درد بی درمان راه بندان در شهر کابل
با گذشت زمان آهسته آهسته درد و رنج شهروندان شهر کابل بخاطر بندش راه ها به یک معضله ملی و فراگیر تبدیل شده است. این مصیبت همه را زمینگیر کرده است. کار بجای رسیده که هر کس و نا کس هر مسئول و غیر مسئول هر با مغز و بی مغز زمانیکه از یک گوشه ای شهر به گوشه دیگر شهر عبور و مرور میکنند بدون اینکه احساس از زجه و ناله ی مردم را با خود داشته باشند توسط تفنگداران خویش ساعت ها راه عبور و مرور مردم مظلوم را مسدود مینمایند هر روز بخاطر سعادت یک آقا صد ها هزار انسان با درد و غم گرفتار میشوند. خوب به یاد دارم که رئیس جمهور اشرف غنی و داکتر عبدالله در جریان کمپاین انتخاباتی خویش وعده داده بودند که دیگر هرگز مشکل راه بندان تکرار نخواهد شد این دروغ هم مانند صد ها وعده های دروغ دیگر شان بلاخره توسط عملکرد این عالی جنابان به مردم آشکار تر گردیده، درست است که در سالهای اخیر شمار زیاد شهروندان کشور از ولایتهای مختلف به کابل، پایتخت، روی آورده اند و نفوس این شهر به شکل چشمگیر افزایش یافته است.
در کنار دیگر مشکلات و کمبودیهای که شهر کابل دارد، ظرفیت کم جادههای اصلی برای عبور و مرور نیز باشندگان این شهر را با مشکلات زیاد مواجه کرده است.
حتی در روزهای اخیر گیر ماندن باشندگان کابل در راه بندیهای چند ساعته، اعتراضهای گسترده را در شبکههای اجتماعی به نمایش گذاشته است. و به مسئولین که بخاطر عبور و مرود آنها راه مسدود می شود دشنام داده نفرین می فرستند. از سوی دیگر تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی و اکثریت مردم این شهر با نارضایتی از راه بندان در مسیر های مختلف به تنگ آمده اند. بار بار دیده شده که خانم های حامله در بین موتر ولادت کرده اند و تعدادی از مریضان عاجل در اثر خونریزی جان های خود را حین راه بندان بدون اینکه به شفاخانه برسند از دست داده اند اما متاسفانه بخاطر جلو گیری از این مشکل نه گوش شنوایی وجود دارد و نه وجدان آگاهی که بلاخره چه وقت با این مصیبت خط پایان کشیده خواهد شد. در حالیکه بیکاری نا امنی هر لحظه مردم ما را تهدید مینماید اما مشکلات ترافیکی و راهبندان نیز یکی از مهم ترین چالش های موجود در شهر کابل شمرده می شود تا آنجا که اغلب شهروندان در نظرسنجی های مربوط به مسائل شهری، راهبندان و کُندی جریان ترافیک در بخش های مرکزی شهر کابل را جزو مشکلات اصلی این شهر می دانند. متاسفانه مسئولین خیره سرانه در این مورد هیچ توجه ای ندارند.
باید از همه چیز مهم تر توسعه و گشایش معابر، تعریض و اصلاح مهندسی برخی از سرک های فرعی، توجه به حمل و نقل عمومی، ساخت پارکینگ های مورد ضرورت، نصب دوربین های مدار بسته کنترل ترافیک، بخشی از برنامه های ترافیکی شهر کابل میبود. که هیچ کس تا کنون به فکر آن نیست، و در این راه تا کنون هیچ گام موثری برداشته نشده است با گذشت هر روز از روز دیگر مشکل راه بندان زیادتر شده می رود، شهرداری کابل و مدیریت ترافیک در کنار نگاه موضوعی و موضعی، تمامی اجزا و عناصر شهر و نقش هریک در ایجاد بحران های ترافیکی را به طور پیوسته و یکپارچه باید تحلیل و ارزیابی نمایند و بخاطر از بین بردن راه بندان را نه تنها از طریق اقدامات موضعی و منطقه ای بلکه براساس مجموعه ای از اقدامات برنامه ریزی شده گام های عملی بردارند و از سوی دیگر بخاطر کاهش در راه بندان از تمرکز مراکز اداری، تجاری و شفاخانه ها در محدوده ها و محورهای خاص آنچه که در مرکز شهر همه تجمع نموده اند جلوگیری شود. از سوی دیگر شنیده می شود که رئیس جمهور آقای اشرف غنی طی فرمانی هدایت داده تا مدیریت ترافیک شهری بعد از این در چوکات شهرداری کابل مدغم گردد. شهر داری کابل بدون تردید کمی و کاستی های فروانی دارد اگر ترافیک نیز مربوط شاروالی گردد عملکرد های شاروالی از بد بدتر خواهد شد .دشوار خواهد بود که یک اداره که از الف تا یای آن صاحب منصبان نظامی اند از یک اداره ملکی که در راس آن شاروال باشد اطاعت نمایند و اداره ملکی بتواند وضعیت را نسبت به گذشته بهتر سازد.
به باور من مشکلات و واقعیت های موجود در مسیر اجرای طرح های بزرگ بخاطر آوردن سهولت شهروندان بخصوص در شهر کابل با نبود مدیریت یکپارچه شهری، عدم مسهولیت پذیری بی اعتنایی در مقابل درد و رنج هم شهریان از طرف مسئولین نباید انتظار داشت که چشم های کور مسئولین بزودی باز شوند و گوش شنوای پیدا شوند تا فریاد مردم را بشنوند، ای کاش توان آن میبود گوش های کر را بزور مشت و لگد باز میکردیم و آنانیکه در گریه ما میخندند خنده شانرا به گریه تبدیل میکردیم ملت های یک پارچه میتوانند حق خود را از ظالمان و حاکمان بی تفاوت در برابر خواسته های معقول مردم بگیرند اما ملت پا برهنه افغانستان هنوز از این مسیر فاصله دارد . هر کس میتواند با این مردم بیچاره هر نوع ظلم را روا دارد .