طنز
خــواب هــای آشــفته وزیر دفــاع
وزیر دفــاع برای تعبــیر خــواب هــای آشــفته اش از باریدن آتش از آســمان نزد صبــغت الله مجــددی مــراجعــه میکــند
جناب عبدالله حبیبی وزیر دفاع جمهوری اسلامی افغانستان که شب ها را تا سحر در فکر تامین صلح و امنیت کشور به صبح میرساند و روزانه در اثر خستگی زیاد گاه گاهی یک پینکی رفته و حتی در همان حالت نیز فارغ از فکر کشور و مردمش نمی باشد.
چندی قبل در عالم رویا جناب ایشان شعله های اتش را در بالای ابر ها مشاهد میکند که از آنجا به زمین فرود آمده و مزارع مردم را به آتش می کشد وی تکان شدیدی خورده و فورا از خواب بیدار شده عمیق به فکر فرو میرود هر قدر در مورد می اندیشد تعبیری درستی در ذهنش خطور نمی کند .
بالاخره دست به دامان گهربار حضرت صبغت الله مجددی کرده و از ایشان خواهان تعبیر درست خوابش میگردد.
حضرت مجددی از شنیدن حکایت آتش در بالای ابر ها کمی ناراحت شده و میگوید :
نظر به تعبیرکتاب معتبرغیاث التعابیر چاپ بازار قصه خوانی پشاور پاکستان مشاهده آتش در آسمان همیش علامه خشم و غضب خداوند بر بندگانش بوده و عواقب ناگواری در پی خواهد داشت اما تعبیر دقیق تر آن زمان مشخص میگردد که روشن گردد رویا در کدام ساعت از شب صورت گرفته ، آیا شما دقیق به خاطر دارید که ساعت چند شب بود ؟
وزیر صاحب دفاع در جواب میگوید :
حضرت صاحب متاسفانه من از خیلی مدت ها بدینسو از طرف شب از شدت غم و رنج وطن اصلا خواب ندارم و این رویا در پینکی چاشت برایم دست داده.
حضرت مجددی از شنیدن این سخن نفس راحت کشیده می گوید :
خانه خراب چرا از اول نمی گویی که در روز خواب دیدی و کم مانده بود مرا زهره کفک کنی.
خواب روز گذر شیطانیست و تعبیر برعکس دارد ، همه چیز بخوبی پیش رفته و خداوند از آسمان خیر و برکت بر بندگانش نازل خواهد کرد.
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی