ادعاءِ گرفتن استقلال افغانستان از انگلیسها ، نادرست ودروغ محض است
واژه استقلال درخزانه دانشی فرهنگ زبان فارسی ، به مفاهیم آزادی ، اتکاء نفس ، خود سالاربودن ، خود مختاربودن ، خود مستقل بودن ، آزادی داشتن ، به آزادی کار کردن ، بدون مداخله کسی کار خود را اداره کردن ، دردست داشتن سرنوشت خود ، اختیار ، اجازه ، خود ارادیت … می باشد .
از دید سیاسی واژه استقلال ، به مراد خود فرمانی ملی ، خود سالاری ملی ، خود گردانی ملی ، خود مختاری ، اراده کردن به کاری ، قانون گذاری ، بدون مداخله کشورهای بیگانه کار خود را انجام دادن ، اداره کردن کشوربا اختیار وآزادی ، وغیره .
همین اهمیت وارزش گرانمایه آزادی ، برای انسان بوده وهست که وی ــ همیشه تا کرانه مرگ از آن پاسداری ومراقبت می کند .
تاریخ گواه فرآیند راهکار سیاسی ایست ، که گرفتن استقلال یک کشوراز نزد استعمارگران کهنه ونو، ورسیدن آن به خود فرمانی ملی ، با نبرد ها ــ مقاومت وپایمردی میهن پرستان راستین در برابر متغلب ها ، باریزش خونِ هزاران هزار سرباز راه آزادی ، در امردفاع ازخاک وشرف وناموس ــ بدست آمده است.
بگونه نمونه : گرفتن استقلال خراسان زمین از دولت اموی تازی ها در 15 نوامبر 749 میلادی ، شیلی ازاسپانیا در12 فبروری 1818 م. ، بلژیک از هلند در 21 جولای 1830 م. ، لیبیا از ایتالیا در 24 دسامبر1951 م. ، الجزایرازفرانسه در5 جولای 1962 م. ، بحرین از بریتانیا 15 اگست 1971 م. ، آنگولا از پرتغال در 11 نوانبر 1975 م. … ولاغیرمی باشد .
تلاش ما دراین نوشته هم ، روشن کردن شماری از حقایق تاریخی است که ، گویا از نبرد های استقلال خواهی افغانستان دربرابر انگلیسها ، خبر می دهد . زیرا حقایق تاریخی ، مبنی براستقلال 1919 افغانستان همیشه ازجانب حاکمان قبیله گرا ونویسندگان وابسته به آنها ، مورد دستبرد ودگرگونی قرار گرفته است. اکنون با استفاده ازممکنات پیشرفتۀ رسانه ی ، زمان آن رسیده که مردم ونسل جوان مــــــا بدانند که آیا ! ” ادعاءِ گرفتن استقلال افغانستان از بریتانیا در19 اگست 1919 میلادی ” برهبری نادر خان وزیرجنگ و امان الله خان پادشاه وقت ، درست است یا خیر ؟
نخست ــ گزارش شکست شرم آور نادرخان مقابل انگلیسها ، درجنگ تل
در جبهه خوست ژنرال محمد نادرخان که یک تعداد از افراد قبایلی با او همراه بودند در 23 ماه می 1919 میلادی به سوی شهر ومرکز نظامی انگلیستان در تل حرکت نمود . همسو برآن ، نیروهای نظامی وقبایلی بوسیله افراد خانوادۀ حضرت مجددی وسایر روحانیون وعالمان دین به جنگ تشویق می شدند. شش عراده توپ ازراه های دشوارسرحدی عبور داده شد ودر 26 ماه می 1919 م. در برابر تل ظاهرگردیدند ؛ وتبادل آتش میان نیروهای نادرخان افغان وساخلوی انگلیسی درگرفت . (1)
…بقول خاطرات ظفرحسن آیبک ، هندوستانی تبار، دستیاروهمه کاره ژنرال نادر ، در کتاب خود می نویسد :
” قبل از شام آنروز (26 می 1919 م. ) ، من مشاهده کردم ، ماشیندار هائیکه برای گلوله باری برپاسگاه های قلعه به سوی دریای کرم فرستاده شده بود ، برقاطرها بار شده ، از راه دره های کوهستانی به سمت مخالف محاذ می روند . من آن سپاهیان را توقف داده ، کوشیدم ایشان را به حرکت دوباره به صوب محاذ اعزام دارم . اما وضع آن سپاهیان به اندازۀ تغییر یافته بود که اگر من اندکی بیشتر اصرار می کردم ، شاید ایشان برمن شلیک می نمودند . من مشاهده کردم که عقب نشینی سپاهیان ازسنگر پایان یافت . به خاطررساندن این خبر در جستجوی سپه سالار نادرخان شدم ، سرانجام در نماز شام نزد او رسیدم واز ایشان دریافتم که همه سپاهیان پیادۀ انتهای دریای کرم وسپاهیان مسلح، ماشیندارها وتوپ ها را در سنگر های خود گذاشته واز دستور افسران خویش سرکشی نموده بطرف اردوگاه حرکت کرده اند .
باقی لشکر بادیدن این وضع مورال خود را از دست داده وهرکس خود سرانه جهت عقب نشینی بطرف مرز افغانستان آمادگی گرفته است. حتا عدۀ ای از سپاهیان بالای قاطران که برای حمل ونقل اسلحه تخصیص یافته بودند سوار شده ، راه افغانستان را درپیش گرفتند و وسایل جنگی را باسایر ابزارکه بایست بالای قاطر ها حمل می شد ، در عقب خود بجا گذاشتند .
برای ما علت رویۀ بد وسرکشی وفرار سپاهیان معلوم نشد . از جملۀ آنها نه کسی شهید شده بود ونه کسی جراحت برداشته بود . …
بعد ها ما دریافتیم که بامداد روزدیگر( 27 می 1919 م. ) نیرو های انگریزی (انگلیسها) از دریای کرم عبورکرده ، براردوگاه قبلی ما آمدند واردوگاه مارا خالی یافتند، سپس آنرا ترک گفته ومارا تعقیب نکردند .
بر اساس حکم سپه سالار نادرخان درآن شب خیمه هارا برقاطر ها حمل کردیم وبرآن تعداد حیوانات
بارکشی که موجود بود ، جنگ افزار ها ، مرمی وباروت را انتقال دادیم . چون برخی سپاهیان ، قاطرهارا سوار شده فرار نموده بودند ، مجبور شدیم یکتعداد از وسایل جنگی را در میدان جنگ رها کنیم .
مردم خوست ازین وضع درهم وبرهم آگاهی نیافتند ونه موضوع در حلقات رسمی کابل نفوذ کرد. همه گمان می کردند که لشکر نادر خان درجنگ تل به پیروزی دست یافته وصرف به اساس فرمان امیر امان الله خان عقب نشینی صورت گرفته است.
از خوش قسمتی سپه سالار نادرخان وکرم وعنایت خداوندی که شامل حال او گردید، این شکست در انظارمردم ، رنگ فتح وپیروزی را به خود گرفت وبرعزت او افزود . ” (2)
ــ ظفر حسن آیبک درادامه گفتارش می نویسد که ، جنگ در جبهه جلال آباد در برابر انگلیسها به سرکردگی صالح محمد خان، نیز شکست خورده بود ، وی می افزاید :
” … از سوی دیگر پس از رسیدن به متون خوست ، مادریافتیم که درآغاز جنگ ، صالح محمد خان درمحاذ جلال آباد شکست خورده وهوا پیمای انگریزها (انگیسها) چند بم بر کابل فروریخته بود. ارباب حکومت واهالی کابل آنقدر هراسان شده بودند که برای ترک کابل وانتقال مرکز حکومت به دره پنجشیرآمادگی می گرفتند. ” (3)
دوم ــ افشاء راز ، ادعاءِ گرفتن استقلال افغانستان از انگلیسها
تقویت انگیزه سیاسی ای که سبب دادن برنامۀ استقلال وخود مختاری به دولت افغانستان ، از جانب انگلیسها انجام یافته بود ، آنقدر هم وابستگی ای به شکست وبُرد جنگ های ساختگی ، میان دولت امان الله خان و دولت هند برتانوی نداشته است .
بلکه انگلیسها این راهکار را ازتجربه ودرک سیاسی خویش ، ازنگرش اوضاع سیاسی جهانی وآموزش درس های پس از جنگ جهانی اول (1914 ــ 1919 م. ) استخراج نموده بودند. زیرا با دست آویز تجربه ، درآن دوره تاریخی الویت های سیاسی دولت بریتانیا را ، تنها وتنها تأمین منافع ملی و تداوم سیاست استعماری این کشور، درنیم قاره هند تشکیل می داده است. جهت روشنی مسئله وبازشناسی پهلوهای پوشیدۀ این مشکل تاریخی، نگاه کوتاهی به عوامل بروزجنگ جهانی اول وپیآمد های وابسته به سیاست های استعماری انگلیس وشوروی درآسیایی مرکزی وجنوبی می پردازیم .:
” جنگ جهانی اول در پی ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعد امپراتوری اتریش ــ مجارستان در (28 فبروری 1914 میلادی ) بوسیله شهروند ملی گرای صرب ، گاوریلوپرنسیپ ، در سرایه وو بوسنی به وقوع پیوست. درنتیجه این اقدام تروریستی ، اتریش ــ مجارستان به صربستان التیماتوم داد.
امپراتوری روسیه که متحد صربستان بود دست به بسیج نیرو های خود زد که این خود موجب نگرانی متحد اتریش ــ مجارستان ، یعنی امپراتوری آلمان شد. آلمان برای جلوگیری از یک جنگ دو جبهه ای به متحد روسیه ، یعنی فرانسه حمله کرد. برای سرعت بخشیدن به روند حمله به خاک فرانسه ، ارتش آلمان طرحی را اجرا کرد که به موجب آن نیرو های آلمانی از خاک بلجیم برای حمله به فرانسه بهره می بردند . تجاوز آلمان به خاک بلجیم باعث شد که متحد این کشور ، یعنی امپراتوری بریتانیا نیز به آلمان اعلان جنگ داد.
ــ جنگندگان دو گروه بودند :
گروه اول ــ متحدین امپراتوری آلمان : اتریش ــ مجارستان ، دولت عثمانی ، بلغارستان
گروه دوم ــ متفقین صربستان : روسیه ، جمهوری سوم فرانسه ، بریتانیا ، ایتالیا ، آمریکا ، جاپان ورومانی . که براثر آن ده میلیون انسان بی گناه کشته شدند. ” (4)
الف ــ پیآمد های جنگ وتغییر سیاست انگلیس درهند برتانوی وافغانستان
افزون بر پیامد های ناگوارجنگ جهانی اول در اروپا وجهان ، ” این جنگ همچنین زمینه را برای انقلاب روسیه مهیا ساخت ؛ امری که بر آینده جهان تأثیر گذاشت واز چین تا کوبا به انقلاب های سوسیالیستی دامن زد واز سویِ زمینه سازتبدیل شوروی به یک ابرقدرت جهانی شد.” (5) ابرقدرتی که یک سرجغرافیایی سیاسی آن دراروپا وسردیگرآن درهمسایگی آمریکا ، وسمت جنوبی آن با آسایی میانه هم سرحد بود .
همین پیدایی ابرقدرت شوروی (6) سبب شد که ، درسیاست استعمارکهنه ونو بریتانیا درجهان وبویژه درهند برتانوی وافغانستان ، جبراً تغییرات بس بزرگی رونماگردد .
ــ دولت بریتانیا باآموزش سیاسی وتاریخی ای که ازسالهای 1600 میلادی به بعد، ازهند برتانوی وافغانستان ، بدست آورده بود . وبویژه کسب تجارب تازه وی ــ ازجنگ جهانی اول که پیآمد های آن موجب فروریختن پی درپی دیوارهای کهنه استعمار ، پیدایی وتقویه جنبش های آزادی خواه ملی درکشورهای مختلف جهان گردیده بود ، کشور بریتانیا را ناچارساخت که تا درسیاست های منطقه ای خویش ، درحوزه مرکزی وجنوبی آسیا ، تجدید نظر نماید .
چون هند برتانوی بزرگترین منبع مالی کشوربریتانیای کبیر را تشکیل می داد ، و نگهداری ودفاع ازجغرافیایی سیاسی این کشور ، دربرابرتهاجم احتمالی اتحاد شوروی ، یکی از الویت های سیاسی و حیاتی ، بریتانیا بشمارمی رفت.
به این اساس بود که ، کشوربریتانیا برای تأمین منافع ملی درازمدت خویش ، هند برتانوی را نسبت به افغانستان ، در سایه رغبت سیاسی خویش آگاهانه بپذیرد . بریتانیا ، با این گزینش ، کشورافغانستان رابصفت سپر دفاعی هند برتانوی در برابر تهاجمات دولت شوروی قرار می دهد. زیرا موقعیت جغرافیایی سیاسی افغانستان منحیث کشور حایل میان دو ابرقدرت جهانی ، برای دولت بریتانیا خیلی بااهمیت وباارزش بود.
بنآً دادن استقلال وخودمختاری از جانب انگلیسها برای دولت شاه امان الله خان ، ضمن اینکه سپاهیان افغانستان در نبرد های (تل ــ پکتیا) وجلال آباد ، شکست خورده بودند تصادفی نبوده بلکه یک اقدام دوراندیشانه برای تداوم بقاء سیاست استعماری بریتانیا در هند برتانوی بوده است . و نه داشتن اشتیاق اخلاقی به استقلال وآزادی کشوری بنام افغانستان.
زیرا ! اگربریتانیا استقلال افغانستان وخود مختاری قشری را، بدولت امان الله خان بخشش نمی داد . درآن صورت هرتهاجم اتحاد شوروی به کشورافغانستان بسان مستعمره انگلیس ، درحقیقت اعلان جنگ شوروی ، مقابل بریتانیا بود . بریتانیا با تحقق چنین راهبردسیاسی موفق شد که افغانستان را مانند منطقه حایل همچو سپر جنگی دربرابرشوروی ها قراردهد. وخود در آرامش خاطر ، مصروف دستبرد واختلاس ، چپاول وغارت دارایی مردم شریف هندوستان گردد.
نتیجه گیری :
ــ با اتکاء به اسناد ومنابع معتبر تاریخی میتوان اقرار کرد که ،” ادعاءِ گرفتن استقلال افغانستان از انگلیسها کاملاً نادرست ودروغ ” محض است.
این شرمساری وخجلت می آورد که ما سخنی از استقلال وآزادی دروغین بزنیم . این نامردها وخاکفروشان تاریخ خود می بینند که بیرق استعمار کهنه ونو، برهبری بریتانیا وآمریکا همین اکنون بر آسمان پُردود وخونچکان سرزمین ما ، در اهتزار است.
ــ یگانه استقلال واقعی تاریخ سرزمین نیاکان ما که ، شایستۀ برپایی جشن وخوشی وافتخار را دارد ، جشن پیروزی استقلال سرزمین خراسان ، به سرکردگی ابو مسلم خراسانی (718 ــ 755 میلادی ) در برابر مهاجمان اموی های تازی می باشد.
ابومسلم خراسانی درنبردهای آزادی خواهی که از تاریخ می ــ 747 میلادی آغاز وسرانجام در نوامبر 749 میلادی موفق شد(7) که استقلال سرزمین خودرا ازاموی های تازی بگیرد. پیروزی ابومسلم خراسانی دوکارپرافتخار وماندگار تاریخی را ، به اخلاف خود بجا گذاشت .
1 ــ دست مهاجم اموی های تازی، این جانیان وقاتلان بشریت را از سرزمین نیاکان ما تا به امروز کوتاه ساخت .
2 ــ با سرنگونی دولت ستمگستر اسلامی اموی ، بار دیگرفرمانروایی خاندان عباسی را ، برجهان اسلام پایگذاری کرد .
بااحترام
منابع ومآخذ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر ، مؤلف : محمد صدیق فرهنگ ، جلد دوم ، چاپ : 1374 ، صفحه 504 ــ 505 .
2 ــ کتاب خاطرات ظفرحسن آیبک ، افغانستان از سلطنت امیرحبیب الله خان تا صدارت محمد هاشم خان ، ترجمه : فضل الرحمان فاضل ، فبروری 2001 میلادی ، صصفه 171 ، 172 ، 173 ، 174.
3 ــ کتاب خاطرات ظفرحسن آیبک ، افغانستان از سلطنت امیرحبیب الله خان تا صدارت محمد هاشم خان ، ترجمه : فضل الرحمان فاضل ، فبروری 2001 میلادی ،ص 176 .
4 ــ دانشنامه آزاد ” بخش جنگ جهانی اول ”
5 ــ دانشنامه آزاد ” بخش جنگ جهانی اول ”
6 ــ دولت ابرقدرت شوری نیز یکی ازخودکامه ترین ساختار سیاسی ای که درپی استقرار دیکتاتوری پرولتاریا ومخالف دموکراسی وآزادی رسانه ای وتعادل حقوق شهروندی بود . ازجمله دست اورد های شرم آورآن ، اشغال کشور ما وجابجایی زبان روسی بجای زبان فارسی درآسیای میانه بوده است .
7 ــ دانشنامه آزاد بخش ابومسلم .