خبر و دیدگاه

۲۴ سال پس از مسعود؛ قهرمان ملی و مکتب بازاندیشی و وطن‌دوستی

نهم سپتامبر روز شهیدان، روز غم‌انگیزی است که در تاریخ کشور ما ثبت گردیده است. در این روز شخصیت بزرگ و استثنایی افغانستان، احمد شاه مسعود، قهرمان ملی کشور، توسط تروریستان سیاه‌دل و سیاه‌دست به شهادت رسید. تروریستان که از کارآیی‌های رزمی و مکتب فکری او آگاهی داشتند، می‌دانستند با وجود چنین شخصیت آگاه، وطن‌دوست، دوراندیش و آینده‌نگر، هرگز نمی‌توانند اسپ مراد خود را در میدان افغانستان به جولان اندازند. از همین‌رو ناجوانمردانه او را به شهادت رساندند. پس بر همهٔ دوستداران آزادی و عزت افغانستان دَین و مسئولیتی تاریخی است که نگذارند بیرقی را که احمد شاه مسعود برافراشت و در اهتزاز درآورد، بر زمین افتد و افغانستان تسلیم جهل، بربریت و استعمار گردد.

مکتب و افکار مسعود می‌تواند الهام‌بخش و چراغ راهی در مسیر پرپیچ‌وخم نبرد برای نجات افغانستان و تأمین آزادی، سعادت و خوشبختی زنان و مردان این سرزمین باشد. در اینجا تنها به سه گذاره از مکتب فکری او اشاره می‌شود:

۱) بازاندیشی و بازنگری

بازاندیشی و بازنگری از صفات بارز انسان‌های مسئول و اندیشمند است. شخصیت‌های بزرگی که در تاریخ به پیروزی‌های بزرگ دست یافته‌اند، همگی این صفت ممتاز را در خود پرورده و عملی ساخته بودند. احمد شاه مسعود نیز این ویژگی پسندیده را در زندگی سیاسی و جهادی خود پرورده و تحقق بخشیده بود.

به‌عنوان نمونه، او اقامت در پاکستان و پیروی از دساتیر آن کشور را در همان زمان مورد بازبینی قرار داد. در نتیجه، به پاکستان «نه» گفت و راهی افغانستان شد و در کوه‌پایه‌های هندوکش و دره‌های پنجشیر سنگر گرفت. در همان‌جا توانست نیروهای زیادی را گرد خود جمع نماید.

در جریان جهاد، از سوی نهضت اسلامی که یک سازمان با گرایش اخوانی بود، برای او دستور صادر شد تا حکومت پنجشیر را اشغال کند؛ هم‌زمان در کابل و سایر ولایات حکومت اسلامی برپا خواهد شد و اعلان پیروزی از طریق رادیو صورت خواهد گرفت. احمد شاه مسعود طبق دستور نهضت اسلامی، همراه با یاران و همسنگران خود، حکومت پنجشیر را با تمام واحدهای اداری آن اشغال نمود و منتظر اعلان پیروزی گردید. اما دیدند که در افغانستان خبری نیست و تنها مجاهدین پنجشیر موفق به اشغال ولسوالی شده‌اند. مسعود با درک این وضعیت به یاران خود دستور عقب‌نشینی به سنگرهای قبلی را داد و در این‌جا عضویت خود در نهضت اسلامی را مورد بازنگری قرار داد.

در نتیجه از سازمان اخوانی نهضت اسلامی بیرون آمد و تشکیلات مستقل و جدیدی را زیر نام شورای نظار بنیان گذاشت. در شورای نظار، او نظمی نوین و نمونه‌وار برقرار ساخت و به مجاهدین عرب و دیگر نیروهای مداخله‌گر خارجی اجازهٔ شمول و مداخله نداد. به اساس همین نظم و دسپلینی که در قرارگاه‌های او جاری بود، اکثریت رهبری حزب وطن موافقت نمودند که او شایستگی آن را دارد که قدرت دولتی به او واگذار گردد. همین کار انجام شد و قدرت دولتی به او سپرده شد. سپس در جریان طی مراحل قانونی و توافق مجاهدین، قدرت دولتی به‌صورت رسمی به  حضرت صبغت‌الله مجددی تسلیم داده شد..

پس از ختم دورهٔ عبوری، شورای اهل حل و عقد دایر شد و در آن شورا اکثریت مطلق مجاهدین استاد برهان‌الدین ربانی را به حیث رئیس‌جمهور دولت اسلامی افغانستان انتخاب کردند. به این ترتیب، استاد برهان‌الدین ربانی پس از ادای سوگند، دولت قانونی و جوان مجاهدین را تشکیل داد و این دولت از سوی سازمان ملل و دولت‌های جهان به رسمیت شناخته شد.

بدبختانه ارتجاع بین‌المللی و همسایگان بداندیش افغانستان دریافتند که با زعامت او کشور به سوی آبادی و عزت خواهد رفت. از همین‌رو، گماشته‌های خود را با بهانه‌های بی‌اساس و غیرموجه به شورش علیه دولت جوان اسلامی تحریک نمودند. این بغاوت‌ها دولت نوپا را با مشکلات فراوان مواجه ساخت. در این وقت، احمد شاه مسعود بار دیگر به بازبینی حوادث و عملکردهای گذشته پرداخت و به این نتیجه رسید که حکومت ایدئولوژیک و غیرانتخابی برای افغانستان کارآمد نیست. افغانستان نیازمند دولتی قانونی است که مشروعیت خود را از رأی مستقیم و مخفی مردم به دست آورد، و مردم این حق را داشته باشند که در صورت انحراف زمامدار، او را برکنار کرده و شخص دیگری را برگزینند.

این اندیشه، دستاورد بزرگ پیشرفت‌های علوم سیاسی و اجتماعی عصر حاضر است. همین خصلت بازنگری بود که به شخصیت احمد شاه مسعود سیر صعودی بخشید و او را به شخصیتی استثنایی مبدل ساخت.

چون احمد شاه مسعود یک مسلمان صادق و متعهد بود، شاید این خصوصیت بازنگری را از سنت پیامبر اسلام (ص) برگرفته باشد؛ سنتی که تاکنون کمتر مورد توجه علمای دینی قرار گرفته است. تاریخ گواه است که پیامبر اسلام سیزده سال در مکه به موعظه و وصایای اخلاقی پرداخت اما نتیجهٔ مطلوب حاصل نشد و ناگزیر به هجرت به مدینه گردید. در مدینه، پیامبر کار و فعالیت سیزده‌سالهٔ خود در مکه را بازبینی کرد و دریافت که برای پیروزی اسلام تنها موعظه کافی نیست، بلکه زور (شمشیر) و امکانات مالی نیز ضرورت دارد. از همین‌رو شیوهٔ خود را تغییر داد و طرح زکات و گرفتن غنایم را روی دست گرفت. این تغییر در قرآن کریم نیز در تفاوت میان آیات مکی و مدنی بازتاب یافته است. همین بازنگری پیامبر اسلام بود که به پیروزی غزوات انجامید و پرچم اسلام را در سراسر دنیا به اهتزاز درآورد.

۲) وطن‌دوستی و تلاش فداکارانه برای استقلال و سربلندی افغانستان

احمد شاه مسعود وطن خود را با تمام وجود دوست می‌داشت و برای سربلندی افغانستان و خوشبختی زنان و مردان آن فداکارانه تلاش ورزید. بر پایهٔ همین وطن‌دوستی و اخلاص بود که اعتماد همگانی را به دست آورد و توانست تمام اقوام افغانستان را زیر بیرق جبههٔ متحد ملی برای نجات افغانستان گرد آورد و بسیج کند. تا آن زمان هیچ‌یک از زمامداران و نخبگان کشور نتوانسته بودند چنین اعتمادی را جلب کنند و همهٔ اقوام ساکن افغانستان را متحد ساخته و در مسیر آزادی و رهایی رهبری نمایند. این خود در تاریخ کشور کاری استثنایی به‌شمار می‌آید.

۳) اهتمام به حقیقت و راستی

راستی و صداقت با فطرت احمد شاه مسعود عجین شده بود. در اندیشه و عمل او اثری از دروغ، ریا، فریب، دسیسه و تقلب دیده نمی‌شد. او پیروزی را تنها در حقیقت می‌جست و با دروغ و فریب سازش‌ناپذیر بود. همین خصلت ممتاز به او کاریزما و اتوریته‌ای دلپذیر بخشید که شخصیت او را در دل‌ها جاویدان ساخت.

 

 

مطالب مرتبط:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا