کرزی یا عبدالله، ادامۀ وضع موجود یا تغییر و امید
متن بیانیۀ پروفیسوردکتورلعل زاد درگردهمآئی حمایت ازدکتورعبدالله عبدالله درلندن بتاریخ دهم اگست 2009
مهمانان عزیزودوستان گرامی سلام!
نخست ازهمه تشریف آوری شما را دراین محفل با شکوه حمایت ازبرنامۀ “تغییر و امید” خوش آمدید وخیرمقدم میگویم.
اما بعد، طوریکه درجریان هستید دراین شب وروزها جنبش عظیمی درسرتاسر کشوربوجود آمده، تب وتاب انتخابات و بازارمبارزات انتخاباتی آنقدرگرم و داغ است که تمام مسایل دیگرتحت شعاع قرارگرفته وبیش از40 کاندید با برنامه های مختلف و وسایل گوناگون مصروف تبلیغ وکسب رای مردم برای خود میباشند.
بنا برآن سوالات عمدۀ ذیل درمقابل هموطنان ما قرارمیگیرد: دربین 40 کاندید به چه کسی باید رای داد؟ معیارهای ترجیح و اساسات گزینش یک کاندید نسبت به سایرین کدام است: پول، قوم، زبان، مذهب، منطقه، شخصیت، برنامه و…؟ وچگونه میتوان شفافیت یا عدم تقلب درانتخابات را تامین کرد؟
با وجود اینکه انتخابات یک پروسۀ شریف وانسانی است، اما آنچه آنرا بی ارزش میسازد عدم شفافیت و تقلب درآن است. زیرا درکشوری که تعداد نفوس (و تعداد رای دهندۀ) آن معلوم نیست وافراد آن اسناد معتبرهویت ندارند، حاکمیت موجود با امکاناتی که دراختیاردارد میتواند ازطریق رای دهی مکرر، پرکاری صندوق ها، شمارش آرا وغیره تقلب نموده و انتخابات را بی اعتبارسازد. اما این پروسه را میتوان تا اندازۀ ازطریق نظارت مستقیم نمایندگان کاندیدان وناظران بین المللی (با فراهم آوری امکانات تخنیکی موجود) با تثبیت تعداد رای دهنده، تعداد برگۀ رای دهی و شمارش آرا درمحل تضمین کرد.
درمورد انتخاب کاندیدان هرکس حق دارد معیارهای خود را داشته باشد، ولی از دیدگاه من آنچه برتری، شایستگی و گزینش یک کاندید را نسبت به سایرین میسر میسازد عوامل ذیل است:
1. شخصیت کاندید – دانش، تجربه کاری، صداقت، وفاداری و …،
2. تیم کاری کاندید – شخصیت معاونان، مشاوران واطرافیان او،
3. برنامه انتخاباتی کاندید – وعده های که زمینۀ عملی داشته باشند، نه وعده های مردم فریب و لک بخشیهای میان تهی که هیچگونه ضمانت اجرائیوی ندارند.
قابل تذکراست که مقایسۀ شخصیت و تیم کاری کاندیدان امرمشکل و متغییر بوده و تضمین درازمدت ندارد (باوجودیکه این مقایسه دربین چند نفرمشهورومطرح فعلی اِشکال چندانی ندارد)، اما آنچه بسیارمهم است برنامه های انتخاباتی کاندیدان به خصوص درمورد نظام سیاسی آیندۀ کشوراست. لذا قبل ازاینکه به مقایسه برنامه های انتخاباتی کاندیدان دراینمورد بپردازیم لازم است توضیح مختصری دربارۀ انواع نظامهای سیاسی موجود درجهان داشته باشیم:
تمام نظام های سیاسی موجود درجهان (صرفنظرازنام و شکل ظاهری آنها که در راس شان امپراطور، شاه، رئیس جمهور یا صدراعظم قراردارند) ازنگاه ماهیت میتواند به سه کتگوری تقسیم گردد:
1. سیستمهای متمرکز یا ریاستی یا فرد محور: سیستمی که رئیس آن ازصلاحیت زیادی برخورداربوده ودرمقابل هیچ مرجعی مسئول وپاسخگونمیباشد. تفکیک قوای سه گانه و استقلال نسبی آنها ضمانت اجرائیوی ندارد. دراین سیستم مسئولین ولایات انتخابی نبوده ومیتواند مطابق میل رئیس حکومت بربنیاد عدم شایستگی و عدم ضوابط تعین گردند که درمقابل مردم، مسئول و پاسخگو نمیباشند.
2. سیستمهای غیرمتمرکز یا پارلمانی یا مردم محور: سیستمی که رئیس حکومت درمقابل پارلمان یا موکلین خود مسئول و جوابگو میباشد. تفکیک قوای سه گانه و استقلال نسبی آنها ضمانت اجرائیوی دارد. دراین سیستم مسئولین ولایت ازطرف مردم انتخاب گردیده ودرمقابل ایشان مسئول وجوابگومیباشند، لذا اصل شایستگی وضوابط میتواند تا اندازۀ زیادی رعایت گردد.
3. سیستمهای مختلط یا مخلوط متمرکز و غیرمتمرکز: سیستمی که درآن قدرت و صلاحیت دربین رئیس حکومت و پارلمان تقسیم گردیده ونظرباندازۀ قدرت قانونی آنها میتواند جنبۀ ریاستی یا پارلمانی آن غلبه داشته باشد.
مقایسه برنامه های انتخاباتی تمام کاندیدان (بصورت عام) دربرگیرندۀ سه نوع نظام سیاسی درکشوراست (1):
1. سیستم ریاستی (کرزی) – یعنی ادامۀ سیستم موجود با تغییرمهره ها، که هیچ تضمینی برای بهبود امور وجود ندارد. دراین سیستم، رئیس جمهورهمه کاره بوده ودرمقابل هیچ مرجعی مسئول و پاسخگو نمیباشد،
2. سیستم پارلمانی (عبدالله) – انتخابی بودن رئیس حکومت و والیانی که درمقابل موکلین خویش مسئول و جوابگو میباشند،
3. سیستم فدرالی (پدرام) – مخلوطی ازسیستم متمرکزوغیرمتمرکزاست، حکومت مرکزی میتواند ریاستی یا پارلمانی باشد درحالیکه ایالات فدرالی میتواند درحیطۀ سیاست داخلی، ازصلاحیتهای زیاد و فوق العاده برخوردارباشد (بعضی ها سیستم فدرالی را نا آگاهانه مساوی به جدائی بیشتر بین افراد و اقوام و حتی تجزیۀ کشور میدانند، در حالیکه آنچه باعث جدائی وتجزیه میشود فرهنگ جبر، زور، تحمیل و عدم شناخت واعادۀ حقوق همدیگراست. آنچه باعث وحدت و یکدلی دربین افراد و اقوام کشور میشود منافع مشترک و اتحاد داوطلبانه آنها باساس احترام و رعایت حقوق یکدیگر است، نه طرح های اقلیت واکثریت یا تفکرات نژاد عالیتر، قوم برتر، مذهب بهتریا برادربزرگتر!).
بعقیدۀ من درشرایط فعلی وبنا بعلل مختلف، سیستم فدرالی طرفداران زیادی ندارد، بنا بران درمقابل مردم افغانستان، فقط دو گزینۀ ریاستی (کرزی) و پارلمانی (عبدالله) قراردارد.
بارتباط اوضاع جاری کشورکه محصول سیستم ریاستی کرزی است، میتوان اذعان داشت: پس ازفروریزی رژیم طالبان و مداخلۀ مستقیم کشورهای خارجی به سردمداری ایالات متحدۀ امریکا درسال 2001 “تغییر” بزرگی درچگونگی سیستم سیاسی کشوربوجود آمده و”امیدواری” زیادی وجود داشت که امریکائیها و جامعۀ جهانی بتوانند یک حکومت نسبتا مناسب و دموکراتیک را درکشوربوجود آورند تا دردها وزخم های ناسوروطولانی مردم ما تسکین و مداوا گردیده، کشورویرانۀ ما بازسازی شده وصلح وامنیت بجامعۀ بلا کشیدۀ ما به ارمغان آید…
با دریغ وافسوس، ادارۀ بوش با نقض آشکاراصول دموکراسی ومبانی انتخابات در کنفرانس بن، شخص ضعیف ونامناسبی را بربنیاد نادرستی بالای نمایندگان آن جلسه تحمیل کرد. پس ازآن نیزبعوض اعمارسیستم ها، موسسات دموکراتیک و زیرساخت جامعه که شرایط مساوی ومساعد را برای رشد وانکشاف تمام افراد و اقوام کشورتامین کند، تمام مساعی وسرمایه گذاری خویش را باساس پشتیبانی از یکفرد متعصب وقومگرا دروجود سیستم ریاستی ازطریق قانون اساسی برمردم افغانستان تحمیل نمودند…
درجریان 8 سال گذشته که رژیم ریاستی کرزی برسراقتداراست، ملیاردها دالردر کشورسرازیرگردیده و حدود 40 کشوربا 100 هزارسربازخارجی درکشورمستقر میباشد. اما بررسی پالیسیها ومسیرانکشاف حوادث در8 سال نشان میدهد که این رژیم درعرصۀ امنیت، بازسازی، دولت سازی، ملت سازی، وحدت ملی، تطبیق قانون، فساد اداری، مواد مخدر، مبارزه با تروریزم، بیکاری وغیره کاملا ناکام بوده؛ نارضائیتی ها، نا آرامیها، شورشها وبحران عمومی دست آورد آن میباشد.
همچنان باید تذکرداد که مردم ما شدیدا درآرزوی صلح وامنیت، وحدت ملی، ترقی وتعالی کشوراند، اما این آرزوها را نمیتوان ازبازارخرید یا با زوروفرمان برمردم تحمیل کرد. وحدت ملی یک پروسه دوامداربوده و فقط میتواند توسط دولتی ایجاد گردد که بواسطۀ ارادۀ آزاد شهروندان آن بوجود آمده (دولت ملی) وبربنیاد عدالت اجتماعی (یعنی تامین شرایط مناسب ومساوی رشدوانکشاف برای تمام افراد کشور صرفنظرازتعلقات قومی، زبانی، مذهبی ومنطقوی آنها) استوارباشد. لذا تا زمانیکه یک دولت ملی برمبنای عدالت اجتماعی درکشوربوجود نیاید، نه صلح و امنیت تامین میشود، نه وحدت ملی ایجاد میشود و نه گامی درجهت ترقی وتعالی کشور برداشته میشود.
با ذکرآنچه فوقا گفتیم، کرزی برنامۀ انتخاباتی دیگری نداشته و پیروزی موصوف ادامۀ وضع موجود یعنی گسترش جنگ و خونریزی، فساد اداری، بیکاری، مواد مخدر و فقر و بد بختی کشوراست.
اما آنچه (ازدیدگاه من) دربرنامۀ انتخاباتی دکتورعبدالله فوق العاده مهم بوده و تضمین کنندۀ کاهش بحرانات داخلی ومداخلات خارجی درکشورمیباشد، اینهاست:
* ایجاد نظام صدارتی- پارلمانی
* انتخابی ساختن والیان
* شایسته سالاری
* حل معضلۀ مرزی با پاکستان
* سرشماری نفوس
من باورکامل دارم با عملی نمودن این اصول، بسیاری ازتشویش ها، معضلات داخلی وزمینه های مداخلات خارجی تا اندازۀ زیادی کاهش یافته وبنیاد مطمئنی برا ی ایجاد دولتسازی، ملتسازی، وحدت ملی وحسن همجواری بوجود میآید که پیش شرط ترقی وتعالی کشوراست. درغیرآن این زخم ناسورهمیشه خونچکان خواهد بود.
با آنچه فوقا گفتیم میتوان چنین نتیجه گیری کرد:
* رای دادن به سیستم ریاستی (کرزی وسایرطرفداران این سیستم) بمعنی رای دادن به “ادامۀ وضع موجود” یعنی ادامۀ جنگ، خونریزی، فساد اداری، بیکاری، فقر، بدبختی و بالاخره نابودی کشوراست.
* رای دادن به سیستم پارلمانی (دکتورعبدالله) بمعنی رای دادن به “تغییر وضع موجود” و “امیدوار” بودن به ایجاد دولت ملی، وحدت ملی وترقی وتعالی کشوراست.
بیا تا گل برافشانیم ومی درساغر اندازیم
فلک را سقف بشگافیم وطرح نو دراندازیم
____
(1) . ایوب آروین. بحث نظام سیاسی دربرنامه های نامزدهای انتخابات. بی بی سی فارسی:
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2009/07/090724_a-af-election-political-system.shtml