خبر و دیدگاه
کتاب « ناسیونالیزم فروقومی چپ»
کتاب « ناسیونالیزم فروقومی چپ» از این قلم توسط انتشارات شاهمامه از چاپ برآمد.
کتاب مشمول پیشگفتار، پانزده فصل وسخن پسین میباشد، که در 664 صفحه چاپ شده است.
مسالۀ اساسی کتاب به شکلگیری حلقه ها، جریانها، نهاد های سیاسی وتشکیلاتی چپ زیر نفوذ اتحاد شوروی معطوف شده است که همسو در تلاش برای تبدیل کردن افغانستان به عنوان دهلیز صدور « اتقلاب بلشویکی» روسیه به هند با افزار قبایل وحاکمیتهای قومی زیر نام حمایت از « داعیۀ پشتونستان» آغاز به فعالیت سیاسی وتشکیلاتی کردند؛ از داعیۀ همبسته گی طبقاتی وجهان وطنی طبقۀ کارگر و زحمتکشان به سود قوم وفبیله سالاری بهره جستند ودر فرجام در خطوط قومی فروپاشیدند.
ارچند حلقه های چپ، پیش از ایجاد سازمانهای سیاسی شکلگرفته در پیوند با داعیۀ پشتونستان ( ویش زلمیان، اتحادیۀ پشتونستان، حزب دموکرات ملی، افغان ملت وحزب دموکراتیک خلق افغانستان) شکل گرفته بودند؛ اما آن حلقه ها با وجود داشتن گرایش مشهود سوسیالیستی، چندان ارتباطی به « داعیۀ پشتونستان » نداشتند واز همین بابت مورد توجه والتفات رهبران حزب کمونیست واستخبارات اتحاد شوروی قرار نگرفتند ومانند بسیاری از جنبشهای سیاسی واجتماعی دیگر در کویر شنی فرهنگ ایستای دین قبیله یی ( دشمنی با پرسش وجستجو برای دریافت حقیقت) ناپدید شدند.
نگارندۀ هیچمدان در جایگاه ومقامی نیست که صلاحیت نقد اندیشه ها، نظریه ها وپیش فرضهای مارکس رادر عرصه های تاریخ، اقتصاد، فلسفه وجامعه شناسی داشته باشد؛ بلکه در نبشته بیشتر به معجون ومرکبی زیر نام « چپ افغانی» مکث شده است که با الگو برداری از یک سقط تکامل تاریخی در روسیه با کودتا میان بر انقلابی زد وروند تحولات تاریخی واصلاحات سیاسی تدریجی را در کشور از هم گسست وبا پرش انقلابی! حرکت تکاملی جامعه را به سیر قهقرایی محکوم کرد وزمینه این را بوجود آورد که سنگواره ها وسنگهای سیاه آسمانی عصر سنگی زیر نام طالب در قرن بیست ویک به زمین کشور بخورند وگویا صاحب حقانیت سیاسی شوند.
قصد این ابجد نویس در نوشته به هیچ صورت این نبوده است که کار پر تپش یک نسلی از رهبران، فعالان وصفوف حزبی راکه با اخلاص کامل برای تغییر، بهتر شدن وضع زنده گی مردم، قرار دادن کشور در مسیر تکامل، رفاه اجتماعی وتوسعۀ اقتصادی مبارزه و تلاش کردند، زیر پرسش ببرم؛ بلکه متن ومحتوای کتاب بر کارروایی رهبران ومهره هایی استخباراتی تمرکز کرده است که مردم را گوشت دم توپ جنگ امریکا واتحاد شوروی در میدان افغانستان ساختند و زیر نام سیاستهای انترناسیونالیستی قربانی ناسیونالیزم روسی و افغانی فرورفته در قبیله گرایی کردند.
در کتاب مسئول اساسی وضع وعلت العلل اصلی بحران سیاسی واجتماعی در کشور همان مهره های استخباراتی قدرتهای بزرگ وایادی منطقه یی آنها نشاندهی شده است که زیر نام گرایشهای ایدیولوژیک چپ وراست ( گرایش سوسیالیستی واسلام سیاسی وسلفی) برای قدرت پرستی خود واعوان وانصار شان فاجعه آفریدند. برای برملا کردن گوشۀ دیگراز این همه فجایع، نگارنده دو کتاب دیگر را در همین پیوند در مورد اسلام سیاسی وسلفی آمادۀ چاپ کرده است که با در نظرداشت امکانات مالی به چاپ خواهد رساند.
در آخر جا دارد از زحمتکشی جناب ولی شاپور دوست وهمدیار نازنینم در مورد چاپ کتاب از ته دل اظهار تشکر وامتنان کنم.
با درود ومهر