خبر و دیدگاه

ستون‌ پنجمی‌ها در پی ویرانی بیخ ثبات و همزیستی مسالمت‌آمیز بامیانیان اند

asif_ashna
نگارنده: آصف آشنا

از بامیان خبرهای بد و ناخوشایند گزارش می شود. خبرهای نگران کننده و ویرانگر. خبرها می رساند که دست های دارد به عنوان «ستون پنجمی های فاشیزم برای ویرانی بیخ ثبات و همزیستی مسالمت آمیز» میان مردم شریف و مظلوم ای این ولایت، برنامه شده عمل می کنند.

به جدال های لفظی و دشنام فرستادن ها از دو سو میان شماری از نسل جوان و فیس بوکی هزاره ها و تاجیک ها کار ندارم. آخر آدم می تواند بودن فحش و دشنام و بدون دست بردن به بند تنبان، قشنگ گفتگو کند. حرف اش را بنویسد. نقد اش را وارد کند. و با تمام صراحت پای مطالبات برحق اش بی ایستد. بدون فحش دادن به آدرس ها جمعی و هویتی تباری همدیگر. بگذریم.

آنچه من از وضعیت می دانم و لازم می دانم در چنین شرایطی با همگان در میان بگذارم این است که مقصر اصلی وضعیت و حال و روز کنونی بامیان، عالی جنابان دکتور عبدالله عبدالله رییس اجراییه و استاد محمد محقق معاون دوم ریاست اجراییه می باشند.

من از اول می دانستم که بخش از ماموریت طاهر زهیر در بامیان پرداختن به وخیم کردن روابط میان تاجیک ها و هزاره ها در ولایت بامیان و از این طریق در کل کشور است.

برای همین، من تا توان داشتم در درون ریاست اجراییه تلاش کردم مانع رفتن طاهر زهیر به بامیان شوم. بار بار در این مورد به با رییس اجراییه، دکتور سرابی، دکتور رحیمی گپ زدم و تمام نگرانی هایم را مورد به مورد برشمردم.

آخرین بار وقتی عکس استاد محقق و طاهر زهیر فیس بوکی شد، با رییس اجراییه نگرانی های جدی ام را در میان گذاشتم. به من اما اطمنان دادند که زهیر در بامیان رفتنی نیست. خاطر جمع باش.

Abdullah_mohqeqوقتی موتر زهیر از روی خیمه اعتراض گذشت و زهیر به کرسی ولایت تکیه زد، شمار زیاد از دوستانم که غافلگیر شده بودند، به من زنگ زدند. هیچ پاسخ برایشان نداشتم. زهیر دیگر “والی بامیو” بود. اطمنان های قرص و محکم من اما پنبه های باد رفته را می ماند.

مقصر رفتن زهیر به بامیان دکتور عبدالله و استاد محقق استند. و حالا، بخش زیاد از آنچه در زمان “حکومت وحدت ملی” در مناسبات هزاره ها و تاجیک های بامیان اتفاق افتاده است، اشتباهات ناشی از یک ماموریت نادرست آقای ظهیر است. ماموریت اشتباه که پیش چشم دکتور عبدالله و استاد محقق به اجرا گذاشته می شود و منجر به شکاف بیشتر و اختلافات روز افزون در مناسبات مردم بامیان می شود. شوربختانه مشکل اصلی این است که حضرات این جا در کابل فقط تماشاگر اند که باش چه می شود چه خواهد شد.

برای همین، هشدار می دهم که دستکم گیری بامیان و مسایل آن از سوی دکتور عبدالله و استاد محقق پیامدهای بسیار ناگوار بر روابط هزاره ها و تاجیک ها دارد. از بامیان تا کابل. از بلخ تا هرات. برای من این سرآغاز یک برنامه خطرناک است که با منطق “تفریقه بی انداز و حکومت کن” بسیار حساب شده به اجرا گذاشته می شود. و ما را نیز بسیار ساده شکار خود می کند.

مشکلات حقوقی و اداری اگر به روش درست آن حل نشود در آینده می تواند به سادگی مردم بی گناه بامیان را به نام تاجیک و هزاره به جان هم بندازد.

نوشته های مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. جناب قیام الدین از شما گیله نباید کرد درین سر زمین از مروت وانصاف خبری نیست همینکه عنایت کردید / شماری از هزاره ها نه اکثریت هزاره ها / بازهم جای امید واریست که دید تان نسبت بمردم هزاره کمی بسوی انسانی شدن است خود شما عنایت فرمودید که ۷۰ فیصد هزاره ها به جناب داکتر صاحب رای دادند مگر میتوانید همین فیصدی مردم هزاره را در رای برادران تاجک مشاهده کنید قطعا جواب منفی است این نشان از گذشت مردم هزاره است موضوع افشار / جنایتی که بر مردم مظلوم افشار صورت گرفته / از قیاص وفهم شما خیلی بالا وبالاتر است ضرور نیست دور گز کنید لطف نموده سر گردنه بالا شوید طرف خرابه های افشار نظر بیندازید یقین دارم وجدان شما هر قدر هم بخواب عمیق رفته باشد بیدار میشود موضوع بامیان زیاد پیچیده نیست هرگاه دست اندازی ها ی قصر سپیدار نشین ها کوتا شود موضوع بامیان کاملا حل است کوشش شود دست اندازی ها کوتا شود نباید بطبل چند تحریک شده ا ی رقصید این دولت بیکاره است ورنه مردم بامیان اعم از هزاره وتاجک وپشتون مشکل ندارند برای شما انصاف ومروت آرزو دارم

  2. جناب قیام الدین؛
    به پاسخ بخش اول گفتۀشما؛ واقعیت این‌ست‌که برگشت به گذشته (چیزیکه شما ارائه داشته‌اید) خردمندانه نیست و گذشته را بایستی ببادفراموشی سپرد و زندگی تازۀی را آغازنمود و مسئله وقوع فاجعۀ افشار، شاید بیرون از فهم شما باشد و از شما نیست که ندانسته قضاوت کنید چون بنابرشناخت از نام شما، شما باشندۀافشاز نمی‌مانید و بنابرین نمیتوانید از نابودشدن زندگی آدمها در آنجا چشم‌پوشی کنید؛ و ظاهراً، بجز معدود آدمها که میخواهند از مسئله فاجعۀافشار بعنوان ابزارسیاسی استفادۀسو ببرند، بقیه هزاره‌ها سعی کرده اند آنرا نادیده بگیرند و از هیچ یکی از طرف‌های درگیر درجنگ‌های کابل را ستایش نکنند و اینرا میشود اوج بکارگیری عقلانیت سیاسی-اجتماعی هزاره دانست (چیزی که شما هنوزهم برای آن عاجزید). پاسخ بخش دوم گفتۀشما؛ واقعیت امر اینست که نقشه زیست جغرافیایی هزاره ها، هم با برادران تاجیک، هم پشتون و هم ازبیک مرزمشترک دارد که اینقوم سعی کرده اند باهمه زیست مسالمت آمیز داشته باشند و به همین لحاظ هرگز سر جنگ با اقوام نامبردۀی غیرهزاره را درپیش نگرفته‌اند و اگر بنابر تاریخ کشور شما اینرا ثابت کنید مدیون شما هم هستیم؟
    چون این عمل نیک شما باعث میشود که هزاره ها به اشتباه خودشان پی ببرند. زیرا آغازگرجنگ همیشه کسانی بوده اند که درقدرت تشریف داشتند و حق‌طلفی کرده و برترخواه بوده‌اند؛ و اگر اینچنین بوده، پس برادران تاجیک ما چرا و چگونه در برابر حاکمان گذشته مسلح شده و به مبارزه پرداختند؟
    از هزاره‌ها است که بایستی هشیاری خودشان را حفظ کنند تا با سرنوشت آنها کسی معامله نکند و این‌قوم، می‌بایست هشیاری کامل را بخرج دهند تا چوب سوخت تنورهای سیاسی دیگران نیز نگردند!
    اما؛ پیشنهادم برای شما و سایر جوانان این سرزمین، ایجادوحفظ همبستگی مسالمت آمیز برای زندگی آنهاست تا به بازگشت به دهۀی هفتادخورشیدی که جان هزاران آدم طفل، جوان و پیر را گرفت و امروز، جوانان ما اعَم از تمامی اقوام افغانستان، بایستی از آن تجربۀی تلخ تاریخی برای بهبود زندگی امروز و آیندۀخویش استفادۀخوب ببرند و به فردیاگروه‌افراد اجازه ندهند که باسرنوشت آنها معامله کنند!
    بازگشت به آن سال]ها به معنی بازگشت به قصدقتل هموطنان ما است که جز پشیمانی حاصلی نخواهد داشت!!!

  3. شماری (نه اکثریت هزاره ها) از برادران هزاره ما به جز توهین و گلایه کاری دیگر چیزی را یاد ندارند. یک بار به طرف خود بنگرند و بگوید که از یک دست صدا نمی خیزد؟ رویداد افشار باید توسط یک ارگان مستقل و بیطرف بین المللی مطالعه و برسی شود باز خواهد فهمیدیم که مقصر جنگ افشار کی ها بودند، کی ها در مقابل حکومت مشروع اسلامی که توسط سازمان ملل شناخته شده بود بغاوت کردند.
    حالت را که حالا بالای تاجیکان بامیان اوردند یک کاری قصدی است. این کار از سوی هزاره های صورت می گرد که در انتخابات گذشته در تیم غنی بودند و ازینکه ۷۰ در صد هزاره ها به عبدالله رای دادند خیلی ناراحت شدند. حالا می خواهند که هزاره ها را از تاجیکان دور کنند.
    این به هشیاری مردم هزاره تعلق دارد.

  4. عجب دولت بیکاره و بیغمباشی در افغانستان چرخ قدرت را بدست گرفته است. چند ماه شده است که این بی اتفاقی میان تاجکها و هزاره های بامیان ایجاد شده است. دولت میتوانست هیت با صلاحیتی را با شرکت نمایندگان هردو طرف دعوا، به بامیان بفرستد تا موضوع را دقیق و مستند بر رسی و در اخیر گذارش بررسی خودرا بدولت ارایه دارند و دولت همه مسایل را علنا” بیان نموده و تصمیم ختم غایله را اعلان نماید. اگر از بیکفایتی والی چنین مشکل بروز کرده باشد والی جدید معرفی گردد. اگر از سوی تفاهم و یا تحریکات آدمهای خود خواه و مغرض چنین غایله بوجود آمده باشد، صریحا” با مردم گپ زده و قناعت شان فراهم ساخته شود. و ختم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا