تروریزم راه و مکتب شبکه های «مافیائی آدم خوار و جهنمی» است
تروریزم با تمام اشکال آن از نظر جهان بینی اجتماعی مردود و منفور است؛ شبکه های آدم خوار و جهنمی که فعالیت مافیائی را بپیش میبرند، از ناصواب ترین شیوه ها و اسلوب های مغایر و مخالف اهداف انسانی بخاطر رسیدن به امیال زشت و کرهی خویش می پردازند.
تاریخ و گذشته سیاست های تروریستی کهن و مدرن بازگو کننده صفحات ننگین تاریخ بشری تا به امروز است. گروه ها و شبکه های که بخاطر رسیدن به هدف از این اسلوب ها بهره گرفته اند، بدون شک یکسره ماموریت های شان اززشت ترین رویداد های تاریخ حکایت دارد. در این محبث سعی میگردد تا مرور اجمالی گردد، بر ترور شخصیت های بحث برانگیز افغانستانی که تا هنوز هیچ دادگاه و مراکز مطالعات تاریخی پرونده های آنها را تحقیق و پژوهش نکرده و یا اگر ذکری نموده عوامل وانگیزه های آنرا مستند سازی ننموده است. در این محبث فهرست نامکمل از قتل ها سیاسی شخصیت های نخبه ای، سیاسی، نظامی و فرهنگی یاد میگردد، که تاهنوز درحافظ زمان خوابیده است.
ترور سردار بزرگ عالم اسلام “ابو مسلم خراسانی” که قدرت و فرمانبرداری را از اموی ها به عباسیان برگرداند و احیا نمود، بوسیله مافیای قدرت قربانی تروریزم گردید. ترور “زمان شاه” توسط برادراش “تیمورشاه ابدالی” بخاطر غضب و انحصار قدرت، ترور” امیر حبیب الله خان” توسط پسرش “امان االه خان” بخاطر انتقام از مادر و غضب قدرت شاهانه، ترور “صدیق خان هوفیانی” رئیس تنظیمه ای امیر حبیب الله خادم دین توسط نادر خان، شاه محمود خان و شاولی خان بخاطر غضب و کسب قدرت شیطانی؛ اگر این حرام زاده گان تاریخ موفق به ترور کرنیل “محمد صدیق خان” نمی گردیدند، به استناد روایت تاریخ و خاطرات خود این ها هرگز قادر به غضب قدرت نمی گردیدند.
ترور” امیر حبیب الله خادم دین” و یاران اش توسط نادر غدار در دروازه شمالی ارگ، ترور “غلام نبی خان و غلام صدیق خان چرخی” توسط نادرغدار و برعکس محکمه داده گاه مردمی نادرغدار توسط “عبدالخالق” متعلم، ترور و قتل های زنجیره یی مرموز و حبس های فرساینده در زندان های مخوف استبدادی قرون وسطایی که در نوع خود حذف فزیکی و فلج جسمی و روحی منتقدین سیاسی نظامات استبدادیرا به همراه داشته، با اسلوب های استعماری “غول و زنجیر”، “تیل داغ “، “واسکت بریدن “، ” نمک پاشیدن بالای زخم نشتر زده” مبارزین مشروطه طلب و منتقد نظامات استبدادی مانند “تاج محمد پغمانی بلوچ”، ” محی الدین انیس”، ” غلام حیدر خان پنجشیری”، “عبدالهادی داوی”، “شیر ارتی “، “عبدالرحمن محمودی “. “میر غلام محمد غبار” که بخشی از حیات پربار خود را در در سیاه چال ها و زندان های مخوف و یا در ریگستان ها جنوب در تبعید سپری کردند؛ من شاهد آنهم وقتیکه غلام حیدر خان از زندان ارگ رها گردید. موها و ناخن هایش به احدی رسیده بودند، که هیچ نوع شباهتی با انسان عادی نداشت؛ و مادر پیرش بادیدن این صحنه وحشت زده شده بود و هرقدر غلام حیدر خان می گفت که من غلام حیدر خان هستم؛ اما مادرش باور نمی کرد و بعد از آنکه به سلمانی رفت و موی و ریش و ناخن خود را اصلاح کرد، آن وقت مادرش باور کرد، که غلام حیدر خان واقعآ رها شده، ” استاد خلیلی” که آنهم خوش ترین لحظات عمر خود را در تبعید گذراند، عبدالاحمد خان پنجشیری وکیل مجلس نماینده گان دوره مشروطیت که جنازه اش به جرم دفاع از حقوق شهروندی که برموضع تعادل و توازن میان زبان ها در مجلس نماینده گان طرحی را پیشکش نموده بود، دولت وقت اعتراض و انتقادات قانونی آنرا جرم تلقی نموده و درزیر شکنجه شاطران سلطنتی جانداد و بدون اطلاع قبلی جنازه آن مرحوم مغفور بخانواده اش تسلیم داده شد و تا امروز هیچ مرجع رسمی پاسخ آنرا نداد.
زندانی کردن منتقدین نظام سلطنتی، شخصیت های معروف چون محمد اسماعیل بلخی، آصف آهنگ، حمید مبارز، دستگیر پنجشیری، طاهر بدخشی، کبیر رنجبر، و قتل دسیسه آمیز علیه میوند وال و صد ها تن دیگر از منتقدین نظامات استبدادی یا در زندان ها سلطنت و جمهوری قلابی داوودخان پوسیدند و یا با تن نیم جان و روان افسرده بار دوش خانواده های خویش گشتند. این تذکرات جسته وگریخته ای از سیاست تروریستی برگ ها و صفحات تلخ تاریخ گذشته این کشور بود، که بطور خاطرات و یاداشت ها از زبان خاطره نویسان و راویان رویداد ها بعضآ در مطبوعات و بعضآ یاداشت های شخصی و شفاهی بشکل پراگنده و اجمالی از آن ها تذکر بعمل آمده، درسال های بعدی بدون عبرت اندوزی ها از همچو سیاست های مزمن استعماری بازهم برحدت این سناریو سازی ها بخاطر حذف منتقدین ورقبای سیاسی کماکان ادامه یافت.
قتل های زنجیره ای بعد از رویداد هفت ثور که درعقب زندان های در بسته و جهنمی گروپ گروپ منتقدین نظام به کام مرگ فرستاده شدند، بدون رحم و تردید در این دوره یکسره نخبه ها و تحصیل کرده ها که امروز با تاسف اندو بار در نبود آن ها تاریخ اشک می ریزد؛ “مانند حبیب الرحمن جدیر”، ” سرشار شمالی “، “مجید کلکانی”، بخشی از اعضای حکومت داوود خان هم از ملکی و نظامی مانند: “نور احمد اعتمادی”، “داکترمیرعلی احمد”، ” جنرالشاه پور احمدزی”، افسران ارتش که از تیم همکاران کودتایی داوود خان بودند. مانند: “توره ملک”، “اکبر مقصودی” در یک جمع یکصد نفری از افسران کودتایی داوود خان بشکل کتلوی که تاامروز محل دفن شان معلوم نیست حذف گردیدند و خانواده های شان اندوی فراوان را درنبود این کتله بزرگ نظامی و ملکی متحمل شدند.
قتل مرموز “میر اکبر خیبر”، قتل وزیر پلان حکومت داوود خان، “علی احمد خرم” توسط “سخی مرجان” تروریست استخدام شده توسط امین، قتل عبدالرزاق اوریا خیل، کریم زرغون، قتل کتلوی هوادران طاهر بدخشی بویژه مسوول نظامی آن حفیظ آهنگر پور، رفقای محمودی و غبار، شاخه ملت منشعیب شده از افغان ملیت، طرفداران سازمان های پیرو خط “مائو” طرفداران سازمان های راست مذهبی و هزاران تن بزرگان و متنفذین اقوام که از منتقدین امین بودند، در نخستین روز های بعد از رویداد ثور بدون پرونده و محکمه حذف شدند، که یک گوشه ای نامیمون و فاجعه بار سلطه امین در اوایل دهه پنجاه وشصت خورشیدی بود.
قتل”تره کی” توسط شاگرد وفادارش “امین”، قتل های کتلوی روشنفکران، علمای دینی، رقبای سیاسی و دیگر اندیش که از منتقدین حضور شوروی ها در افغانستان بودند؛ قتل کتلوی فرکسیون سیاسی امین توسط دولت مولود بعد از 6 جدی 1358، همچنان قتل های زیادی توسط سازمان جهنمی استخبارات پاکستان علیه مهاجرین مانند: “سید شمس الدین مجروح”، دو تن اعضای فامیل احمد شاه مسعود و صد ها تن از منتقدین سیاست های افراطی و تندروانه پاکستان و گلبدین حکمتیار از جمله فرماندهان و رهبران تنظیم ها در پاکستان و در داخل افغانستان، مانند: قتل کتلوی فرماندهان احمد شاه مسعود در ولایت تخار توسط تروریست های گلبدین حکمتیار، قتل های متعدد فرماندهان تنظیم های مختلف در شمال کابل ظاهرآ تحت پوشش اختلافات تنظیمی اما جز برنامه عمل سازمان استخبارات پاکستان و دستگاه استخباراتی منطقه بوده است.
این ها نمونه های کوچکی بوده که در مطبوعات کشیده شده و یا در نبشته ها و خاطرات روایان این رویداد های خونین ثبت و نشر گردیده است. بعد از ترور بزدلانه “احمد شاه مسعود”، بازار ترور ها از سوی حلقات استخباراتی پاکستان و آنهم «مکتب انتحار» که از مولفه های تندروان عرب بویژه اخوان المسلمین تقلید میگردد، تشدید گردیده است. و تقریبآ در این دو سال خونین فرماندهان و رهبران نسل سوم مقاومتگران که در عملیات های گسترده در شمال و جنوب ضربات خورد کننده بر شبکه های ویرانگر تروریستی داخلی و خارجی وارد آوردند و یا فرماندهان جنوب و شرق که مخالف حضور و نفوذ پاکستان در افغانستان اند، تحت فوکس شدید حذف فزیکی استخبارات پاکستان و ایران و بویژه تروریست های طالب نما قرار گرفتند.
ماموریت این فرماندهان ثابت نمود که برخلاف ادعای پاکستان و طالبان به حمایت مستقیم مردم این فرماندهان لانه های تروریستی طالبان را یکسره در ظرف ششماه در شمال تصفیه و به الگوی برای سایر مناطق تبدیل گردیدند و در ذهن مردم و جهانیان این اطمینان را تداعی نمودند، که اگر دولت، جامعه جهانی و مردم بیشتر از این” دست ” فرماندهان حمایت کنند و هم نوید تازه ای بود برای جامعه جهانی که گفته میشود، از جنگ فرساینده مایوس به نظر می رسند.
فرماندهان مقاومت ثابت نمودند، که قادر اند بخش های دیگر کشور را نیز از وجود سرمایه گذاری های پاکستان تصفیه و پاک نمایند و به زودی سراسر کشور از لوث تروریست ها خالی گردد و ضمنآ رقبای سیاسی خویش را نیز مات و مبهوت و به چلنج کشیدند، که همواره رهبران جبهه متحد ملی دیروز ادعای می نمودند که اگر هوادران آنها “دی دی آر” نمی شدند، آنها قادر بودند که امنیت را تامین و صلح و ثبات را در کشور مستقر سازند و از سوی در این اواخر بنابر دلایل استخباراتی حواریون آقای کرزی را نیز در جنوب تحت عملیات های مرموز تروریستی قرار داده اند، که ناشی از دو عامل است: یکی تشدید اختلافات درونی بر سر «انحصار تک محوری قدرت» در جنوب و دیگر فشار روانی بیشتر بر کرزی به ادامه سیاست کرنش و انفعالی در برابر سیاست های مغرورانه پاکستانی ها، بهر صورت رسم و آئین آزاده مردان حذف فزیکی رقبا سیاسی و قومی نیست. این رسم و آئین بزدلانه نامردان و سیاه کاران است، که مایه ننگ و شرمساری تاریخ اند، هرگز تاریخ مبارزات سیاسی شیوه های تروریزم را برای کسب و غضب قدرت و اهداف دیگر ملعبه و تائید نخواهد کرد، بلکه آنرا بمثابه ننگین ترین عمل ضد بشری محکوم خواهد نمود.
مرا عقیده براینست که طراحان عملیات های تروریستی درحیات خویش نتیجه اعمال خود را می بینند، که نمونه آن قتل مرموز “کرنیل امام” یکی از طراحان اصلی شبکه تروریستی طالب توسط خود طالبان، درسی است برای آنانیکه بازهم عملیات های انتحاری و انفجاری را علیه مردم بیگناه ما بخاطر کسب اهداف شیطانی سیاسی خویش در این کشور خونین کفنان که بیش از دوملیون قرار آمار و تخمین های متعدد بیوه، معیوب و معلول جنگی دارد تداوم می بخشند.
نفرین ابدی بر قاتلین و سازمان دهنده گان قتل های عمدی فرزندان این کشور باد! که بدون ترس از خدا و وجدان مخلوق خداوند را ملعبه اهداف سیاسی خویش قرار داده اند، و بی تردید فردای ذلت بار و تاریک و جهنم سوزان برای عاملین و طراحان این سیاست های قتل و کشتار به فحوای آیات متبرکه و احادیث نبوی در دنیا و آخرت نصیب سردمداران ترور، انتحار و انفجار خواهد بود.