به استقبال فراخوان همایش نکوداشت از 78 سال تولد زنده یاد محمد طاهر بدخشی
در این روز ها محفلی به مناسبت گرامیداشت از خاطرات، افکار و اندیشه های انسان فرزانه محمد طاهر بدخشی از جانب جمعی از شخصیت های سیاسی و فرهنگی، در شهر کابل برگزار می گردد. خوشحالم از این که حرکتی به این طیف وسیع به اشتراک نمایندگان احزاب و جریان های سیاسی، شخصیت های مستقل ملی، دیگراندیشان و نخبه گان فرهنگی، بخاطر برگزاری محفل نکوداشت از هفتاد و هشتمین سالروز تولد آن زنده یاد براه انداخته شده است.
چنانکه تاریخ گواهی می دهد در جریان یک عصر حاکمیت های استبدادی و محافل ارتجاعی داخلی در تبانی با دولت های دهشت افگن بین المللی وهمچنان استخبارات بعضی از کشورهای همسایه خائنانه تلاش نموده اند تا شخصیت های ملی و آزادیخواه را زندانی، ترور و سرکوب نمایند، که محمد طاهر بدخشی یکی از این چهره های ماندگار، در تاریخ پر از فراز و نشیب جنبش آزادگان در کشور عزیز ما افغانستان است. شبکه های استخباراتی بعد از قلع و قمع دیگر اندیشان و نابودی آزادیخواهان، با احتیال و مکر شیطانی ماهرانه در میان نیروهای مترقی و آزادیخواه رخنه نموده، عناصر فروخته شده و مزدور را در صفوف و رهبری نیروهای ملی و مردمی مخفیانه جا داده و بدین طریق زمینه های فروپاشی و تجزیه جریان های ملی و مترقی را در «هسته مرکزی» این سازمان ها از پیش فراهم ساخته اند، تا از ظهور احزاب و سازمانهای بزرگ ملی و فراقومی جلوگیری کرده باشند.
شوربختانه در حال حاضر درعدم موجودیت احزاب و سازمان های بزرگ فراقومی، دشمنان مردم افغانستان یکبار دیگر جنگ های تحمیلی را در ریشه های قومی و تباری سر از نو سازماندهی نموده و طرح تجزیه افغانستان را که قبلن بخاطر منافعی استراتژیک «استعمار کبیر» پلانگذاری شده بود، درعمل می خواهند پیاده بسازند، تا به اهداف اقتصادی و نظامی خود در منطقه دسترسی کامل پیدا کنند. افزون برآن مافیای قدرت (ترکیب از قبیله گرایان، بنیادگرایان و قاچاقبران) در عدم حضور یک اپوزیسیون متحدی فراقومی، مشروعیت پارلمان را به چالش کشیده، و در مجموع سرنوشت این کشور را به بازی گرفته اند.
در چنین شرایط بحرانی و وضعیت نابسامان، که سازمان های سیاسی کشور به جزایر متعددی تجزیه و از هم جدا ساخته شده اند، راه اندازی و برگزاری این گونه محافل را به بهانه ای یاد بود از کارکرد های شخصیت های ملی و آزادیخواه، در جهت خنثی سازی دسایس بیگانگان، به سود وحدت و هماهنگی نیروهای عدالت خواه و ملی دانسته، امیدوارم که این حرکت در راستای ایجاد و تشکیل احزاب بزرگ ملی و فراقومی، که یکی از نیازمندی های اساسی نظام سیاسی افغانستان می باشد، گام های مثبت و استواری بردارد. پس لازم است برای تحقق بخشیدن این آرمان بزرگ قبل از همه دوستان برگزارکننده این همایش، بویژه راهروان و هواداران مکتب بدخشی با استفاده از این تریبون گذشته را صادقانه به نقد گرفته و از اشتباهات گذشته خود درس عبرت بگیرند. ما باید فرهنگ انتقاد و انتقاد پذیری را ازخود بیاغازیم و در خویش بیازمایم. تا وقتی که ما گذشته سیاسی خود را با دید نقادانه، صادقانه به کنکاش نگیریم، در مورد آینده نمی توانیم تصمیم سالم و سودمند اتخاذ نمایم. متأسفانه امروز در افغانستان بیشتر از صد حزب سیاسی با برنامه ها و طرح های مشابه فعالیت دارند؛ چون فرهنگ “انتقاد و انتقاد از خود” رایج نیست پس به همین خاطر است که تا هنوزهیچ یک از این احزاب سیاسی قادر نشده اند که بین همفکران و مخالفان خود مرز مشترکی را ایجاد نموده و از راه تسامح و مدارا یک تشکل بزرگتر را بوجود بیاورند. متأسفانه هرکس در این قریه به اصطلاح دوغ خوده پاغنده میزنه.
در فرجام، در این معروضه و از طریق این پیام دو موضوع مشخص را می خواهم به کمیسیون تدارک برگزاری این فراخوان بزرگ، دوستانه مطرح نمایم.
اول ـ چون دوستان به مناسبت برگزاری محفل یاد بود از زنده یاد بدخشی زیر تیتر {فراخوان همایش نکوداشت ازهفتادوهشتمین سالزاد محمد طاهر بدخشی تحت سرخط “سیر تفکر ملی در افغانستان”} پیام شان را در سایت ها به نشر رسانده اند، پس بهتر می شد، تا این محفل را به روز هشت عقرب که روز تولد آن مرحوم است برگزار می نمودند؛ زیرا روز تولد مرحوم بدخشی هشت عقرب 1312 خورشیدی معلوم و مستند است، در غیر آن با صدور یک اعلامیه ای جدید، زیر سرخط “بدخشی و سیر تفکر ملی در افغانستان” محفل یاد بود را می شود در هر تاریخ و هر زمانی که دوستان خواسته باشند برگزار نمایند؛ در این صورت لازم است تا عبارت “هفتادوهشتمین سالزاد…” از تیتر برداشته شود، البته طی “اعلامیه ای” وقت برگزاری این محفل جهت آگاهی هموطنان از طریق سایتها و تارنما های انترنیتی حتمأ باید اعلان کرده شود، تا دوستان وعلاقمندان فرصت آنرا داشته باشند، نوشته ها و یادداشت های شان را در این رابطه آماده ساخته و به نشانی ستادکاری این فراخوان، ایمیل و یا ارسال بدارند.
دو: امسال از ایجاد محفل انتظار، که بعد تر بنام سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان مسما گردید، چهل و سه سال سپری می شود؛ اما سازمانی که با قربانی بیشتر از سه هزار کادرها و فعالین خود و ثلث اعضای رهبری، سیر تفکر ملی وعدالت اجتماعی را در کشور اساسگذاری نموده بود، افسوس که تا هنوز تاریخ آن تحریر نگردیده است.
آیا ممکن است سرگذشت حماسه آفرین فرزندان صدیق این میهن را از متن اندوهگین تاریخ ستمکشان، در جغرافیای معاصر ستمگران این خطه نا خوانده گذشت؟ هرگز نه!!
به قول علی شریعتی: “اگر یک خون پیام نداشته باشد، در تاریخ گنگ می ماند، و اگر یک خون پیام خویش به همه نسلها نگذارد، جلاد شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کرده است.”
امیدوارم دوستان محترم، کوشانی، بغلانی، رفیع، ظهوری … مشترکأ در زمینه اقدام نموده تاریخچۀ این سازمان و زندگینامۀ شهدای این مکتب را نوشته و در مجلدی به نشر برسانند.