خبر و دیدگاه

امریکای کمزور و پشتون های زور آور

taliban20

 

پس از یازده هم سپتامبر، نمایشی را که  در اوغانستان به تماشا نشسته ایم، به نام های ” جنگ با تروریزم “،   ” پایان بخشیدن به خشونت “، ” ختم برادر کشی ”   و چیزهای دیگر یاد شده است. این روزها،   تنها از صلح و آشتی با طالبان و ” مخالفان مسلح دولت ” سخن می گویند و ادعا های فریبنده ی دیگر به فراموشی سپرده شده اند. امریکا می رود، طالبان می آیند، همین و تمام.

می گویند که زور نیرو های نظامی امریکا و چندین کشورمقتدر اروپایی به طالبان نرسید!

طالب های که در اوج قدرت،  عظمت، داشتن دولت و آراگاه و بارگاه، در سال 2001 به وسیله ی نیروهای  ” اتحاد شمال ” و به  کومک بمب افگن های امریکایی، در مدت دو هفته درهم شکسته و  از سر تا سر اوغانستان روبیده شدند، اینک به عنوان مردان شکست ناپذیر و افسانوی معرفی می شوند که هیچ قدرت نظامی جهان توان شکست دادن شان را ندارد. آدم باید بسیار ابله و خوش باور باشد، جنگ را ندیده باشد و  طالبان را نشاسد  که  ادعای مبالغه آمیز و دروغین شکست ناپذیر بودن طالبان را قبول کند.

ما، طالبان را می شناسیم که چیزی بیشتر از یک ” گله ” ای وحشی و بی سر و پا  نیستند. این سازمان استخبارات نظامی پاکستان ( آی. اس. آی ) و همکاری بی دریغ بخش های معینی از دستگاه های حاکمه ای چند کشور بزرگ غربی و چند کشور عربی بودند که طالبان را پس از آن شکست ننگین شان، باز به عرصه ی جنگ و سیاست اوغانستان وارد ساختند و حالا به مثابه یگانه نیروی موثر که سرنوشت کشور به دست آنها باید تعیین شود مطرح می شوند. طراحان و گرداننده گان اصلی این نمایشنامه خونین، نه شخص  بی سوادی به نام ملا عمر آخند  است و نه آدم مزدور و حقیری به نام حامد کرزی. این ها همه مهره های هستند که با دست دیگران پس و پیش می گردند و بالا و پایین برده می شوند.

در بیشتر از هشت سال گذشته، من همواره بر این نکته تاکید داشته ام که اصل مساله در اوغانستان، با در نظر داشت منافع راهبردی کشورهای مقتدر غربی و کشور های مشخص در منطقه، این بوده است که حاکمیت سیاسی در اوغانستان بار دیگر به ” صاحبان اصلی آن ” برگشتانده شود. در میان آن حلقه های موثر غربی که سیاست ها و برنامه های خارجی دولت های خود را تعیین می کنند، این نظریه حاکم است که ثبات و امنیت اوغانستان وقتی برقرار خواهد شد که حاکمیت سیاسی در دست پشتون ها باشد. این پندار را دولتمردان پاکستانی و سوپرفاشیست های اوغان ذلتی و دیگر پشتونیست های رنگا رنگ اوغان نیز پیوسته باز آفرینی و تقویت می کنند و کسانی چون انورالحق احدی، زلمی خلیلزاد،   روستار تره کی، اشرف غنی احمد زی  و دیگران سالهاست در کشور های غربی این نظریه های پشتون محور را تبلیغ و ترویج می کنند. همین ها بودند که طالبان را به عنوان یک جنبش اصیل مردمی و دولت طالبان را یک دولت ملی، به جهانیان معرفی می کردند. احدی و دستیاران شان، کتاب دویمه سقاوی را نوشتند و همچنان سخنرانی ها و مصاحبه ها و نوشتار های زیادی از این آقایان در سی سال گذشته به نشر رسیده است که همه اش همین نظریه ای پشتون محور ساختن تمام شئون زنده گی سیاسی و اجتماعی اوغانستان را تاکید میدارند و می گویند که امنیت و ثبات وقتی به اوغانستان باز خواهد گشت که قدرت سیاسی و حاکمیت دولتی به صورت کامل به  دست پشتون ها سپرده شود.

