با این سرنوشت چه باید نوشت
قبل از ظهر امروز حزب جمعیت اسلامی افغانستان تحت رهبری صلاح الدین خان ربانی سمیناری را تحت عنوان( سمینار، علمی، بررسی وضعیت جنگ و صلح در افغانستان فرصت ها و چالش ها ) برگزار نموده بود.
کسانیکه منسوب به حزب جمعیت بودند کمتر صحبت کردند ولی ما کسانیکه منسوب به جمعیت اسلامی نبودیم مانند من، دوکتور فرمامرز تمنا، دوکتور سید مخدوم رهین، آقای وزین و یک تعداد دوستان دیگر صحبت های مفصلی داشتیم، اما با چندین ساعت صحبت باز هم ندانستیم که سرنوشت این کشور به کدام سو در حرکت است و سر نوشت جنگ و صلح در افغانستان چه خواهد شد هرگز ندانستم که نقش احزاب در سرنوشت این ممکلت چیست؟
از طرف دیگر گفته میشود هیئت افغانی به کابل بر میگردد و تا ۲۰ روز دیگر مذاکرات در دوحه آغاز نمیشود.
ظاهراً میگویند که بخاطر دید و بازدید فامیل های خود به کشور بر میگردند اما در حقیقت معلوم دار است که جز وقت کشی چیزی بیش نیست.
میخواهم بنویسم که سر نوشت افغانستان را کی خواهد نوشت؟
وقتی میخواهیم آینده افغانستان را بر رسی و پیشبینی کنیم باید عناصر تا ثیر گزار این میدانِ پر ما جرا را شنا سا یی واندازه گیری کنیم..کدام عناصر؟
شما دو ستانگرانمایه نا راحت نشوید اگر پای تحلیل گران ونخبگان درین عر صه می لنگد، دلیلش این است که غبار مجهولات ومجعولات پرده ضخیم پیش روی ذره ببن مبصرین وتحلیگران قرار داده طوری که نمیدانند .قیم، سر پرست وتصمیم گیر اصلی در قضایای افغانستانِ ماتم زده کیست!
واقعا نمیدانیمبه پای قیصله های صلح چه کسی مهر تا یید میزند. همانطور که نمیدانیم حاکم وزمام دار کیست تفنکار کوچه و پرچمدار ارگیکسان گلوی ملت را میفشارند نمیدانیم چه کسی صلاحیت دارد. حکو مت ،کابل، ریاست شورایی عالی صلح، احزاب بی صلاحیت سیاسی در افغانستان، نما ینده یو نا ما در کایب ،سفارت امریکا، طالب ها، پاکستان، قطری ها یا،خلیل زاد.؟ همه به نوع تصمیمگیر اند ولی در نهایت دو شیدن شیر از گاو بحران افغانستان است. حتی از بین دم وفرث بحران افغانستان شیر وعسل مینو شند. ولی تن بی کفن مردمملکی وسر بازان بی نام ونشان میدانهای قر بانی وجدان هر انسان بیدار وبا ضمیر را به درد میاورد. راستش را بگویم، منحیث یک ناظر وتحلیل گر فقط درد وجدان دارم. با خود می تپم ومیسوزم که چرا کاری بخاطر نجات اینملت در مانده وبخون تپیده نمیتوانم. باور کنید در تنور عصبا نیت میسوزم.چرا؟
بخاطر اینکه همه راه ها ومسیر ها بسته است، هیچ معبری بخاطر رسیدن به قله پیروزی نیست.حتی به قیمت قربانی.مگر نمیبینید از خون اینملت جو ها و در یا ها پر وسیر شد. از استخوانهای در هم شکسته وتن های پاره پاره تل ها وتپه ها ساخته شد مگر هیچ اثری از پیروزی نیست. این اوج ما یو سیت است. این حالت مارا پرتگاه خود کشی سوق میدهد اخر وجدانهای که نمرده اند باید به حرکت وخروش در آیند، خس وخا شاک بیگانه هارا که روزی سختی با بکس پول فرار میکنند از میان بر دارند.
تا دیر نشده بر دارید! یوغ وزنجیر بی تکلیفی را بشکنید که دیگر حوصله نفس کشیدن نیست،
یا الله به داد مردم مظلوم افغانستان برس.
سعیدی صاب! افکار شما هم مثل شورای نظار واری است، شما باید کم ملی شوید. تشکر
سعیدی محترم
مشکل همین جا است، که مردم افغانستان به عیوض اینکه عقل خودرا بکار اندازند و عملا خودرا از درد و ریج جانکاهِ تدریجی نجات دهند، دست به دعا میشوند، که خدا از آسمانها بیاید و مشکل مردم را حل نماید. در حالیکه خدا هرگز برکار مملکت ها و اجتماعات دخلی ندارد و اداره و رهبری و ایجاد اداره سالم کار خدا نمیباشد، کار خود انسانها است. که خود رهبری ای را به انتخاب خود ایجاد کنند و اگر رهبری نتوانست مشکل جامعه را حل نماید اورا به خوشی و یا به قهر برطرف نمایند و رهبری جدید با کفایت و صادق و با درایت را ایجاد نمایند.
اگر دعا کار میگرد و تاثیر میداشت، باید در طی این هژده سال که مردم در نماز های جمعه و نمازهای مساجد و دعای دور دستر خان شان، خدا وند کاری میکرد که تا این حد مردم افغانستان بیچاره و تباه و برباد نمی بود.
وشما تحلیلگر سیاسی ارجمند هم که نخبه سیاسی میباشید، مثل مردم عوام دست به دعا هستید.