خبر و دیدگاه

افغانستان آبستن بحران ناشى از انتخابات و مذاكرات

 

نزديك شدن ديدگاه هاى امريكا و طالبان و شمارش معكوس نتايج انتخابات، يكبار ديگر اوضاع مبهم سياسى كشور را آشفته تر ساخته و نشانگر آنست كه افغانستان در آينده نزديك، آبستن بحران سياسى ديگرى خواهد بود.

براى پى بردن به عمق اين بحران، دانستن ديدگاه امريكا، طالبان، ارگ و سپيدار مهم به نظر مى رسد.

– امريكا كه از دوسال بدينسو در مذاكره با طالبان است، وانمود مى كند كه ظاهراً مى خواهد دردسر خود را از ناحيه افغانستان كم نموده، سربازانش را از افغانستان بيرون و به داشتن سه پايگاه نظامى، يك استيشن استخباراتى و يك نماينده گى سياسى كه سفارت امريكا در كابل است اكتفاء نموده، امور افغانستان را از اين مجارى رتق و فتق كند. هرچند سرعت گرفتن روند مذاكرات و بيقرارى ترامپ به نتيجه تفاهم با طالبان مصرف تبليغات انتخاباتى دارد. اما با حيله و نيرنگ به طالبان نشان مى دهد كه افغانستان را بشما مى سپاريم، با ارگ براى حفظ مشروعيت نسبى اداره كابل سرمى جنباند، جيب هاى حاكم سپيدار را نُقل چوبى پُر نموده و انتخابات را با بن بست مواجه ساخته است. اساساً به هيچيك از اين سه جناح صادق نبوده، دنبال اهداف و اغراض خود است كه در پايان كار مشخص و محرز خواهد شد.

– طالبان به زعم ناقص شان تصور مى كنند، امريكا در افغانستان خسته و درمانده شده و واقعاً قصد خروج دارد. بناً ميشود با چنه زدن، دستآورد خوبى از اين مذاكرات بدست آورد. اصرار آنها بر تفاهم با امريكا، كسب مشروعيت به جنگ چند ساله شان در برابر سربازان خارجى، تصاحب قدرت و رهايى زندانيان شان است. آنها ارگ را برسميت نشناخته، مذاكره با ارگ را نمى پذيرند و مى كوشند تجربه حكمتيار را نيآزمايند، بلكه سعى دارند ورود شان بقدرت، آغاز صفحه جديدى در كشور باشد. طالبان مشروعيت معنوى شكست دادن امريكا و تصاحب محور قدرت سياسى را نشانه گرفته اند. اگر تظاهرى هم به مذاكرات بين الافغانى با اپوزيسون در آينده دارند، از روى عوامفريبى و منزوى ساختن ارگ است.

– ارگ در آغاز سعى داشت امريكا را قانع سازد كه نتيجه انتخابات را به نفع غنى بپذيرد تا بعد از تفاهم امريكا با طالبان، نه تنها ابتكار عمل مذاكرات بين الافغانى را بدست گيرد، بلكه طالبان را نيز در گوشه سفره حكومت آينده كه تيم دولت ساز در رأس آن است، شريك سازد. و اين همان چيزى است كه طالبان هرگز نمى پذيرند. قبلاً ارگ بر تقدم اعلان نتيجه انتخابات و سپس بر روند پيوستن طالبان به قدرت مى انديشيد. اما حالا كه آن ترفند قبول نشده، غنى در حاشيه مذاكرات ميونيخ تلاش كرد، خليلزاد را متقاعد سازد كه عجالتاً پيروزى او را در انتخابات بپذيرند، سپس اگر تفاهم امريكا و طالبان ايجاب نمايد، به بهانه منافع و مصالح افغانستان از قدرت كنار خواهد رفت. ارگ مى خواهد با اين طريق، امريكا و طالبان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد.

سپيدار كه بعنوان بچه خوب و مؤدب سياست، در مقياس داخلى به روند گويا دموكراتيك كميسيون هاى انتخاباتى دلخوش نموده بود و در سطح خارجى به وعده هاى سرخرمن امريكا چشم دوخته و اميدوار به اين بود كه گويا طالبان با ارگ آشتى ناپذيرند و شايد تيم ثبات و حواريون كرزى را براى مذاكرات بين الافغانى ترجيح خواهند داد، خوشباورانه منتظر بود كه قرعه فال به نام آنها زده خواهد شد. اما حالا كه ناقوس تفاهم احتمالى امريكا و طالبان بصدا درآمده و از حضور و گفتگو هاى مبهم و مرموز غنى و خليلزاد و مايك پمپئو در بيرون نگران است، غوغاى حكومت موازى را بلند نموده كه هيچيك از جناح ها آنرا جدى نخواهند گرفت.

واقعيت آنست كه ترامپ بخاطر پيروزى در انتخابات پيشرو در امريكا، سر همه كلاه گذاشته و به هيچ تفاهمش با هيچ يكى از اين سه جناح داخلى صادق نيست. طالبان نيز با ارگ نخواهند نشست و اينكه الىٰ تفاهم نهايى غنى در قدرت بماند، اعتماد ندارند. هر حركت كودتاگرانه در نتيجه انتخابات كه پيروزى غنى را در پى داشته باشد، مذاكرات امريكا و طالبان را با بن بست مواجه نموده، نتايج حاصله كنونى را هم عقيم خواهد ساخت. بناً امريكا نخواهد گذاشت تيم دولت ساز دزدانه خود را پيروز اعلان نمايد. و اگر چنين كند، امريكا تيم ثبات را تحريك خواهد نمود تا نتيجه را نپذيرد، حكومت موازى اعلان كند كه نتيجتاً اوضاع بحرانى شده، زمينه براى مانور مجدد امريكا براى اعلان عدم مشروعيت همزمان پيروزى غنى و حكومت موازى عبدالله و بردن انتخابات به دور دوم مساعد خواهد شد. صد البته كه امريكا ابزار و سازوكار لازم و كافى را براى فشار آوردن و سوق دادن قضايا در مسير اهداف خودش را در اختيار دارد.

و اما اگر عليرغم اينهمه غنى با طرح هاى ماكياولى اش، امريكا را براى اعلان پيروزى اش در انتخابات متقاعد ساخته باشد. بمفهوم اينست كه فاتحه تيم ثبات در معادلات بيرونى خوانده شده. و يگانه ابزار براى ايفاى نقش در فضاى سياسى كشور و تحميل نمودن خود بعنوان يكى از جناح هاى تأثير گذارى كه نميتوان او را ناديده و دستكم گرفت اينست كه از نفوذ و امكانات دست داشته خود كار گرفته، چند ولايت شمال را از حيطه تسلط ارگ خارج ساخته، با رويكرد فعال سياسى با كشور هاى ذينفوذ و قدرتمند منطقه كه ذيدخل در قضيه افغانستان اند نظير چين، روسيه، ايران و هندوستان براى خود در معادلات سياسى حال و آينده جا باز نمايد. وگرنه به حاشيه رفته، از گردونه سياست كنونى حذف خواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا