لویجرگه یا انتخابات تحت حکومت غنی؟
همه میدانند که آمریکا تحت هیچفشاری به آسانی تن به برگزاری لویجرگه نمیدهد. در حین حال در کشور یک نبرد درون قومی میان غلزاییها و درانیها در جریان است و درانیها که خود را دستبسته در برابر خیانت و نمکحرامی قوم غلزایی میبینند.
چون پندار درانیها چنین است که بعد از ۲۰۰۱، این یک درانی(کرزی) بود تا یک غلزی(غنی) دوباره به حکومت برسد ولی غنی با رسیدن به قدرت، نه تنها که سپاسگزاری نکرد و وفادار به کرزی(یک درانی) نماند، بلکه برعکس با پاکسازی محرههای کرزی از حکومت؛ مانند استاندارها، شهرستاندارها، فرماندههان شهرستانها و استانها، دست به نمکحرامی بزرگ زد.
کرزی(یک درانی) میداند که غنی همانگونه در برآیند مهندسی وتقلب او در انتخابات به چوکی ریاست جمهوری رسید؛ اینبار با داشتن منابع حکومتی که در اختیار او قرار گرفته است، بار دیگر به اریکه قدرت نیز میرسید و در برآیند ادامه حکومت غنی، نه تنها غیر پشتونها به انزوا قرار میگیرند و دیر یا زود از دید سیاسی، اقتصادی و نظامی توسط حکومت غنی خنثا میشوند، بلکه درانیها نیز توسط غنی(غلزایی) به انزوا کشانده شده و آن تعداد از درانیهای که در حکومت غنی میخواهند باقی بمانند، به فرمانبردارهای غلزاییها تبدیل میشوند.
در چنین فضای کرزی(به عنوان یک درانی) دست پاچه شده است و از هر طریق امکانپزیرِ میخواهد مانع تداوم حکومت غنی(غلزایی) شود تا از به روی قدرت آمدن یک حکومت غلزایی که دید تبارگرایانهای از افغانستان، هویت ملی، زبان ملی دارند، شود. او در رسیدن به این هدف، یگانه راه را همان برگزاری لویجرگه میداند، چون کرزی به خوبی میداند که در انتخابات آینده نه خوداش و نه مهره او به عنوان نامزد، شانس و بدخت برنده شدن را دارند.
اینکه جنگ درانی با غلزی آغاز شده در آن هیچ تردیدی وجود ندارد، ولی این بر اقوام غیر اوغان(افغان) است باید بدانند طرف کی بایستند و از کدام یک؛ غلزیها و یا درانیها حمایت کنند (پندار عمومی را نیز باید یادآور شد که «درانیها» با زبان و فرهنگ پارسی زبانان مشکل ندارند ولی «ایلیت غلزاییها» از پارسی ستیزترینها هستند).
همه میدانند که تا اکنون سرنوشت شناسنامههای که قرار بود داده شود، معلوم نیست، مشکل استقلالیت خود کمیسیون به جایش ولی با وجود ده ها مشکل دیگر اگر انتخابات آینده برگزار شود، مطمیناً انتخابات نتیجه(برآیند) دلخواهِ به مردم کشور نخواهد داشت چون احتمال این که مانند انتخابات گذشته در انتخابات آینده نیز «گوسفندبازی» صورت بگیرد و تنها از استان پکتیا ۲ میلیون رأی بیرون بزند، خیلی زیاد است.
با این حال، گزینه خوب برای اقوام غیر اوغان این خواهد بود که برای لوی جرگه آمادهگی بگیرند و قبل از آن باید پیش شرطها را با شعارهای محدود و کوتاه مطرح کرده و قبل از رفتن به سوی خواستار لویجرگه روی آن موارد و پیششرطها به توافق برسند.
پیش شرطها و شعارها
رئيسجمهور میتواند از هر قومِ باشد(چوکی ریاست جمهوری از انحصار یک قوم بیرون شود).
تغییر قانون اساسی
تغییر پرچم ملی
دو نام سازی کشور به افغانستان/خُراسان(خورآسان)
تغییر نظام از ریاستی به فدرالی
قانونی ساختن مقام ریاست اجراییه
تغییر واژه دری به فارسیدری در قانون اساسی
بیرون کردن «مصطلاحات ملی» از قانون اساسی
رفتن به سوی انتخابات شاید منطقیتر و مردمسالارانهتر به نظر برسد ولی تهدیدها و نگرانیهای که وجود دارد، برآیند یک انتخابات که تحت نظر حکومت غنی راه اندازی شود، قطعاً دهها بار آلودهتر به تقلب و ناپزیرفتنیتر برای مردم خواهد بود. پس بهتر است آنهای که در لویجرگه پسا ۲۰۰۱ دچار اشتباه شدند، از این فرصت تاریخی استفاده کرده و با تغییر آوردن در قانون اساسی، نظام ساسی، سرودملی، پرچم ملی و نام کشور، اشتباههات گذشته خود را تا حدی جبران کنند و این فرصت پیشآمده میتواند کوتاهترین و کم هزینهترین راهِ بخاطر کنار زدن کامل قدرت دیکتاتوریغلجایی از نظام باشد.