهنگی کشور داده است و مسئولیت این اقدامِ تبه‌کارانه، مستقیماً به عهده‌ی اوست.

به لطف حاکمیت دیرپای «باری جهانی‌ها» بر فرهنگ و ادب این سرزمین، اکنون دیری‌ست که در یک بیغوله و برهوت فرهنگی زندگی می‌کنیم. عالی‌ترین محصولات فرهنگی ما همان دایره‌المعارف آریانا (ارگان علمی رسمی کشور) و اطلس اتنوگرافی اقوام افغانستان است. در جلد اول دایره‌المعارف آریانا در مدخل ابن رشد، نویسنده‌ی مجهول‌الهویه و معلوم‌الماهیه‌ی آن، ابن رشد را کسی خوانده بود که «آثار ارسطو را ترجمه کرده و کتاب‌های خودش به عربی ترجمه شده است» (لابد به نظر نویسنده ابن رشد به پشتو نوشته کرده بوده که به عربی ترجمه شده است!!!). در مدخل ابن سینا، کتاب اشارات ابن سینا را ترجمه خوانده و ابن عربی را که عارف قرن ششم در اندلس است، شاگرد محقق حلی (فقیه شیعی قرن هفتم در عراق) دانسته بود و مقدمه‌ی ابن خلدون را کتابی «در تاریخ بربر» قلم‌داد کرده بود و خزعبلاتی از این دست که در خورجین هیچ شعبده‌باز و معرکه‌گیری، یافت نمی‌شود. در آن شاهکار، نادانی و بی‌خردی فراوان آمده و با بودجه‌ی ملی چاپ و نشر شده و «قابل توزیع» است. محمد حلیم تنویر، ویرایش عبدالکریم سروش از مثنوی معنوی را با امانت‌داری کامل و بدون تغییر حتا یک نقطه، به نام نامی خود نشر کرد، لابد کار خیلی هم «موافق با ارزش‌های ملی ما» انجام داد. اما نوشتن در باره‌ی فارابی و ابن سینا و ابن رشد و غزالی مخالف ارزش‌های ملی ما است. این کار چیزی جز دشمنی با فرهنگ، تحقیر اهل قلم و عقده در برابر کتاب و دانایی نیست. من نه به وجدان و انصاف کسی اعتماد دارم، نه به دلواپسی شخص یا نهادی به علم و فرهنگ باور دارم و نه به اجرای عدالت که خاطیان تبه‌کار را به سزای عمل ننگین‌شان برساند، امیدوارم. این یادداشت را صرفاً به منظور نشان‌دادن نکبت‌های زندگی در عصر انحطاط فرهنگ نوشتم. ادوارد استلین کمنیز (Edward Estlin Cummings)، شاعر امریکایی سده‌ی بیستم، شعری دارد که سخت مناسب وضع کنونی ماست. تکه‌‌ای از آن را می‌آورم و سخن را ختم می‌کنم:

هنگامی که درخت بلوط از درخت غان

رخصت می‌طلبد میوه‌‌دان را

و دره‌ها دهن گشوده‌اند به سرزنش کوه‌های بلند-

و زمستان بهار را به ویرانگری متهم می‌کند

آنگاه ایمان می‌آوریم به آن باور نکردنی: انسان دون حیوان.

عبدالباری جهانی، نطاق سابق رادیو صدای امریکا (بخش پشتو) و وزیر فرهنگ جدید حکومت وحدت ملی، همان بشارت‌دهنده‌ی «باورنکردنی‌ها» است. با این اقدام او، من به آنچه باورنکردنی است ایمان آورده‌ام. هیچ‌چیز ما را شتابان‌تر از این‌گونه اقدامات به طرف «انسان دونِ حیوان» پیش نمی‌راند. البته اگر منصفانه‌تر به قضایا بنگریم، چیزی جز این انتظار هم نمی‌رود. در سال 1998 که ملا عمر امارت کمیک-تراژیک خود را در قندهار اعلام کرد، باری جهانی یکی از روشنفکرانی بود که به دیدار این امیرالمؤمنین تک‌چشم به قندهار رفت و در مدت شش سالی که طالبان در افغانستان سرگرم قتل عام انسانی و فرهنگی بودند، باری جهانی، نویسنده‌ی نامدار کشور و «افتخار ملی» نیم‌سطری در شرح این جنایت‌ها و تباهی‌ها ننوشت. و اکنون نیز که از کاخ فاخر فرهنگ و ادب این سرزمین جز ویرانه‌‌ای برجای نیست و قرار است با ترجمه‌کردن فارسی به دری، این ویرانه باز هم ویران‌تر شود، چه وزیر فرهنگی بهتر از باری جهانی؟! به قول مرحوم فیض‌محمد کاتب هزاره، «خرس در کوه بو علی سینا است». در برهوت فرهنگی کنونی اگر باری جهانی کتاب را «مخالف ارزش‌های ملی خود» نخواند، چه بخواند؟ به هر حال، باری جهانی به اقتضای سرشت و برنامه و برداشت خود از فرهنگ، لابد دشمنی با کتاب و رفتارهای تحقیرآمیز را برای خود حق مسلم می‌داند. اما نباید از یاد برد که فرهنگ ویران ما چون ققنوس آتش‌گرفته روزی از میان خاک و خاکستر، جوان و چابک و سرزنده، بال خواهد گشود. اما سپردن سرنوشت کتاب به دست کسانی که اهلیت بررسی کتاب را ندارند، رسم بدی‌ست که خواه‌ ناخواه سکه‌ی آن به نام عبدالباری جهانی ضرب شده و در یادها خواهد ماند. والسلام.

 

___

مطلب بالا در روزنامه اطلاعات منتشر شده است. پس از نشر این مطلب، وزرات اطلاعات و فرهنگ از آقای امیری و مدیر مسوول روزنامه اطالاعات خواسته تا به وزرات مراجعه کنند و انگیزه نوشتن چنین مطلب را شرح دهند.

نوشته های مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. خود بینی نویسنده که دیگران را جاهل می خواند واضح و آشکار است که نویسنده کتاب نیز مریض است و مشکل تعصب و تک بینی دارد، (کتاب که در افغانستان جواز چاپ و نشر را دریافت کند کدام عقل و منطق می پذیرد که آن به خارج از کشور نرود) این مطلب را عبدالباری جهانی در مصاحبه اش بیان داشت. میدانم پراگندگی و خود سری که در کشور در تمام سطوح بخصوص در بخش نشرات رسانه ها وجود دارد سبب شده تا هر کس و ناکسی بایستد و به آدرس این و آن فحش و ناسزایی گویی نماید ، اگر این آقا که به اصطلاح خود را نویسنده می داند چرا رفتن به وزارت اطلاعات و فرهنگ را بخود عار می داند از همان کشوری که تغذیه می شود و به اشاره آن می رقصد هیچ مطلب و لو کوچک هم باشد بدون اطلاع قبلی به مسئولین نشر شده نمی تواند اما در کشور با این آزادی بی حد و حصر که در بخش نشرات وجود دارد یاوه سرایی کردن جز مغشوش کردن اذهان عامه چیزی دیگری نیست.

  2. بنظر من ریشۀ این جنون و دیوانگی که کتابی از افغانستان بلا زده نباید در نمایشگاه بین المللی کتاب به نمایش برود، از تعصبِ، دور از عقل و خرد وزیر اطلاعات و فرهنگ آب میخورد. وزیر اطلاعات و فرهنگ با این عمل خود نشان داد که دشمنی بازبان فارسی(فارسی دری) در خون او خمیر شده است. پس تمام قلم بدستان پیش از آنکه به مانع جدی دیگری در کار علمی و فرهنگی شان رو برو شوند بهتر است طور دستجمعی از دولت وجدت ملی تقاضا بعمل اورد که این آدم متعصب و ضد فرهنگ را از ین مقام فرهنگی برطرف سازند.

  3. در کشوری مثل افغانستان نشر یک کتاب، حایز احمیت فراوان میباشد. و اینکه کتابی ازین سرزمین در نمایشات بین المللی جای پیدا مینماید، افتخار بزرگی به کشور و به نویسنده بحساب می اید. اما اینکه وزیر اطلاعات و فرهنگ کتاب را عمدآ زندانی مینماید تا به نمایش بین المللی کتاب در تهران، نتواند به نمایش بنشیند، معنی انرا دارد که وزیر اطلاعات و فرهنک، با فرهنگ و اطلاعات رسانی، دشمنی میورزد. عنوان این کتاب”خرد آواره” بدون آنکه متن آنرا خوانده باشم، برایم خیلی دلچسپ و خواندنی معلوم میشود. من حیران ام که چطور حکومت وحدت ملی یک انسان فرهنگ دشمن را در رأس این وزارت، جا داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا