خبر و دیدگاه

طالبان چرا علماى دينى را هدف قرار ميدهند

طالب كه آميزه ى از قرائت متحجرانه دينى و نگرش تعصب آلود قومى با چاشنى بدويت است، مولود نامشروعِ دستگاه استخبارات پاكستان و مدارس منحط دينى آن كشور ميباشد.

مايه و سنگپايه اعتقادات طالبان را، باور هاى دُگم و بسته ى تشكيل ميدهد كه با هر تغير و تحولى مخالف است و هر قرائت غير خودش را كه الهام گرفته از مدرسين سنتى پاكستان است، برنمى تابد.

هرچند از گذشته ها، خط فاصلى ميان روشنفكران دينى كه در چارچوب نهضت اسلامى فعال بودند و ملا هاى سنتى و دربارى وجود داشت كه آنها به مبارزات اصلاح گرانه و اينها به محافظه كارى و حفظ وضع موجود مى انديشيدند.

اما در حال حاضر اين شگاف در درون اردوگاه علماى دينى نيز بشكل ديگرى ايجاد شده. طالبان بعنوان مناديان قرائت كلاسيكِ دينى پاكستان، با دانش آموخته گان امروزِ علوم دينى فارغ شده از دانشگاه هاى معتبر كه تعليمات اكادميك دينى دارند، نيز سر سازش ندارند و نوع برداشت آنها از دين را نمى پذيرند.

طالبان دستار بسته از مدرسه كه با دنياى مدرن امروز و تحولات اجتماعى و علمى، همدلى و سازگارى ندارند، طرف مقابل را متساهل وانمود كرده، متهم مى نمايند كه پابند به اصول ثابت و لايتغير دين نبوده و اهل مدارا با غير مسلمانان اند.

علاوه بر جنايات ديگر، پرونده ضخيم طالبان مملو از كشتار علماى دينى ديگرانديش است. آنها به همان ساده گى كه مردم عامه را مى كشند، ريختن خون علمايى چون مولوى اياز نيازى را هم جواز ميدهند. سئوال اينست كه چرا و با چه مجوزى اقدام به كشتن علماى دينى مى كنند؟

نخست اينكه نوع قرائت و تفسير اين علما را منطبق بر اعتقادات خودشان كه به زعم باطل آنها عين اسلام است، موافق نمى دانند.
ثانياً اينكه رهبران طالبان، معتقد به آزادى انديشه دينى و برداشت هاى متفاوت از ديانت نيستند. از بُعد سياسى نيز، طالبان معتقد به تك صدايى دينى اند و تلاش شان براى تحميل و به كرسى نشاندن، تفسير و قرائت خود شان به ديگران است. و هيچ برداشت ديگر از دين را تحمل ندارند.

باز هم سئوال ايجاد ميشود كه چرا از چند صدايى و تفسير هاى مختلف از دين هراس دارند. در حاليكه بنابر حديث پيامبر گرامى اسلام، در اختلاف نظر، رحمت نهفته است. و پسنديده نيست كه احاد جامعه اسلامى، گوسفند وار فكر كنند و به اصطلاح عربى، طابق النعل بالنعل باشند.

حقيقت آنست كه طالبان جنايات بزرگى بنام دين و از آدرس ديانت انجام داده اند. بناً براى برحق جلوه دادن و جلوگيرى از نقدِ مخالفان شان، هر صدايى را در نطفه خنثىٰ ميكنند تا يگانه حقيقت مطرح و مؤجه از دين، انديشه و عمل خود شان باشد.

طالبان از مخالفان اعتقادى و سياسى شان هراسى ندارند، تشويش آنها از مخالفت علماى دينى است كه از عين آدرس سخن ميگويند و از بستر مشترك دينى اما با تلقى ها و تعبير هاى متفاوت برخاسته اند. زيرا اگر طيفى از علماى دينى، بر ضد طالبان ظهور كند، عرصه را براى حقانيت و جولان آنها تنگ مى سازند.

اعتراض آنها به استاد شهيد برهان الدين ربانى و استاد سياف و ساير رهبران و عالمان دينى همواره اين بوده و است كه شما با سكوت و بودن تان در زير حاكميت گويا يهود و نصارا، عملكرد آنها را توجيه نموده و از رسالت دينى تان عدول كرده ايد.

ضمناً در آنسو گله ى منسجم و بزرگى از ملاهاى عمامه پوشِ سلاح بدست قرار دارد و در اينسو، علماى بيدفاع و پراگنده وجود دارد كه به تنهايى نميتوانند، حريف گرگان باران ديده طالب شوند. علماى دينى تحت حاكميت دولت هيچ انسجامى ندارند كه متحدانه موضعگيرى نمايند. دولت نيز با بى درايتى نتوانسته، اين قشر را در برابر دشمنان سياسى و نظامى اش متحد و متشكل سازد. كه اين عدم انسجام، فرصت خوبى را براى ترور و حذف آنعده از علمايى، توسط طالبان مساعد ساخته كه صراحت لهجه و جسارت مخالفت دارند.

حالا كه قرار است طالبان توسط امريكا بقدرت آورده و در نظام مدغم شوند، نميگذارند از حنجره ى احدى غير خود شان، صداى دين بلند شود و تفسير و تعبيرى، غير از باور هاى منحط و سنتى خودشان از ديانت مطرح باشد. بنابر همين تصور، كشتن علماى دينى را كه از قبل آغاز نموده اند، تداوم خواهند بخشيد.

عکس ‏‎Mohammad Aref Mansori‎‏

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا