حامد کرزی پاسخگوی کارکردهای خود باشد؛ نه سیاستبازی
به تاریخ 26 برج حمل 1395 حامد کرزی در یکی از مهمانسراهای کابل یک تعداد افراد را بهدور خود جمع نموده و در آنجا سخنرانی نمود. اینکه حامد کرزی چقدر سویه دارد و یا ندارد مورد بحث ما نیست. فقط بحث ما در مورد متن سخنان بهدور از واقعیت او میباشد.
حامد کرزی در سخنان بیمحتوایش طرف مخاطباش امریکا بالخصوص جان کری وزیر خارجه آن کشور بود.
فهمیده نشد که حامد کرزی حافظه دارد یا نی؟ اگرچه از پرشهای چشمها، ابرو و کومههایش در عین سخنرانی معلوم میشود که دچار بیماری روانی است. اما شاید آنقدر حافظه داشته باشد که گذشته چند سال قبل خود را بهیاد داشته باشد. اگر خودش بهیاد نداشته باشد مردم که حافظ شان خوب است به یاد دارند.
در این مورد به حامد کرزی باید گفت: از گذشته دور اش یادآوری نمینمایم فقط از سال 1980م که توسط آی.اس.آی. به سازمان جهنمی سی.آی.ای. معرفی شده یادآوری مینمایم.
مطلب دیگر زمانی که بعد از سقوط رژیم طالبان توسط نیروی دولت اسلامی و استقرار دوباره دولت اسلامی به رهبری شهید استاد ربانی در کابل دولت امریکا به همکاری دولت انگلیس کنفرانسی را در بن تشکیل دادند در حقیقت کنفرانس مذکور کودتایی بود که توسط امریکا و انگلیس علیه دولت ملی و اسلامی صورت گرفت و در آن کنفرانس عبدالستار سیرت 12 رأی گرفت و حامد کرزی 2 رأی. نظر به گفتار آقای سیرت رییس سی.آی.ای. وقت آقای سیرت را تهدید نموده که از اداره مؤقت نو تشکیلشده منصرف شود. زیرا نامزد امریکا در رأس اداره مؤقت حامد کرزی میباشد. اگرچه حامد کرزی را تا آن زمان مردم ما نمیشناختند و در سطح جهان هم شخصی به نام حامد کرزی شناخته نشده بود در حقیقت یک شخص گمنام و یکی از مهرههای مخفی سی.آی.ای بود. خوب، به هر صورت نامبرده توسط چهارصد نفر از نیروهای ویژه امریکایی در ارزگان پیاده شد. و بعدا توسط همین نیروها به کمک بعضی افرادی که در رهبری جبهه مقاومت بعد از شهادت رهبر مقاومت ملی کشور ما شهید راه آزادی آمر صاحب مسعود بودند، به کابل آورده شد و به مردم برای بار نخست معرفی گردید. اما به صورت غیرمشروع و ظالمان استاد شهید را وادار مینمایند تا قدرت را به حامد کرزی تسلیم بدهد. و حامد کرزی بهحیث رییس اداره مؤقت مقرر گردد.
همین که در رأس اداره مؤقت به کمک امریکا و انگلیس قرار گرفت تمام برنامههای ضد منافع ملی کشور ما که از جانب امریکا و انگلیس توسط خلیلزاد نماینده خاص دولت امریکا برایش سپرده میشد بدون چون و چرا مانند شخصی که تحت فرمان باشد، اجرا مینمود. در آن زمان به چه دلیل حامد خان کرزی علیه امریکا اعتراض نمیکرد. خوب بههرحال اگر از کارکردهای ضد ملی حامد خان کرزی در طول حاکمیتاش علیه منافع ملی کشور یادآوری گردد از حوصله مضمون هذا بهدور میباشد فقط از چند تای آن یادآوری مینمایم:
1ـ نیروهای مقاومت ملی را به دستور امریکا و انگلیس خلع سلاح نمود. البته به همکاری بعضی از افراد بیماهیت جبهه مقاومت ملی.
2ـ تعصبات قومی، زبانی و منطقوی را در کشور به اوج خود رسانید البته توسط بعضی از افراد نزدیک به خودش مانند کریم خرم و غیره…
3ـ شخصیتهای که در گذشته علیه طالبان بودند و در جبهه مقاومت ملی به مقاومت میپرداختند بهصورت بسیار مرموز محو فزیکی شدند و آنها را شهید نمودند مانند شهید حاجی عبدالقدیر نخستین شهید جبهه مقاومت ملی، بعداً مصطفی کاظمی شهید، عبدالرحمن سیدخیلی شهید، خان محمد خان قوماندان امنیه قندهار، ملا نقیبالله شهید، حاجی زرین شهید از کنر، جنرال داوود داوود شهید، شاه جهان نوری شهید، استاد ربانی شهید که زمینهساز شهادتش شخص حامد کرزی و استانکزی میباشد، عبدالمطلببیگ شهید و غیره که به قتلهای زنجیرهیی معروف است. از کارنامههای سیاه حامد کرزی میباشد که اینطور قتلها در زمان امیر دوستمحمد خان، امیر عبدالرحمن خان و نادر خان هم صورت گرفته بود که نامبردهها به دستور انگلیس شخصیتهای آزادیخواه و دشمنان انگلیس را همینطوری که در دوره حامد کرزی صورت گرفت آنها هم شخصیتهای مخالف انگلیس را نابود کردند و شهید نمودند.
در این مورد بدبختانه تاریخ در کشور ما تکرار گردید.
4ـ هزاران طالب جنایتکار را از زندان رها نمود که آنها بعداً علیه مردم ما به جنگ و خونریزی دست زدند.
5ـ اساس فساد گسترده اداری را در کشور گذاشت.
6ـ قانون اساسی را دستکاری نمود.
7ـ زیر نام خصوصیسازی تمام مؤسسات ملی را به خانواده خود و افراد نزدیک به خودش داده بهطور مثال فابریکات سمنت غوری و ذغال سنگ را به برادر خود محمود کرزی داده به همین قسم دیگر جایدادهای دولتی را تقسیم کرد.
- در رژیم وابسته حامد کرزی یکی دیگر از کاردرهای ضد ملیاش قوانین ضد دموکراتیک و خلاف منافع مردم ما به دستور باداران خارجیاش ترتیب گردید. بهطور مثال قانون انتخاب که فوقالعاده غیر دموکراتیک میباشد، اگر در مورد توضیح داده شود از حوصله مضمون هذا دور است. فقط به یک مثال قناعت مینمایم. زمانی که سردار داوود قانون اساسی خود را ترتیب کرده بود روزی از روزها جناب محتاط صاحب با شادروان غبار دیدن مینماید جناب محتاط از شادروان غبار پرسان مینماید که داوود خان قانون اساسی خود را بهوجود آورد و فعلاً کشور دارای قانون اساسی جمهوری گردید. نظر شما در این مورد چه هست؟ شادروان غبار چنین پاسخ میدهد. هر زمانی که استبداد قانونمند شد خیلی خطرناک میشود. حال دیده میشود که تمام اجراآت ضد ملی خود را حامد کرزی قانونمند ساخت. هرآنچه مردم فریاد بزنند حقوق سیاسی، مدنی و اقتصادی ما تلف میشود فقط یک پاسخ دارد که مطابق به قانون صورت میگیرد. در حالیکه قانون را به نفع خود ساختهاند. یعنی استبدادی بهطور مثال قانون انتخابات.
اینک حال علیه ولینعمت خود امریکا سخنان رکیک و زشت میزند و خود را مخالف امریکا معرفی مینماید و یک چهره حقبهجانب به خود میگیرد. آیا گذشته خود را فراموش کرده است؟ اگر خودش حافظه ندارد اما مردم هم هوش دارند و هم حافظه شان خوب است. برایش میگویند که شما همان حامد خان کرزی هستید که توسط نیروهای امریکا آورده شدید و به کمک و همکاری امریکا چند سال در حاکمیت بودید. حال اگر مخالف امریکا قرار گرفتهاید میخواهید یک بار دیگر شما را به حاکمیت برساند. اما این خواب است و محال است و خیال. در این مورد یک حکایت از حکایتهای پندآمیز زبان فارسی به یاد من آمد که به کرزی و امریکا شباهت کامل دارد. حکایت از اینقرار است:
در گذشتههای دور یک شادیوان بود یک روز از شادیبازی خسته شده بود میخواست رفع خستگی نماید و به طرف خارج شهر روان شد. در یک حصه با یک شخص جوان روبرو گردید و به شادیاش گفت که این جوان را خوش بساز. شادی مذکور چند لحظهیی کارروایی کرد تا جوان خوش شود. بعداً جوان دست به دعوا بالا کرد و شادیوان همراه شادی خود به طرف خارج شهر روان شد. در خارج شهر نزدیک یک حوضچه آب نزدیک شد شادی خود را به درخت بید که نزدیک آب بود بسته کرد و توبره خود را گذاشت، کلوش خود را از پای کشیده و پای خود را در آب فرو کرد تا سرد شود و راحت گردد. چند لحظه که گذشت شادیوان تمام پاهای خود را تا رانهای خود داخل آب نمود بعداً لباسهای ژنده و مندرس خود را کشیده خود را آهسته آهسته داخل آب کرد حتی سر خود را هم زیر آب نمود. حادثه از همینجا شروع میشود. زمانی که سر خود را از آب بیرون کرد از طرف دشت مقابل خود لشکری دید با اسپان به طرف او روان هستند. چون نزدیک شادیوان رسیدن به او گفتند که پادشاه ما فوت کرده ما بازپرانی کردیم تا شاه جدید را توسط باز انتخاب نماییم. باز بالای سر شما نشست شما پادشاه ما شدید. حال لباس شاهی با بپوشید و تاج پادشاهی را به سر نمایید. همان بود که شادیوان پادشاه شد و به طرف قصر سلطنتی روان گردید. خلاصه چندین سال پادشاه بود. یک روزی از روزها، شخصی به دروازه قصر آمده به پاسبانهای قصر گرفت که به پادشاه احوال بدهید یک نفر غریب آمده از شما میخواهد چیزی برایش کمک کنید و بگویید که چند صد گوسفند، چند صد گاو، چند صد اسپ و چند صد شتر میخواهد. پاسبانان نزد پادشاه رفته تقاضای نفر مذکور را گفتند اما شاه گفت بروید که گدا اینقدر چیز نمیخواهید یک چند پارچه نان بدهید و روانش نمایید. وقتی که پاسبانان چند پارچه نان آوردند و برای جوان دادند جوان نان را نگرفت و برای پاسبانان گفت که بروید به پادشاه خود بگویید که خودت یک شادیوان بودی حالا که پادشاه شدی چیزی که من خواستهام بده در غیر آن میروم. پاسبانان دیگر بار نزد پادشاه میروند اظهارات جوان را میگویند. پادشاه به غضب شده میگوید که من از پدر پدر پادشاه بودم این جوان را رخصت نمایید. جوان بعداً پی کار خود میرود چند روز بعد پادشاه به شکار میرود. در حین شکار در دشت اسپاش مسیر را تغییر میدهد به یک طرف روان میشود در اخیر اسپ پادشاه را نزدیک حوضچه میبرد. پادشاه حوضچه را میبیند بسیار خوشحال میشود و لباسهای خود را کشیده خود را داخل حوض میاندازد که این بار مقصدش این است اگر از حوض برآمدم شاید پادشاه هفت اقلیم شوم. بعد از اینکه از حوض سر خود را از زیر آب مانند گذشته بالا کرد، مشاهده نمود که شادیاش، توبرهاش، کلوشهای پارهاش به همراه لباسهای ژندهاش همان جا میباشد. بسیار متعجب گردیده چندین بار سر خود را زیر آب کرد هر باری که از آب سر خود را کشید به جز شادی و لباسهای خود چیز دیگری را ندید. حال دیگر از آب نمیبرآید تصادفاً شخصی از نزدیکی آن میگذشت برایش گفت چرا از آب نمیبرآئی. شادیوان به بسیار تأثر قصه خود را کرد و گفت اگر تو به جای من میبودی چه میکردی. شخص مذکور سخنان شادیوان را شنیده و برایش گفت که همان کسی که شما میگویی در همین نزدیکی است. منظورش از همان جوان است که قبلاً برایش دعا داده بود. شادیوان این سخن را شنید فوراً از آب برآمده به بسیار کراهت لباسهای کثیف خود را پوشیده توبره خود را گرفت و با شادی خود روان شد. در آن نزدیکیها با همان جوان روبرو گردید. بار دیگر به شادی خود خطاب کرد که این جوان را خوش بساز. شادی گرد گرد جوان گشت و پائین و بالای جوان خیز میزد. و جوان برایش گفت چند لحظه من را خوش ساختی من چند سال سلطنت را برای تو دادم دیگر بس است.
این حکایت به امریکا و کرزی مشابهت دارد اینکه کرزی را دولت امریکا به چه دلیل به پادشاهی رسانید به امریکاییها تعلق دارد. اما دیگر هر چه کرزی شادیبازی کند امریکا قبولش ندارد. این بود یک حکایت از فرهنگ فارسی.
اینکه حامد کرزی علیه امریکا موضعگیری کرده است و مخالف امریکا کنفرانس میدهد پرسشبرانگیز میباشد که این آدمک ناتوان دیروزی به کدام امکانات و قدرت علیه امریکا قدعلم کرده است. زیرا شخص مذکور در بین مردم کشور جایگاه و اعتباری ندارد. در نزد مردم منفورترین چهره میباشد. فقط یک مطلب پرسش انسان را پاسخ میدهد آن همان است که تا سال 1980م عضو سازمان آی.اس.آی. پاکستان بود و در همین سال توسط آی.اس.آی. به سازمان سی.آی.ای. معرفی گردید. چون سازمان آی.اس.آی. توسط استخبارات انتلجینت سرویس انگلیس اساس گذاشته شده بود و فعلاً هم یکی از شعبههای فعال انتلیجنت انگلیس میباشد. به این سابقه روابط کرزی گفته میتوانیم که به قدرت و توانمندی دولت انگلیس حامد کرزی علیه امریکا موضوعگیری و به بسیار جرئت علیه امریکا قدعلم کرده است اما به غیر از این شخص مذکور توانمندی آنرا ندارد که علیه دولت امریکا موضعگیری نماید.
اگر در کشور ما یک دولت واقعاً ملی و غیر وابسته بهوجود میآمد و دولت مذکور از پشتیبانی مردم برخوردار میبود حتماً حامد کرزی را با تمام تیم و افرادی که در کابینهاش بود نظر به جنایات ضد ملی که در دوران حاکمیت شان کرده بودند محاکمه مینمودند و به مجازات میرسانیدند که در رأس آنها حامد خان کرزی قرار میداشت. اما بدبختانه رژیم موجوده نهتنها با کرزی و تیماش محاسبه نکردند بلکه میدان هوایی کابل را هم به نام این شخص مسمی نمودند. رژیم کرزی با رژیم موجوده دو روی یک سکه میباشد. این رژیم هم مانند رژیم کرزی است از آن چندان تفاوتی ندارد. اگر روزی اشرف غنی را هم امریکا برکنار نماید او هم مثل حامد کرزی علیه امریکا موضعگیری خواهد نمود.
در اخیر باید گفت: دولت امریکا در نزد مردم ما یک دولت متجاوز است. هیچگاه امریکا را مردم ما قبول ندارند. امریکا و انگلیس علیه دولت ملی اسلامی ما کودتا کرد و دولت واقعی و مردمی ما را که در طول چند دهه علیه متجاوزین از کشور و نوامیس ملی دفاع نموده بود و در راه دفاع مقدس بهترین فرزندان خود را شهید داد که در رأس همه شهید آمر صاحب مسعود میباشد. امریکا و انگلیس دولت ملی و قانونمند ما را با هزاران حیله و دسیسه با همکاری یک تعداد افراد خودفروخته کنار زد و نظام فاسد و غیرمشروع خود را تحت رهبری حامد کرزی بهوجود آورد که فعلاً حامد کرزی هم مخالفت خود را بهصورت واضح علیه امریکا نشان میدهد. باز هم فهمیده نمیشود که گفتار حامد خان کرزی واقعی است یا فریبنده و تکتیکی؛ این را زمان روشن خواهد نمود. این بود به صورت بسیار مختصر از کارکردهای حامد کرزی در طول چند سال اخیر ابراز گردید. حامد کرزی و همتیمش فکر نکنند که مردم همه کارکردهای شان را فراموش کرده است. نخیر مردم و تاریخ کشور ما همانطوری که عملکرد امیر دوستمحمد خان، امیر عبدالرحمن خان، نادر خان و غیره زمامداران وابسته به انگلیس را فراموش نکردهاند با آنها محاسبه نمودند با این شخص هم محاسبه تاریخی صورت خواهد گرفت.
انگلیسها یک برنامه بسیار دقیق علیه مخالفین خود در سطح جهان در طول سدهها دارند و مخالفین خود را به سه حصه تقسیم نمودهاند با هر یک نظر به احوالش محاسبه و برخورد مینماید. مخالفین درجه یک خود را همانا مبارزین پرشور ملی و آزادیخواهان میباشند به هر وسیله که باشد محو فزیکی مینماید یعنی شهید میکنند. مخالفین درجه دوم خود را که نسبتاً خطر کمتر دارند از حکومت برکنار مینماید. مخالفین درجه سوم خود را کارهای بیصلاحیت در حاکمیت برایش میدهند. انگلیسها همین برنامه شان را در کشور ما بعد از شهادت مخالف درجه یک خود شهید آمر صاحب کردند. بعداً دیگر مخالفین درجه یک خود را در زمامداری کرزی شهید نمودند که به قتلهای زنجیرهیی معروف است. مخالفین درجه دو را کنار زدند و مخالفین درجه سه را بیصلاحیت ساختند. تمام این برنامههای انگلیس توسط حامد کرزی موفقانه در کشور ما اجرا گردید.
این بود در مورد کنفرانس حامد کرزی که علیه امریکا نموده بود. امیدوار هستم مورد پسند همه مردم قرار بگیرد.
مطلب دیگر زمانی که بعد از سقوط رژیم طالبان توسط نیروی دولت اسلامی و استقرار دوباره دولت اسلامی به رهبری شهید استاد ربانی در کابل ؟