به وجود آوردن گله ای طالبان و گسیل داشتن شان به وسیله ی دولت پاکستان به داخل اوغانستان و به قدرت رسیدن برق آسای شان، همپیوندی  منافع  اقتصادی و راهبردی غربی ها و منافع دولت پاکستان و منافع فاشیزم اوغانی را  به روشنی به نمایش گذاشت. نماینده های کمپنی ها امریکایی و غربی و عربی و جنرالان ارتش پاکستان و اجنت های دستگاه استخبارات نظامی پاکستان و آقایان خلیل زاد ها و احدی ها و روستار تره کی ها  و اشرف غنی ها و  دیگر فاشیست های قبیله پرست بودند که در قندهار و کابل به دور شمع وجود بویناک ملاعمر کور مانند پروانه ها می چرخیدند و برای بقای دولت شان جان فشانی می کردند  و حتا ظاهرشاه بابای عیاش و فرتوت شان نیز – که خود را بی طرف و زعیم ملت می خواند –  فتح مزارشریف را از جانب طالبان به عنوان یک فتح تاریخی فرزندان اصیل اوغان و سپاه واقعی اسلام  قلمداد کرد و به آنها تبریک گفت.    اما اینکه افراط گرایی های مذهبی و برخی خود سری های ابلهانه ای طالبان و القاعده باعث شد که از طرف امریکا گوشمالی داده شوند و در واقع همان پروژه ای اولی و اصلی طالب آوری و پشتون سازی را از انحراف و نابودی نجات دهند، نمایش تازه ای را پس از یازده هم سپتامبر شروع کردند و به جای ملا عمر کور، حامد کرزی  را به کرسی مزدوری ریاست چمهوری اوغانستان نصب کردند و تمام پشتونیست ها و فاشیست های قبیله پرست را به سرکرده کی زلمی خلیل زاد و انورالحق احدی به اوغانستان سرا زیرساختند و در طی چند مانور ماهرانه،   همه گروه های موثر غیر پشتون را از صحنه دور ساختند و همانگونه که پلان داشتند، قدرت را به پشتون ها برگشتاندند.

از هیچ کس پنهان نیست که تمام سران و فعالان و نخبه گان و قاچاقچیان و مافیایی های پشتون از تمام احزاب و گروه های گوناگون شان به صورت های آشکار و پنهان با همین دولت فاسد حامد کرزی در رابطه و همکاری هستند و برای همان هدف اساسی همگانی خویش یکدست و یک دل کار می کنند و این جنگ ها و زدنک ها هم هیچگاهی در میان شان جدی نبوده است. بر هیچ کس پوشیده نیست که  نیرو های مسلح امریکا و ده ها کشور دیگر، پس از آن که دولت طالبان سقوط کرد، دیگر هرگز با طالبان و همدستان شان پیکار جدی و قاطع نکرده اند و در همین هشت سالی که سپری شد، هر چه کرده اند، به نفع طالبان بوده است. طالبان و حزب گلبدین هم در دستگاه های دولتی  تسلط دارند و هم چنان در این هشت سال بیلیون ها دالر اسلحه و امکانات جنگی در اختیار شان قرار داده شد تا در آینده ای نزدیک به مثابه ارتش ملی اوغانستان نقش امنیت و ثبات آوردن را به عهده داشته باشند و هیچ کسی دیگر توان جنبیدن و سر بلند کردن در مقابل شان را نداشته باشد. در این هشت سال، مردم غیر پشتون در شمال و غرب و مرکز اوغانستان کاملا خلع سلاح شدند، احزاب و سازمان های سیاسی – نظامی شان از هم پاشانده شدند و بخش های غیر پشتون بازهم برای یک ” مارش ظفرنمون ”  طالبان کرام بکلی آماده ساخته شده اند. همین حالا هزاران هزار طالب و گلبدینی و لشکریان پشتون به ابتکار حنیف اتمر وزیر داخله قبلی   و  به کومک قوای انگلیسی و خارجی های دیگر،   در بسیاری ساحات شمال و دیگر مناطق مهم غیر پشتون ها جا داده شده اند که در اشغال شمال و مناطق مرکزی و غیره جا ها پیشگام باشند.

می بینیم که از یک سو، امریکا سخن از بیرون کشیدن نیرو های خود می زند، از سوی دیگر مجالس آشتی با طالبان به سرعت و جدیت در جریان است. انفجار ها و نا امنی  در حال افزایش می باشد. عملیات طالبان در مناطق غیر پشتون هم شدت بیشتر یافته است  و  دهها مساله دیگر که در راه بودن یک توفان و ” سونامی ” پشتونیستی و ارتجاعی را هشدار می دهند.

این یک امر مسلم و روشن است که نیرو های ائتلاف بین المللی  اوغانستان را ترک می کنند و به دلایل زیاد نمی توانند و نمی خواهند که حضور نظامی خویش را به پیمانه ی کنونی در آن کشور ادامه بدهند. هر چند که در این اواخر، یک مقدار صدا های دیگری هم به گوش می رسند و طرح های تجزیه و انحلال اوغانستان  در رسانه ها بازتاب گسترده یافته است و شکی نیست که این دیدگاه ها نیز طرفدارن خود را در غرب  و در داخل اوغانستان دارند، اما به نظر نمی رسد که هیچ یک از طرح های فدرال سازی،   تجزیه و انحلال اوغانستان در شرایط کنونی به طرح اصلی تبدیل گردد و عملی شود. سیاست و برنامه ی اصلی همان برنامه ی پشتونیزه کردن اوغانستان است. اما اگر تاجیک ها، هزاره ها و دیگر اقوام غیر پشتون – خلاف توقع و انتظار طراحان نقشه ی پشتون سازی اوغانستان – بتوانند از خود ابتکار و مقاومت سراسری و جدی نشان دهند و در برابر طالب سازی و پشتون سازی و دیگر نقشه های شوم و ضد بشری دشمنان خود قیام نمایند، در این صورت نقشه ها تاحدی زیاد نقش بر آب خواهند شد و از روی ناگزیری برنامه های دیگری  که در آن حضور و منافع غیر پشتون ها هم مد نظر گرفته شده باشد در دستور کار قرار خواهند گرفت.

تجربه هشت سال گذشته نشان داد که سرکرده گان موثر سیاسی تاجیک  و هزاره  و دیگران، فریب خوردند و مردم خود را قربانی خوشباوری ها و قربانی منافع شخصی خویش کردند. اگر باز هم همان آش باشد و همان کاسه ایکه در هشت سال گذشته بود، اگر باز هم هیچ حرکت درست و راهبردی و دور اندیشانه در میان اقوام غیر پشتون به وجود نیاید، اگر یک مقاومت سرتاسری سازمان داده نشود، اگر سد استوار در برابر سیلاب فاشیزم و طالبانیزم  ایجاد نگردد، همان خواهد شد که آرزوی زلمی خلیلزاد، انورالحق احدی، ملاعمر، گلبدین، حقانی، روستار تره کی، اسماعیل یون، سلیمان لایق، فاروق وردک، حنیف اتمر و دیگر فاشیست های قبیله پرست بوده است. همان خواهد شد که مولانا فضل الرحمان و  جنرال عمید گل و دیگر جنرالان سیاه اندیش  و پلید پاکستانی آرزویش را داشته اند.

برای ما مردمان تاجیک و هزاره و دیگران، تنها یک راه مانده است و آن راه ی مبارزه و مقاومت  در همه شکل های آن می باشد. اگر به زودی از جای برنخیزیم، اگر امکانات مقاومت و قیام همه جانبه را در برابر تهاجم حتمی فاشیزم  و طالبانیزم فراهم نسازیم، اگر برای هرگونه قربانی آماده نباشیم، باید خود را برای پذیرایی ننگین  لشکر وحشی طالب و گلبدین و ملا حقانی و دیگران  آماده بسازیم . باید برای دیدن تاکستان ها و باغ ها و مزرعه های سوخته ی خویش آماده شوییم. یا باید در برابر دشمن وحشی خویش ( طالبان، گلبدین، حقانی، اوغان ذلت و غیره پشتونیست ها )  به پاخیزیم و از حقوق انسانی و ملی خود دفاع کنیم، یا اینکه به تصور ناپذیر ترین ذلت ها تن دهیم و بگذاریم که گله های وحشی قبیله بیایند، ما را زیر پا کنند و نام و نشان ما را از صفحه هستی پاک سازند. انتخاب به دست خود ماست و از هیچ کسی دیگر نباید گلایه و شکوه داشته باشیم!

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا