خبر و دیدگاه

صدقۀ تحصیل شوی!

“چو علم آموختی از حرص،  آن گه ترس کاندر شب

چـــو دزدی بــا چـــراغ آیــد گــزیده ‌تــر بــرد کالا”

وقتی پیرامون یک موضوع، انسانهای محتلف، با تفاوت های ذهنی، دانشی ومسلکی سخن می رانند، داوری وقضاوت پیرامون آن ابراز نظرها؛ سطح درک وبرداشت آنها را در نظر می گیرد. اما در جریان داوری ونقد نظریات، سخنان انسانهایی را که از گودال نا آگاهی سخن گفته اند، نمیتوان جدی پنداشت. شاید زود رسترین موقف وموضع ونظر در بارۀ افراد بیچاره و نا آگاه این باشد، که گناه اش نیست، از علم وتحصیل ومطالعه دورمانده داست. این گونه انسانها که از تلقین های به ارث رسیدۀ نیاکان خویش تغذیه نموده اند، سزاوار دلسوزی استند با یک دنیا کار وتلاش و برنامه ریزیهایی که تغییر در سطح ودرک آنها را فراهم بیاورد.

هنگامی که افرادی از عرق جبین مردم یک کشور بیچاره و فقیر، از مالیه های کمر شکن مردمان زحمتکش و قرضه های هدفمند کشورهای قدرتمند، درس خواندند و تحصیل کردند، باید با دنیای دیگری که متفاوت از اوضاع حانه وکاشانه اش است، آشنا شود. وقتی هزاران ساعت در صنف های درسی می نشینند، زبان  ویا زبان های دیگری میاموزند که به نوبه، دریچۀ مناسبی برای بیشتر فرا گرفتن و بهره مند شدن از فراخنای اندیشه ورزی و آموختن میتواند باشد، استادانی برای ایشان درس میدهند، کتابها و منابع بیشماری را در اختیارشان میگذارند و . . .  

پس از گذشت زمان، توقع از این گونه انسانها، این است که  در بارۀ مسائل طبعی وانسانی، کم ویا بیش ابراز نظری ننمایند که انسان بیچارۀ بی خبر وناآگاه از حصار تنگ نا آگاهی ابراز میدارد.

میدانیم که مسائل متعددی که در افغنستان کنونی دامنگیر مردم شده است، حل آن در حیطۀ ظرفیت وتوان ذهنی بیچاره گاه ومظلومانی نیست که با رنج و درد شب را به سحر می رسانند. حل این مسائل، مستلزم ارائۀ نظریات سالم، پذیرش افکار و اندیشه های کمک کننده، کارکردهای بهبود خواهانه و گسسته از برداشت های ناپذیرفتنی و نکوهیده میباشد.

بدبختانه، مصیبت سترگی که دامنگیر افغانستان و مردم ما شده است، بخشهای از این قشر درس خوانده و تحصیل کرده  در داخل ویا خارج، در اندام دیگری تبارز یافتند:

اگر از وقت فرستادن حامد کرزی به افغانستان را در نظر بگیریم، دیدیم که در جنگ قدرت وبا در پیش گرفتن روی وریا واخلاق دوگانه، بر رقبای تنظیمی خویش می تاختند که ویران کردید. بینندۀ آبادی از آنها را هم که نتوانیم سراغ داشته باشیم. اما خود چنان بنای مفاسد، قوم بازی، مافیاگری، دزدی وزراندوزی پولهای بارکرده را نهادند و چنان اوضاعی را بار آوردند که تاریخ زمان، ننگ ابدی را بر جبین آنها حک نموده است.

در زمینه های فرهنگی، در زمینۀ ادبیات و زبان، حکومتداری، مبارزه با فساد، رعایت استعداد سالاری، حقوق بشر، تروریسم، خشونت اجتماعی وخانوا ده گی  و . . . آنچه را نماینده گی می نمایند و اجرا کرده و همچنان در پیش گرفته اند؛ این برداشت دقیق را در دست می نهد که از آن همه تحصیل وتعلیم بویی نبرده اند.

سخنانی را که اشرف غنی برای رد، اما  در واقع پنهان داشتن، نفوذ تروریست ها در نهادهای دولتی ابراز کرد(یازدهم قوس سال جاری 1396 خورشیدی)، حاکی از چنین برداشت است. دیده می شود که تحصیل وی با توجه به آنچه در بارۀ زن و نیاز زنان افغانستان مطرح است، در خانۀ فکر و ذهن دوران کودکی وبافت افکار پس ماندۀ وی ره نبرده است. وقتی این سخن وی را شنیدم وخواندم که:

“هر کسی که می‌داند یک نفر در حکومت با داعش ارتباط دارد آشکار بسازد اگر نه چادر بپوشد.”

گفتم، صدقۀ آنهم مصرف و صدقۀ تحصیل شوی!

در بارۀ این سخنان وبرداشت بسیار متحجر وی، قلمزنان بسیاری پرداختند که جای خوشی بسیار دارد. امید است در همه موارد، با هماهنگی لازم وسنجیده، دست این دزدان چراغ به دست، به موقع گرفته شود.

هنگامی که به اصطلاح معذرت خواهی دروغین، سرپوش نهادن بر ذهنیت وسویۀ پائین و نا آگاهانۀ وی را خواندم که در عمل مدافع زنان بوده است، گفتم، حیف است که این چنین افراد از تحصیل وتعلیم در جهت عوامفریبی بهره گرفتند. زیرا اگر آن سخنان نخستین وی حکایتگر ذهنیت دست نخورده وپسمانده بود واز دل بر زبانش جاری شد؛ ادعای خدمت به زنان وتجه به حال آنها دروغ شاخداری بیش نیست.

زنان کشور ما نه تنها طی این بیش از دو دوهۀ پسین روی غنخواری لازم را ندیدند، بلکه همنوایی حکومت کرزی واشرف غنی(در کل حکومت “وحدت ملی”) با افراد ونهاد هایی که زن را خوار می دارند، زنگ های پرمخاطره تری را به صدا در می آورد.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا