طنز
جــایزه نوبل صــلح برای راکــتیار
گفــته مــی شــود کــه گلــب الــدین راکــتیار برای دریافــت جــایزه نوبل صــلح از طــرف امــریکــا نامــزد شــده اســت.
اگر گذشته های گلب الدین راکتیار را بیاد آریم که او فعالیت های سیاسی اش را با تیزاب پاشیدن بروی دختران مکتب آغاز کرده و با راکتباران شهر کابل و قتل و کشتار مردم بی گناه به اوج شرارتش رسیده و بنام قصاب کابل مشهور گشت اکنون تصور اینکه وی نامزد برای دریافت جایزه صلح نوبل گریده باشد به مشکل قابل تصور است.
اما به قول معروف که توبه کردن در جوانی خصلت پیغمبریست شاید این از اثر توبه راکتیار باشد گرچه پای راکتیار به لب گور رسیده ولی در اثر پرستاری و غمخواری خوب مربیانش چنان تر و تازه بنظر میرسد که حتی عزرائیل تا حالا متوجه این تقلبکاری او نشده ورنه سالها پیش او را رهسپار اسفل من النار میکرد.
راکتیار بعد از توبه و استغفار و پیوستن به پروسه صلح تمام سعی و تلاش ممکن را بخرچ میدهد تا خاطره زشت و منفوری که از او در اذهان مردم از قدیم باقیمانده با سخنان شیرین و رفتار نیک پوشانیده و از خود چهره ای روف و مهربان و صلح خواه و بشر دوست معرفی کند.
درین راستا وی بار ها با اظهارات نیک و صلح جویانه پیرامون احزاب و گروه های که در قدیم رقابت ها و تنش های بین شان موجود بوده دست دوستی و برادری را بسوی شان دراز کرده است بطور مثال چندی پیش در یک سخنرانی اش مردمان پنجشیر را با ایثار سخنان نیک مورد لطف و محبتش قرار داده و گفت که برای ما افغان ها بسا جای افتخار و مباهات است که مادران پنجشیری جنرال های شیرخوار بدنیا می آورند که چنین چیزی در روی دنیا و طول تاریخ بشریت سابقه ندارد.
در جای دیگری از سخنانش وی شهامت و دلیری شیرمرد مرد پنجشیر احمد شاه مسعود را ستوده و گفت که او چنان مرد دلیر و نترس بود که اسلحه اش را از کمر بیرون کرده و با دستان خالی در مذاکره با طالبان نشست در حالیکه دیگر رهبران جهادی بدون حمایت سازمان جاسوسی پاکستان هرگز به طالبان نزدیک شده نمی توانستند.
او در قسمت دیگری از سخنرانی اش از رهبران ائتلاف سه گانه نیز به نیکی یاد کرده ایشان را مردان راستکار و خدا پرست نامیده که بعد از ختم جهاد در مقابل روس ایشان در گمنامی و فقر اقتصادی به سر برده و به جز فکر خدمت به وطن و حصول رضایت خداوند آرزوی دیگری ندارند.
با تقــــــــــــديم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی