خبر و دیدگاه
فریدریک کلرک آخرین رییسجمهور سفیدپوست افریقای جنوبی
فریدریک کلرک آخرین رییسجمهور سفیدپوست افریقای جنوبی دو روز پیش از جهان رفت. من با وجود همه بحثهای حقوقی که در باب حاکمیت پنجسالهاش ۱۹۸۹-۱۹۹۴ وجود دارد، او را به عنوان شخصیت بزرگ تاریخ افریقا میشناسم. در سالهای پس از اپارتاید مدتی در این سرزمین عجایب کار کردم. کلرک برای اولینبار زمینه را برای حضور مندیلا در انتخابات فراهم کرد. آنگاه نتایج انتخابات را به رسمیت شناخت و با فروتنی حاضر شد در کنار مندیلا به سمت معاون رییسجمهور کار کند. وی تابوی فضاحتبار ناسیونالیسم و نژادپرستی را در قارهی سیاه شکست و دستان سفید خود را به دستان رنگین مندیلا سپرد و تاریخ را رقم زد. اینکار کلرک، جان هزاران انسان را از مرگ قطعی نجات داد. او معاون یک زندانی سیاهپوست شده بود که زندانبان سفیدپوست از صحبتش عار داشت. از اینرو کلرک و مندیلا دو برندگان جایزهی نوبل صلح جهانی شدند.
در کشور من گروهی قدرت را تصاحب کردهاست که دیگران را جز خود، انسان نمیداند. این گروه با یک تبار کار میکند، با یک زبان سخن میگوید، با یک قیافه نمایان میشود، با یک جنس همنوایی میکند و انسانش میخواند، با یک مذهب منبر میآراید و با یک قمچین بر فرق همه میکوبد. این گروه فقط «یک» را میشناسد و «دیگران» برایش نفرینشدگانی هستند که در انتظار سلاخی قریب صف کشیده اند.
اینست تفاوت کشوری که ادعای تاریخ «پنجهزار» ساله دارد با سرزمینی که فقط همین ۳۵ سال پیش قبرستان آزادی بود.
و در پایان پنج کاش:
۱. کاش این نوشته را آقای اشرف غنی (مثلث ارگ) غنیترین مهاجرین دنیا در سرزمین آسمانخراشهای ابوظبی بخوانند.
۲. کاش این نوشته را رهبران جهادی که در ترکیه، امارات، پاکستان، ایران، اروپا، امریکا، هند و آسیای میانه مشغول رفع خستهگی ۲۰ ساله هستند، مروری کنند.
۳. کاش معنای این یادداشت را ملا هیبتالله (مثلث حقانی، ملا یعقوب و ملا برادر) بفهمند.
۴. کاش این نامه را حامیان سه گروه بالایی بخوانند و اگر نیازی به معلومات بیشتر داشتند به آرشیف وجدان خود مراجعه کنند.
۵. و بلاخره کاش ما همه پیش از همهچیز، انسان باشیم. وقتی انسانشدن را آموختیم زندگی بر ما آسان میگیرد.
شما مردوم از کمپ مانیستی بخاطر که شما از مملکت خود رفتی، شما از واقعیت های عینی جامعه اصلا خبر نداری، شما فقط انتقاد میکنی و بس. انتقاد بسیار اسان است. این مسله تنها در افغانستان نیست. در امارات عرب، سعودی، قطر، بریتانیا…. ایران حتی یک فامیل حکومت میکند. شما مردوم دلسوز (!) که در خارج استی به این معنی که شما اصلا وطن دوستی را نمی شناسی، به مردوم تان دلسوزی نداری، رفتی بیرون او زندګی ارام و رفا داری. اګر شما زره ایمان و همتی وطنی میداشتی یک مقاله درباره اشغال وطن مادر خودتان توسط امرکا و یاران داخلی شان نوشته میکردی. باز هم به یقین میګویم که همین تنفس اکیسیجن که شما ازو استفاده میکنی هم خیلی زایاد است. شما در بیست سال اشغال وطن خودتان توسط امریکا کجابودی؟ و چه کردی؟ که هیچ نکردی و شما همت ازین کار نداری و در اینده هم نخواهد داشتی. تشکر
آقای ستیز
دست تان درد نکند وقلم تان رسا سلامتی وعمر طولانی نصیب تان باد
ایکاش ای کاش