خبر و دیدگاه

متهمان شهادت رفیق رزمنده از خود رفع اتهام نه توانستند یا نه‌ کردند

هر کسی غیر از این چیزی بگوید، داستان پردازی کرده برای تبرئه از جنایتی که یا خبر نبودند. ‌یا توجیه خطا می‌کنند که باز هم جنایت است.‌ چون من شاهد همه ماجرای روز حادثه در دفتر مرحوم وطنجار بودم و یک جا با خود شان فقط من و‌ ایشان و گاهی هم یاوران محترم شان.
####################################@#######
۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبه
متهمان شهادت رفیق رزمنده از خود رفع اتهام نه توانستند یا نه‌ کردند:
به رفیق نجیب میگیم ما ره از حزب تیر، ما یک دسته جور می کنیم:

سلسله خاطره نگاری های عثمان نجیب

استاد نبی پاکطین کوه برقرار زمین پهناور ادبیات و فرهنگ کشور شوخ طبعی های شیرینی دارند:

رئیس اداره‌ی تلویزیون ولایت بودند و‌ دفتر شان در طبقه‌ی سوم تعمیر تکنالوژی قرار داشت. مکانی که پیش از آن دفتر مشاوران بود.

روزی با ایشان نشسته بودم و پیرامون اوضاع سیاسی بحث داشتیم، استاد از وضع ناهنجار سیاسی آن زمان شکوه هایی داشتند و یک‌باره خندیده گفتند: «… میریم رفیق نجیبه «نجیب» میگیم‌ که ما ره از امی حزب تیر، ما یک دسته جور می‌کنیم… مه خو همیالی ده دستی حاجی صایب سیفو میرم … چی حال اس ده ای حزب…»؟

نمونه‌ی دیگر شوخی های مطبوعاتی استاد گرامی نبی پاکطین در مورد رفیق اکبر کرگر:

استاد به من روایت کردند،روزی جلسه‌ی نشراتی رادیو بود و رفیق کرگر برای یکی از مدیران محترم ماتحت ریاست نشرات اردو که پشتوی زیاد بلد نه بودند گفتند:

«… برنامایت خوبش اس… پیش برو… سر کسی ری نه بزن… تو کار کو ما از تو دفاع می کنم. استاد ادامه دادند… بیدر فارسی کرگر صایب همیجه خلاص شد و مدیر صایب سیاسی و اجتمائی ره گفت: تشویش… از آلی “ حالی” تا که ما استم.. غر “کوه” غوڼدې ده پشتت استاده‌ستم “ایستاد استم…».

متهمان شهادت رفیق رزمنده از خود رفع اتهام نه توانستند یا نه‌ کردند:

شکی وجود نه داشت و نه دارد که ترور رفیق رزمنده دولتی و روی‌داد پشتون زرغون با آگاهی قبلی اطلاعاتی رژیم صورت گرفته بود.

اما آن چی را در همان زمان حکمت‌یار اعلام کرد چنین بود:

ایالات متحدهء پارس

۱۴ مارس ۲۰۱۸

ارتشبد جلال “رزمنده” چگونه به شهادت رسيد؟

سوال مارک جمیز ( Mark Jems ) در شهر اسلام آباد پاكستان از گلبدین حکمتیار :

آقاي حکمتیار شما بر علاوه از جنگیدن رویارویی با دولت کابل جنگ های استخباراتی هم دارید که در یکی از آن مانور های شما توانستید یک جنرال سه ستاره و ریس یکی از ارگان های امنیت دولتی کابل را بنام جلال رزمنده به قتل برسانید میشود درمورد آن معلومات مفصل ارایه نماید؟

جواب گلبدین :

این پروژه حدود یک سال را گرفت که توانستیم به بسیار اساسی طرح ریزی نمایم پلان ترور جلال ررمنده توسط یکی از کارمندان CIA که برای امنیت حزب اسلامی کار میکند که اسم وي ( John.A Smith ) است و به همکاری یک گروپ از افسران ISI که در قسمت تعلیمات همچو مانور ها به همراهی گروپ خاص امنیت حزب اسلامی در داخل افغانستان با گروپ های ما و قومندانان حزب رفت آمد دارند صورت گرفت این افسران خاص ISI در رشته های تروریسم در داخل افغانستان به همراه افراد ما دایم همکاری دارند که تعداد شان 20 نفر میباشد و اما در این پروژه که صورت گرفت صرفا 5 افسر خاص ISI شرکت داشت اسم های شان قرار ذیل است

1- افیسر – شوکت آصف – Shokht assif

2-افیسر – مستان شاه – Mastan Sha

3-افیسر – مونیر خان – Monier Khan

4-افیسر – رضا بنچو – Reza Benjo

5-افیسر – وکالت علی – Wekalt Ali

قرار بود که این مانور تسلیمی گروپ ما در تاریخ 10 حمل 1369 در ولسوالی پشتون زرغون هرات صورت گیرد اما از طرف امنیت دولتی هرات توسط ارتباطی ما اطلاع رسانیده شد که این تاریخ از طرف ریاست امنیت هرات لغو گردیده است و موضوع را به من اطلاع دادن من دو باره دستور دادم که شما آماده باشید .من اطلاع داشتم که چرا لغو شده موضوع توسط یک تن از اعضای بیرو سیاسی در دولت نجیب توسط تلیفون ستلیت( ثریا )به من ابلاغ شد و من به گروپ دستوری دستور دادم که ارتباطات تان را به امنیت هرات قطع نکنید و در حالت آماده باش باشید.

بعدا بتاریخ 16 حمل 1369 افراد ارتباطی ما از طرف امنیت هرات اطلاع حاصل کرد که قرار است فردا تاریخ 17 حمل 1369 نماینده خاصی از طرف دولت کابل میآید و علنی شدن و تسلیمی گروپ را اجرا میدارد.

در 17 حمل 1369 بعد از ظهر از طرف امنیت دولتی پروسه پیوستن گروپ با دولت کابل آغاز شد در بین این گروپ شش تن از افراد خاص ما هر یک (نعمت الله، فیض احمد ، ضیاوالدین ، نصیر احمد ، شیرشاه ، نور احمد )شامل این گروپ بودند و برای تعلیمات خاص در پشاور در کمپ شمشتو برای مدت سه ماه تعلیمات آموخته بودند ، اشتراک داشتند که سه تن آنها هریک( نعمت الله ،فیض احمد ، شیرشاه ) توانست و با بسیار خوبی در حین باز دید گروپ توسط هیت عالی رتبه دولت کابل که شامل جنرال جلال ررمنده ، خالقیار ریس زون هرات، ریس امنیت هرات و دیگر افراد آنها که جلال رزمنده را بدرقه مینمود سه تن افراد گروپ ما که برای همین هدف ترور جلال رزمنده در گروپ اموزش دیده بودن و به ضربه گرفتن توسط سلاح پیکا روسی جنرال رزمنده جابجا به هلاکت رسید و بقیه زخمی گردیدند و باید اضافه کنم که من قبلا برای شما تذکر داده بودم که من با سه تن از اعضای بیرو سیاسی در تماس بودم که آنها انچه که در جلسه بیروی سیاسی مورخ 16 حمل 1369 در مورد سفر جلال رزمنده، خالقیار به خاطر اشتراک و تسلیمی گروپ دستور اتخاذ شده بود بعد از یک ساعت به من از کابل اطلاع دادند که در ترکیب هیئت کابل به هرات جلال رزمنده و خالقیار شرکت دارند و هدف ما هم همین بود و من به بسیار افتخار اسم های این سه تن اعضا بیرو سیاسی را برای شما افشا میدارم .

1- سلیمان لایق عضو بیرو سیاسی حزب حاکم

2-سید محمد گلاب زوی عضو بیرو سیاسی و وزیر داخله دولت حاکم

3-شهنوازتنی عضو بیروسیاسی و لوی درستیز حکومت داکتر نجیب .

ترجمه متن انگلیسی از كتاب ” طلايي زرد”

به فارسی :

نوراقا “ولیزاده”

ایالات متحدهء پارس دیدن کمتر ).

هر چهار تن در آن زمان و سال های طولانی زنده بودند، هیچ کدام نه‌ توانستند گفته های حکمت یار را طور مستدل رد کنند.

حالا که شادروان ها نجیب و لایق نیستند و هم‌سفر رفیق رزمنده شدند اما آقایان ټنۍ و گلاب زوی هم از خود سند مبرایی یی ارایه نه کردند.

دروغ شاخ‌دار گلب‌الدین در مورد حادثه‌ی پشتون زرغون!

حکمت‌یار به روال عادت همیشه دروغ می‌گوید، بدون آن که بداند روزی همه چیز از غربال کهن پالی ها می گذرد و آن سیاهی در زیر غربال می افتد و او را شرم‌سار می‌کند، هر چند ایشان با غرور و شرم جنگی اند و سال هاست از آن فاصله گرفته اند.

رفیق رزمنده در حمل ۱۳۶۹زمانی شهید شدند که پیش از آن ټنۍ وزیر دفاع در حوت ۱۳۶۷ به اثر ناکامی در کودتا به ISI پناه برده بود و اگر نقشی هم در ترور داشت از پاکستان اداره می شد.

در زمان ترور رفیق رزمنده محترم استاد جنرال محمدآصف دلاور رئیس ستاد ارتش بودند.

و اگر ارتباط ټنی با ISI از دورانی باشد که ریاست ستاد ارتش را عهده دار بود، شکی نیست و هیچ ربطی به شهادت رفیق رزمنده نه داشت.

اما پسا تغیر دراماتیک دکتر نجیب در روند سیاسی و نظامی و ملی کشور همه به دامان حکمت یار ریختند، این هم حقیقت غیر قابل انکار به ما و افتخار به رهبران قبیله گرا است.

متهمان به قتل ها همه از تبار قبیله بودند ‌و می باشند:

در تمام ماجرا های قتل های زنجیره‌‌یی از زمان شهادت رفیق حاجی سخی معاون ریاست پنج در مقابل لیسه‌ی عالی حبیبیه در سال ۱۳۶۲ « … داستان بسیار و بسیار و بسیار جالبی دارد که انشاءالله به زودی از این قلم نقش کاغذ خواهد شد…چون فقط تنها من و من همه‌ی جنایت را ردیابی کردم و تشکر از رفقای من در پیروزی کشف آن جنایت…»، دست رهبران و نخبه‌گان قبیله‌گرا و‌ دشمن های سایر اقوام دخیل است و خواهد بود… که مشتمل بودند و اند بر :

• شادروان دکتر نجیب

• شادروان سلیمان لایق

• زنده روان شهنواز ټنۍ خیانت‌کار به وطن

• زنده روان سیدمحمد گلاب زوی قاتل خاموش

• زنده روان کرزی بانی ترور های زنجیره‌یی تاجیک تبار ها و عبدالرحمان دوم بر ایجاد سرزمین ناقلین قبیله‌وی سرحدی به شمال

• زنده روان غنی متفکر پوشالی و ادامه دهنده‌ی راه کرزی برای اکثریت تراشی کاذب قبیله‌وی

• به احتمال قوی چند تا خاین دیگر از نخبه های خود اقوام که در خدمت آنان قرار دارند.

شادروان دکتر نجیب به ترور رفیق رزمنده دام گذاشت اما خود دوان دوان

برای استقبال گلاب زوی سوی فرودگاه بین المللی کابل رفت:

پسا کودتای ۱۸ حزب «۱۴ اردی‌بهشت سال ۱۳۶۵» در اتاق طرح مرگ تدریجی و ترور زمان‌بردار رفیق کارمل اقتدار سیاسی و نظامی تاجیک تباران ختم گردید که سال ها بعد از امیرحبیب‌الله خادم دین رسول الله میسر شان شده بود.

در عقرب سال ۱۳۶۷ رفیق سیدمحمد گلاب زوی خلقی، خردضابط دی‌روز قوای هوایی و تنها وزیر قدرت‌مند کابینه نه بر اساس اختلافات سیاسی که بر مبنای بی باوری ها و‌ تقابل های قبیله‌یی و ده‌کده‌یی و استانی با دکتر نجیبی تازه به قدرت رسیده‌‌ی کشوری پس از چندی تبعید و به حیث سفیر افغانستان در ماسکو مقرر می ‌شود.

با کنار زدن شادروان رفیق کارمل توسط شادروان دکترنجیب و حمایت مستقیم روسیه از نجیب آوردگاه تاخت و تاز نخبه گان قبیله بر یک دیگر اوج می گیرد و هر کدام خواهان رهبری کشوری بودند و استند که می پنداشتند وطن شخص شان است …

دور ساختن آقای رفیق گلا‌ب زوی که مدتی در وزارت داخله بودند یک‌ مقرری تبعیدی سیاسی، اداری و دپلوماتیک و ظاهراً هم اجباری بود.

فراموش کرده ام که پس از تبعید شاید ساخته‌‌گی و‌ موافقت های پس پرده‌ی رفیق گلاب زوی چی کسی در مقام رهبری وزارت داخله گماشته شد؟

ناکامی کودتای ټنی که حدود چهار ماه پس تبعید رفیق گلاب زوی رخ داد، دو کامیابی برای شاد روان دکتر نجیب و قبیله‌ی شان بود، نه برای مردم افغانستان.

جالب آن است وقتی دکتر نجیب بنا بر هر ملحوظی چند مدت پس از کودتا به برگشت

رفیق گلاب زوی موافقت نمود، استقبال از او را در سطح گرباچف بزرگ‌ نمایی داد.

دکتر همه را به دست و پابوسی ایشان به سوی فرودگاه کابل مارش کنان فرماندهی کرده و خود هم به استقبال می رود.

https://youtu.be/HFNVohadUDwho

 

 

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. درین شکی نیست که تمام حلقات اوغانیزم مشترکات قومی داشتند وبه اساس همان مشترکات همسو عمل می‌نمودند شهادت رزمنده قهرمان راه را بسوی نزدیکی حلقات داخلی حزب وداخل حزب هموار ساخت ما بیادداریم که تحول ۷ ثور بنا برعدم تمایل رهبری حزب اعم از خلق وپرچم بوقوع پیوست واردکننده آن امین وباندش بود پس سوال وجود دارد که رهبری آنرا کی به عهده داشت CIAویاKGB هرزمانیکه ما به همه این سوال‌ها جواب پیداکردیم وضاحت ها خودبیانگرمعامله گری ها ودسایس خواهد بود در ختم کلام با طبقه اوغان ولو هرکی باشد کنار آمدن همسو بود ودریک راستا مبارزه کردن کارغلط وخودشان به گنداب انداختن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا