چگونه با کاندید و معاونیت، هـمواره اشتباه میکنیم؟
در هرسه دورۀ انتخابات ریاست جمهوری، آنچه از سیاست و کیاست و دموکراسى، بیشترین دغدغۀ سیاسیون، به خصوص قشر جهاد و مقاومت را تشکیل میداده است، اینکه چه کسی کاندید و چه کسانی در تکت انتخاباتی به حیث معاون، شامل آن میباشند. سیاستىکه حاصلش برای افغانستان هیچ و برای مجاهدین به شدت گمراه کننده و تباه کن بوده است. اکثراً، سیاست و حکومتدارى را در هـمین حدود و ثغور تعریف کردهاند. چیزی بنام برنامه، استراتیژى، دیدگاه، راهکار، سازماندهی، تغییر بازی قدرت، دولتداری، رسالت و داعیه در احساس، تفکر و عملکرد بیرون نداده اند. برداشت و سیاستى که دشمنان و حریفان از آن پیهـم استفادههـا برده اند.
جمعی دیگر، از برنامه، فقط به عناوین، شعارها و پوپولیزم چسپیده، به گونۀ نمادین به طرفدارى این سیستم یا آن نظام که بیشتر کاپی برداری شده، شنیده شده و گرفته شده از دیگران بوده است و هیچ همخوانی با شرایط اجتماعی ما، روند توسعه سیاسی، ارزشها و پدیدههای نو در افغانستان و محیط بین المللی نداشته، اکتفا نمودهاند.
اینکه قهرمان ملی میگفت: «در افغانستان باید نظامی بسازیم که بتوانیم هم با خود زنده گی کنیم و هم با دنیاى بیرون»، به این معنی است که با درک شرایط کشور، با زبان علمی و عقلانیت سیاسی به ایجاد نظامى با هـمۀ مولفههایش برسیم که در برگیرندۀ مطالبات و منافع مردم باشد، نه کاندیداتوری شخص و معاونیت اشخاص.