خبر و دیدگاه

ایران تشنه تغییر است

 

تصور میشود انتخابات اخیر ایران برای پایان بخشیدن  تنش ها میان جمهوری اسلامی ایران با غرب و تغییر رویکرد های  تندروانه مذهبی و تامین آزادی های مدنی و غلبه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران  یک فرصت طلایی و تاریخی بود. اما در نتیجه دست کاری و تقلب به منظور حفظ قدرت و تندروی  مذهبی و تداوم دشمنی با امریکا و اسرائیل از دست رفت و به بحران بزرگ تبدیل شد. چنانچه کشمکش قدرت در داخل نظام و بی اعتمادی گسترده اجتماعی  و همچنان تیره تر شدن روابط جمهوری اسلامی با غرب را  در پی داشته است.

بسیاری ها معتقد اند  امروز عامل زمان هم در سطح داخلی و هم جهانی به نفع تند روان  جمهوری اسلامی ایران نیست و آنها  نیاز های ایران در چنین شرایطی را نا دیده می گیرند. فکر میشود امروز زمان به نفع تندروان در ایران بنا بر دو دلایل نخواهد بود:

نخست، بلند رفتن نیاز ها  ، خواستها و آگاهی اکثریت مردم ایران بویژه نسل جوان که کمتر خود را در لاک های ایدیولوژیک اصول گرایان محدود می نمایند. افزون بر آن فقر ، بیکاری، محروم از آزادی های مدنی  و استبداد حاکم  بسیاری مردم را به ستوه آورده است.

دوم، تغییر سیاست جهانی امریکا بعد از به قدرت رسیدن بارک اوباما در واشنگتن و رویکرد آشتی طلبانه نسبت به جهان اسلام و بویژه با ایران. چنانچه تغییر در امریکا در تحت رهبری بارک اوباما در مدتی کوتاهی نه تنها رویکرد تندروانه سیاست جورج بوش را عوض کرد، بلکه یک فرایند جدیدی را در مناسبات جهانی گشود. پافشاری اوباما بر غم مخالفت اسرائیل و تندروان کاخ سفید مبنی بر مذاکره مستقیم با ایران  و ارسال پیام های آشتی جویانه و اعتماد سازی و هم چنان رفتار جدید با جهان اسلام نظیر سخنرانی وی در مصر نمی تواند  بی تاثیربر جامعه ایران که خیلی خسته از دشمنی بی معنا با امریکا و انزوای جهانی  در سی سال گذشته شده اند،  باشد.

واقعیت اینست در زمانی که جورج بوش و گروه محافظه کاران واشنگتن سیاست های زورگویانه و مداخلات مستقیم و بویژه در رابطه به ایران و شامل ساختن این کشور در ” محور شرارت” را در پیش می گرفتند، مقاومت و ایستادگی اصول گرایان در ایران به نظر بسیاری ها خیلی ضروری و منطقی شمرده میشد. چنانچه موضع گیری احمدی نژاد در برابر سیاست های تندروانه واشنگتن و اسرائیل از وی به حیث یک قهرمان در ایران و حتا در نزد بسیاری مسلمانان جهان که از رفتار بوش و محافظه کاران واشنگتن شدیداً آزرده شده بودند، ساخته بود.

با آنکه اهداف ستراتیژیک و ماهیت سلطه گرایی یک ابرقدرت با تعویض رییس جمهور تند رو به میانه رو هر گز تعویض نخواهد نکرد، ولی واقعیت اینست تاکتیک ورویکرد آشتی جویانه  رهبری جدید امریکا نسبت به جهان اسلام و بویژه با ایران، بسیاری شعار های تندروانه  و ناسیو نالیستی اصول گرایان ایران را در میان نسل تحول طلب ایران کم رنگ می سازد. به بیان دیگر اصول گرایان و رییس جمهور احمدی نژاد نمی توانند با ابزار و رویکرد های عصر بوش با اوباما بازی موفقانه نمایند.

روی تصادفی نبوده است که در انتخابات ایران  نیاز به تغییر با قوت بی سابقه وارد میدان شد و تحول طلبان آرمانهای شان را در برنامه  میر حسین موسوی بحیث نامزد اصلاح طلب دریافتند و با حمایت از وی و مخالفت با تقلب توسط رژیم حاکم دست به اعتراضات بی سابقه زدند و در نتیجه حماسه آفریدند.

بحران ایران و رفتار غرب

تا قبل از بحران کنونی در ایران غرب با توجه به بافت قدرت در ایران از انتخابات این کشور انتظارات زیاد نداشتند و دولت امریکا خواهان مذاکره مستقیم با رییس جمهور  منتخب آینده ایران بودند  صرف نظر از اینکه کی برنده خواهد شد. اما کارزار انتخاباتی در ایران و بویژه  مناظره تلویزیونی میان احمدی نژاد و میر حسین موسوی در فضای خیلی دموکراتیک برگزار گردید. این بحث از مناظره به منازعه کشید بسیاری حرفهای میان آنان رد و بدل شد که در  طول عمر حکومت جمهوری اسلامی ایران سابقه نداشته است.

به نظر بسیاری ها مناظره تلویزیونی میان احمدی نژاد و میر حسین موسی تاثیر خیلی زیاد هم در داخل ایران و هم  درخارج کشور داشته است. چنانچه انتقاد های موسوی در مورد سیاست خارجی احمدی نژاد با رویکرد های” ماجراجویانه” و ” افراطی” بویژه در مسئله اتمی ایران و  کشاندن ایران به انزوای بین المللی از آقای موسوی  یک چهره مناسب و انعطاف پزیر در سیاست خارجی ایران  ترسیم نمود.

فکر می شود این مناظره تنها درجه حمایت مردم از موسوی را بلند برد، بلکه غرب را نیز شگفت زده ساخت. چنانچه اوباما در استقبال از این مناظره آزاد و بدون سانسور در ایران “به وجد ” آمد. با آنکه واشنگتن در ظاهر از هیچ کاندیدی حمایت نکرد ولی بی علاقه به پیروزی موسوی بحیث یک شخصیت اصلاح طلب نیز نبود. بدین ترتیب دلچسپی واشنگتن و متحدین آن به انتخابات ایران بیشتر شد.

تغییر موضع اوباما

علیرغم فشار های تندروان در واشنگتن  براوباما که باید در حوادث ایران از میر حسین موسوی و مردم معترض که حقوق شان در نتیجه تقلبات در انتخابات  تلف شده است، حمایت آشکار نماید، اما اوباما در ابتدا با احتیاط برخورد نموده از مداخله مستقیم خود داری نمود و صرف منتظر انکشاف اوضاع ایران باقی ماند. چنانچه وی  در واکنش به سرکوب گری رژیم گفت که جهان می بیند که در ایران چه می گذرد. اما موضع گیری تند علی خامنه ای و تداوم سرکوب بی رحمانه مردم معترض از یک  جانب و فشار تندروان کاخ سفید از جانب دیگر   اوباما را مجبور ساخت که تغییر موضع داده با زبان  تهدید و فشار مشابه به جورج بوش در مورد ایران صحبت نماید. بدین تر تیب جنگ سرد میان ایران و امریکا و متحدین آن مثل زمان بوش از سر گرفته شد.

در حال حاضر به ا صطلاح ناخن افگار جمهوری اسلامی ایران بدست دشمنان خارجی آن افتیده است. هر قدر این بحران بیشتر شود، شانس بهره برداری  مخالفین جمهوری اسلامی ایران را در امور این کشور بیشتر می سازد. چنانچه ایران تا بحال با اخطار به بسیاری کشور های غربی که آنها را متهم در حمایت از معترضان نموده است ولی غرب همواره انکار می نماید.

بسیاری کشور های غربی تا حال عجله  به برسمیت شناختن دولت احمدی نژاد نمی کنند، اما برخی رژیم های نزدیک با  جمهوری اسلامی ایران در نخستین ساعات به وی تبریک گفتند. افغانستان یکی از  آن کشور ها بود. باید گفت رییس جمهور حامد کرزی و رییس جمهور احمدی نژاد دلایل زیادی برای  حمایت از یک دیگر دارند.   بگونه مثال کرزی مثل احمدی نژاد مخالف تغییر در رفتار و عملکرد شان هستند. به نظر می رسد کرزی نیز آهسته آهسته به انزوای جهانی نظیر احمدی نژاد مواجه  خواهد شد. اما کرزی برای  حفظ قدرت و مخالفت با تغییر در انتخابات پیش رو در افغانستان در تلاش ساختن ائتلافها با برخی گروه ها و افرادی متهم به جنگ سالار و طالبان می باشد. این در حالیست که احمدی نژاد بیشتر بر تندروان جمهوری اسلامی بویژه علی خامنه ای رهبر کشور به دلایل همفکری  و حفظ قدرت اتکاء می کند.

روسها از تشنج میان ایران و غرب در سی سال گذشته بسیار سود برده اند و طرفدار تداوم آن هستند. روی تصادف نبود که روسها  در نخستین ساعات به احمدی نژادتبریک گفتند و این در حالی بود که هزاران نفر در اعتراض به تقلب گسترده در انتخابات  در سراسر کشور به پا خاسته بودند.

هرچند تندروان رژیم ترس از تغییر در ایران دارند و از هیچ وسایلی برای سرکوب جنبش تغییر دریغ نخواهند نمود، ولی به عقیده ای برخی ها انکشاف سیر حوادث، مبارزه و قربانی ایران را در فرایندی تغییر بگونه ای قرارداده است که شاید هیچ نیروی مانع آن شده نتواند.

به همینگونه فکر می شود شاید تندروان جمهوری اسلامی ایران موقتاً با استفاده از زور و دست گیری و اتهام زنی موفق به سرکوب و خاموش ساختن اعتراضات مردم شوند ولی جنبش تغییر در ایران بصورت خود جوش در حال قوت گرفتن است و ترس از زندانی شدن، مرگ ، شکنجه و تابوی نظام در پرتو حوادث اخیر شکسته شده است.

در فرجام باید گفت تا حال فکر می شد که رژیم ایران تنها مشکل با غرب دارد ، اما بعد از بحران اخیر معلوم میشود که  با مردم خود ش بیشتر مشکل پیدا نموده است.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا