مصاحبه با بانو ماریا دارو
محترمه خانم ماریا جان دارو نویسنده سر شناس میهن که قاطبه از خواننده گان از خوانش آثار پر بهای شان کسب فیض کرده اند و تا کنون اثار پر بهای شان به خوانش همو طنان و همزبانان ما قرار دارد ؛ ایشان با وجود مشکلات محیطی و مها جرتی و اقتصادی پیرو
ز مندانه از سنگلاخ پر خم و پیچ بدر امده اند که تا حال یک خانم نویسنده افغان با این شرایط کمتر دیده شده است ؛ با تقا ضای عده یی از فر هنگیان و اهل مطا لعه که خواهش گفتو شنود با ماریا جان دارو را تلفونی برایم گوشزد نموده بودند اینک مصاحبه را با این خانم پر کار و مستعد مکررا انجام دادم که شما عزیزان را به خوانش ان دعوت مینمایم :
سوال – محترمه خانم دارو با وجود مصروفیت های تان بنا به تقا ضای عده یی از دوستان شما را دوباره زحمت داده و نخستین پرسش خود را اینگونه مطرح میکنم : کدام اثر را روی دست دارید و شا مل کدام مو ضوع است ؟
جواب : اولتر ازهمه اجازه بدهید از تمام دوستانیکه علاقمند آثار بنده میباشند سپاسگزاری بدارم و همچنان از شما که وقت گرابهای تان را برای این گفتو شنود در اختیار من قرار داده اید.
ثانیاٌ خدمت شما باید عرض نمایم که نوشته های دارم که روی آن کار میکنم وهم چنان دو کتاب بنامهای « اطاق شماره ۲۲ و عشق در هر جا سخن میگوید» که از یک سرباز کانادایی در افغانستان بحث میکند٬ روی دستم است . ومنعبد همه آثار خویش را در انترنت در اختیار دوستان قرار خواهم داد زیرا چاپ کتاب حزینه زیاد بکار دارد و ارسال به علامندان از طریق پست مصرف دیگریست که از توانم بعید است .
سوال – طوریکه بر نامه سهار مو نیکمرغه را از تلویزیون ملی افغانستان دیدم که مصاحبه با جناب بایقرا هنرمند محبوب و ممثل ورزیده داشتند و درین مصاحبه جناب بایقرا از کتب شما یاد آور شده ( چهره های جاودان و هنر مندان تاریخ ساز تیاتر ) بودند که گویا برای چاپ مجدد بکابل ارسال نموده بودید و طوریکه از گفته های با یقرا هویداست کتب به مراجع چاپ و نشر سپرده شده ؛ ایا کدام اقدامی در چاپ آن صورتگر فته و یا ما نند سایر کار های دولتی در حالت تعلیق است ؟
جواب : با سپاس ازهنرمند گرانقدر تیاتر جناب مرتضی بایقرا که در مصاحبه با پروگرام « صبح بخیر ویا سهار مو نیکمرغه» در تلویزیون ملی افغانستان در باره کتب بنده بخصوص « هنرمندان تاریخ ساز تیاتر افغانستان و چهره های جاودان » ذکر خیر نمودند و همچنان باید مشکور احسان آقای بایقرا هنرمند شایسته وطنم باشم که این زحمت را قبول کرده و کتب متذکره را جهت چاپ دوم به آقای محترم جلال نورانی طنز نویسند معروف کشورما که در آن زمان بصف مشاور ارشد وزارت اطلاعات وفرهنگ ایفای وظیفه میکردند ُ تسلیم نمود .
آقای نورانی برایم گفت که وزیر اطلاعات و فرهنگ آن وقت «آقای دکتورسید مخدوم رهین » امر چاپ دوم این دو اثر را صادر کرد وهمچنین آقای نورانی علاوه نمود که به اساس مقررات آن وزارت پنجاه نسخه از هر کتاب به مولف آن داده میشود اما بیشتر ازیکسال میگزرد با وجود تماس های مکرر هفته وار تا حال طبع نگردیده و جواب مثبت برایم داده نشد ه است و کتب درمیان دو ریاست « مطابع دولتی و ریاست چاپخانه بیهقی » ومقامات وزارت اطلاعات وفرهنگ درحال تعلیق قرار گرفته است. هریک از ریاست ها مسوولیت را بدوش یک دیگر میاندازند وبه بهانه های مختلف غیر معقول ریاست بیهقی از چاپ کتابها خود داری ورزیدند. چون کتابهای بنده درباره فرهنگ افغانستان تحریر شده است و تقاضای زیاد برای چاپ مجدد آن بود تصمیم گرفتم که دو کتاب « چهره های جاودان وهنرمندان تاریخ ساز تیاتر» را در انترنت آنلین بخدمت مردم عزیزم قرار بدهم . اکنون علاقمندان میتوانند در سایت ماریا دارو و در گوگل « زیر نام ماریا به حروف انگلیسی » دو کتاب چهره های جاودان و هنرمندان تاریخ سازتیاتر را بصورت مجانی مطالعه ٬ دانلود و رایگان چاپ نمایند. اگر حیات باقی بود دو کتاب مجلد دیگر را بنام های « آوای ماندگار زنان و رومان پا برهنه بازگشت » را نیز در انترنت بخدمت علامندان قرار خواهم داد.
سوال – شما که این دو اثر پربهای تانرا ( چهره های جاودان و هنرمندان تاریخ ساز تیاتر) در کا نادا به تیراژ محدود چاپ نمودید آیا کدام از تلویزیون های افغانی در پخش و نشر کتب و مصا حبه تان سهم فرهنگی گر فته است ؟ و اگر نخواسته اند چه عواملی را بدنبال داشته ؟
جواب : بلی … باآنکه این کتب به تیراز محدود طبع شده بود اما تا جایکه امکان داشت به تلویزیون آریانا افغانستان که از لاس انجلس پخش میگردد ٬ برای برنامه گنجینه هنر که توسط آقای خلیل راغب تهیه میشود و برنامه زهره جان یوسف و به تلویزیون نور به برنامه چهره های آشنا که توسط جناب عابد مدنی تهیه وترتیب میگردید و برنامه راه ابرشم که توسط خانم فوزیه جان اورال تهیه میگردید ُ و به تلویزیون آریانا « بیات » که از کابل پخش میگردد ٬ ارسال شد تا از محتویات آن در پروگرامهای شان استفاده نمایند. اما قرار معلوم کتابها برای آقای بیات نرسید مسولیت آن بدوش یکتن ازهنرمندان که از دوستان نزدیک آقای بیات بود ٬ میباشد زیرا آن آقا کتابها را برای خود نگهداری نموده است.
سوال – آیا کسی در مورد کتاب های تان انگشت انتقاد گذاشته است و چه دلیلی را در قبال داشته ؟
جواب : کدام انتقاد صورت نگرفته است اما در معرفی و بررسی ونقد چهار کتاب بنام های آوای ماندگار زنان – پابرهنه بازگشت – چهره های جاودان و هنرمندان تاریخ ساز تیاتر افغانستان دوستان سهم گرفته اند مانند آقای پروفیسور دکتور عبدالواسع لطیفی در جریده وزین «امید» و سایر سایت های انترنتی ٬ از قلم داکتر صبورالله سیاه و آقای استاد محمد اسحق ثنا و آقای حامد نوید و خانم رجنی پران کمار و آقای ایشروداس درسایت های مختلف انترنیتی نقد و معرفی گردیده است.
سوال – کتاب معروف و پر ارج افغانستان در مسیر تاریخ نوشته نویسنده شهیر و مبارز مرحوم غبار که اکثریت مردم ما آنرا خوانده اند ؛ میخوانند و درمنازل شان وجود دارد ؛ اخیرا از نوشته های شما استنباط میگردد که گویا کسی درین مورد سرقت ادبی نموده اگر ممکن باشد درین زمینه کمی معلومات دهید ؟
جواب : بلی ! خبر سرقت ادبی این کتاب توسط « آقای کاظم کاظمی » برای من منحیث یک نویسنده خیلی درد ناک است.
چطورممکن است خلاف قانون نشر وطبع و مزایای اخلاق فرهنگی آقای کاظم کاظمی که خود را شاعر میداند ُ دست به چنین عمل نا مشروع بزند. زیرا نوشته جناب حشمت خلیل غبار فرزند شادروان غبار را که دارنده حق قانونی چاپ و تکثیر و ترجمه ( کاپی رایت) هر دو جلد کتاب افغانستان درمسیر تاریخ میباشد ٬ در سایتهای انترنتی و سایت ماریا دارو و جریده امید تحت عنوان « دزد چراغ بکف» مطالعه نمودم ُوعمیقاٌ متاثر شدم . چنانچه فرزند شادروان غبار نوشته است ( به هیچ کس که بدون مشروعیت وقانونیت بخواهد تحت عنوان ویراستاری و چاپ مجدد به کتاب افغانستان در مسیر تاریخ دزدانه به نفع اجانب دست برد بزند ُ و فارسی دری این کتاب و محتوای آنرا تحریف نماید اجازه نداده ام ونخواهم داد.) از این نوشته واضع میشود که شخص کاظمی بدون اجازه دست به این کار زده است . درحالیکه جناب حشمت خلیل غبار برای کسانیکه بدون تحریف وتصرف کتاب افغانستان در مسیر تاریخ را طبع کرده اند طور مجانی اجازه داده است و همچنان در انترنت هردو جلد این کتاب جهت مطالعه ٬ چاپ و دانلود مجانی بدسترس خوانندگان گذاشته شده است .
این عمل سرقت ادبی آقای کاظم کاظمی را که خلاف موازین اخلاق فرهنگی میباشد باید تقبیح نمود.
زیرا تاریخ و هویت مردم افغانستان با کتاب افغانستان در مسیر تاریخ گره خورده است و نام مرحوم غبار جاودانه است . چنانچه فردوسی طوسی گفته است:
نمیرم از این پس که من زنده ام = که تخم سخن را پراگنده ام
سوال : به نظر شما دولت افغانستان قادر به چاپ کتب نیست یا نمیخواهند از نویسنده گان سابق را چاپ کنند درین زمینه شما چی فکر میکنید ؟
جواب: درجواب سوال شما باید اظهار کرد که درشرایط فعلی افغانستان در یک مرحله بهران سیاسی – اجتماعی – اقتصادی وفرهنگی قرار دارد. برای حفظ ونگهداشت وبقای فرهنگ دلسوزانه کار صورت نگرفته است ٬ موضوع فساد اداری به اوج خودرسیده است ٬ عدم اطاعت مامور از آمر چو آفتاب آشکارست درحالیکه آقای سید مخدوم رهین وزیر برحال بودند امر کتبی برای چاپ کتابهای ( چهره های جاودان و هنرمندان تاریخ ساز تیاتر ) صادر کردند اما ریاست بیهقی بنابر دلایل فوق با بهانه های مختلف به طبع آن اقدام نکرد. دولت افغانستان قادر به چاپ آن هست اما بعضی اشخاصیکه بصفت کادر دردستگاه های دولتی بحیث مهره های حساس تعین گردیده اند دلسوزی برای بقای فرهنگ وطن ندارند. ما شاهد هستم که دانشمندان معروف کشورما را کشور های غیر بنام دانشمندان وفرهنگیان خویش معرفی میدارند مانند : فارابی ٬ ابوریحان بیرونی ٬ مولانای بزرگ بلخ ٬ سیدجماالدین افغان ابن سینا و بسیار دگر ….بهتر است نسل جدید ما در باره شخصیت های معروف وطن خویش که از قلم هموطنان ما معرفی میشوند واقعیتها را بخوانند وبدانند که ما دانشمندان زیاد دروطن خویش داشتیم وداریم نه اینکه از قلم یک نویسنده خارجی و یا نوکراجنبی که با تحریف نوشته میشود ٬ مطالب را مطالعه کنند و درمورد هویت فرهنگیان خویش در ابهام قرار گرفته و آنهارااز دیارغیر پندارند. در این باره باید از مسوولین وزارت اطلاعات وفرهنگ باز پرسی گردد.
سوال : به نظر شما برای خواننده خواندن کتب از طریق آنلین و خواندن بهتر است یا خود کتب مجلد در اختیار باشد ؟
جواب : به نظر من بهترین لذت بردن از مطالعه ٬ خواندن کتب مجلد است اما در شرایط فعلی آسان ترین دسترسی به آثار نویسندگان از طریق مطالعه آنلین است .
مطالعه درهرصورت که ممکن باشد بهترین تمرین ذهنی است . برای جوانان که با تکنالوجی جدید بیشتر سروکار دارند ٬ آنلین خوبتر خواهد بود زیرا به زودترین فرصت یک اثر را دستیاب مینمایند. برای شخص خودم زمانیکه یک کتاب بدستم باشد آنرا با دقت ولذت مطالعه مینمایم.
سوال : شما با لطف بیکران کتب تانرا درمعرض خوانش مردم درسایت وزین ماریا دارو گذاشتید ِ ایا تحمل جبران مادی چاپ آن برای تان دشوار نیست؟
جواب : چهار کتاب تاحال ازپول شخصی خود بچاپ رسانیده ام وسه کتاب دیگرم تا حال طبع نشده است. اما طبع و ارسال آن با پول گذاف پستی امکان نداشت ُ زیراهموطنان ما در هرگوشه دنیا متفرق اند بهمین دلیل عده ء از آثار خویش را درسایت خودم و گوگل به اختیار مطالعین محترم قرار داده ام . دراین صورت هموطنان ما به اسانی آنرا مطالعه میدارند چنانجه طی دو و یا سه هفته ء اول گذاشتن این دو کتاب در آنلین بیشتر از دوهزار نفر خواننده داشته است .
سوال : به نظر شما بانوان نویسنده بیرون مرزی چی مشکلات و چی تسهیلات را دارند و چگونه میتوان انها را که تازه به نویسنده گی رو اورده اند کمک کرد؟
جواب : بانوان بیرون مرزی با دسترسی به انترنت تسهیلات خوبی دارند زیرا کتابخانه جهان درظرف چند دقیقه مقابل چشمان شان باز میگردد و آنها میتوانند با اثار بزرگترین نویسنگان آشنا شوند و راه و روش نویسندگی را بیآموزند زیرا نویسندگی بدون مطالعه ناممکن است. استعداد های ذاتی توام با مطالعه آنها را شیوا نویس میسازد.
در باره مشکلات که شما پرسیده اید ٬ باید اظهار کرد که انترنت در کنار همه سهولتهای مفید و قابل استفاده ٬ جنبه های تفریحی و بعضا ْ غیر مفید انترنت برخی از آنها را به اندازه ء مصروف میسازد که وقت برای نوشتن باقی نمیماند. زیرا آنقدر مصروف بررسی پست های دوستان در فیسبوک میشوند که وقت برای مطالعه عمیق و نوشتن نمی داشته باشند و این خود یک روز گمی و ضیاع وقت است. همچنین معلومات نا درست و غیر موثق نیز در انترنت به کثرت دیده میشود که باید بدقت تشخیص شود.
برای کسانیکه تازه به نویسندگی رو میآورند با سپاس از امکانات انترنت ٬ باید بدانند که در گذشته کتابخانه ها بهترین مراکز علمی و تحقیقاتی بود که اکثریت بدان دسترسی نداشتند ٬ اما امروز هرکس ذریعه انترنت و یک کمپویتر شخصی خود٬. کتابخانه جهانی را در اختیار دارد . باید عمیقاٌ کتاب مطالعه نمایند و برای معلومات کافی تحقیق بدارند . باید گفت که مطالب شایان و مثبت زیاد در انترنت وجوددارد.
نویسندگان تازه کار وجوان اولاٌ بمطالعه دقیق خود را عادت بدهند و ثانیاٌ برای اعتبار نوشته هایشان از کتب و آثار بزرگانی که استفاده میدارند٬ تذکر بدهند. من نوشته های زیاد را خوانده ام که شخصی از کدام کتاب و یا از انترنت از اثر یک نویسنده استفاده کرده و اما دراخیر مقاله اش روش آن نویسنده را فراموش و عادتاٌ به روش خودش مقاله را ادامه داده و ختم کرده است ٬ در اینجا بوضاحت دزدی جملات آشکارمیگردد. چه بهتر خواهد بود که جملات اقتباسی از نویندگان دیگر را داخل گمیه نشان بدهند. چنین روشی خوبترین کمک برای نویسندگان جوان است . زیرا نویسندگان بزرگ نیز از آثار بزرگان پیشتر از خویش چنین استفاده هائي کرده اند.
سوال : در جامعه سنتی به دختران و بانوانیکه نویسنده اند کمتر تعصب دیده میشود تا با نوان شاعره شما کدام دلیل را مقنع میدانید .
در جوامع سنتی بعضاٌ تعصب درشعر بخاطری دیده میشود زیرا که شعر عموماٌ زبان عشق و عاطفه است .
خواننده باید درک آنرا داشته باشد که عشق و محبت تنها مراوده زن ومرد نیست بلکه عشق و محبت بخداوند ٬ به میهن ٬ به والدین ٬ به فرزند ٬ به طبعیت به هنر موسیقی ٬ نقاشی و غیره نیز صدق میکند . متصوفین بزرگ تجلی جمال خداوند را در صورت گل و یا سوز فراق را به ناله بلبل بیان کرده اند . درهمه جهان بیش از یک حقیقت اصلی وجود ندارد و آن اوست که درهر چه ظاهر میشود وهمه موجودات آیینه ء جمال اوست. شاعری گوید:
در هر چه بنگرم تو پدیدار بوده ای = ای نا نموده رخ تو چه بسیار بوده ای
ویا شاعری حال صوفی را به ارتباط عشق الهی چنین بیان میکند:
ما گلخنیان سنبل ونسرین نشناسیم = آتش بود آتش گل روی سبد ما
در سر هوس افسر جمشید نداریم = ارزانی ما باد کلاه نمد ما
سرگرم به مهرتو زبس درته خاکیم = آتش کده آید به طواف لحد ما
بین مردم برداشت غلط از مهفوم شعر ناشی از خامی فکر میباشد٬ هرقدر افکار پخته ترگردد بیشتر بطرف حقیقت میروند ومخالفت ازمیان برداشته میشود وحقیقت جاگزین میگردد.
پس دل هر انسان مرکز محبت وعبادت خدواند وجلوه جمال اوست . شعر الهام است٬ چنانچه مولانای بزرگ بلخ میگوید :
آب دریا را گر نتوان کشید = هم بقدر تشنگی باید چشید
و حافظ گفته :
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد = عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
اما نوشتن کتاب مانند شعر نیست٬ تحقیقات و مطالعه عمیق و فرصت مناسب کار دارد. بانوان با استعداد زیاد موجود است اما با مصروفیت های مادری که دارند فرصت تحقیقات زیاد برای نوشتن کتاب برای شان کمتر میسر میگردد.
آقای ظفر از شما متشکرم که وقت تان را صرف این گفت وشنود نمودید و یکبار دیگر از طریق این مصاحبه با شما از خوانندگان محترم نیز برای خواندن آثارم اظهار سپاس مینمایم . در اخیر با ذکر این شعر زیبای حافظ با دوستان خدا حافظی مینمایم :
هرآنکه جانب اهل خدا نگهدارد = خداش در همه حال از بلا نگهدارد
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای = فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
خانم دارو ازینکه مجددا قبول زحمت نمودید و حاضر به مصاحبه شدید یک چهان سپاسمندم موفقیت تان مداوم و عافیت تان مستدام باد .
مصاحبه کننده: محترم نذیر ظفر
ببخشید، محترم ولی یک نقطه مهم مانده و آن اینکه کشور های اروپائی و امریکا ئی با دولت های سیکلار خود بیش از پنجاه فیصد از بودجه افغانستان را تامین مینمایند. یعنی خیرات میدهند. ما مسلمانها خیرات خور و دستبین این کشور ها هستیم.مسلمانها خود را به هزار خطر می اندازند تا به این کشور ها برسند و درخواست پناهندگی بدهند. و دراین کشور همین مسلمانان از افریقا و آسیا می آیند با عزت و حرمت به آنها پناهندگی داده میشود و مثل شهروند خود شان دارای حقوق و امتیازات میباشند. برخلاف شما حال و احوال یک مهاجر افغانستانی را در عربستان سعودی که در رأس کشور های اسلامی میباشد مقایسه کنید و در ایران هم همپنان. به چشم سر میبینید که سیکولارزم از خود چه بیرون آورده است. لطف و مهربانی و احترام به انسان. باید دقت کنید که اسلام با سیکولارزم بخوبی میتواند همنوائی داشته باشد. شما در تاریخ خوانده باشید که هنگام رحلت حضرت محمد(ص) در اجماع مسلمین حضرت عمر(رض) فرمود که مقبول نمینماید که ولایت و خلافت بدست یک فامیل باشد. این خود همان نظر سکو لارستی یکهزارو چارصد سال پیش میباشد. که همین نظر مورد تأئید اکثریت اجماع قرار گرفت همین بود که حضرت ابابکر بحیث خلیفه و حضرت علی بحیث ولی مسلمین تعین وظیفه شدند. یعنی دولت جدا و دین جدا گردید. نظر شخص بنده من حیث یک مسلمان بالغ و عاقل اینست که سیکولارزم میتواند اسلام را آبرو وعزت ببخشد و آنرا حفظ نماید.
آقای ولی بزرگوار!
شما برای حل قضایای امروز گپ هزار و چارصد سال پیش را استدلال میکنید که این خود نه به منطق جور می آید و نه به علم. شما میدانید که احادیث بین صد تا دوصد سال بعد از رحلت محمد(ص) جمع آوری شده است. و بسیاری از علمای اسلام مثل دکتور آغاسی و …دیگران مراجعت به حدیث را اعتبار نمیدهند، بخاطر به صحت و درستی آنها نمیتوان باور کرد. البته در صورتیکه قرآن عظیم الشأن را داشته باشیم، ضرورت استفاده از حدیث منتفی میباشد. دوم اینکه حضرت محمد(ص) هم بنده خدا بود. بندگان خدا هیچکدام کامل نمیباشند. بدلیل اینکه کاملیت فقط بخدا زیب دارد و بس. من چند سوال را از شما میکنم اگر جواب شما درست برآمد من به سخنان شما بیدرنگ باور خواهم کرد.
1-آیا حضرت محمد(ص) میدانست که زمین کروی است و بدور آفتاب می چرخد؟
2-آیا حضرت محمد(ص) میدانست که در آنطرف کره زمین (منظورم از امریکای شمالی، امریکای مرکزی و امریکای جنوبی میباشد) انسانها زندگی میکنند.؟ و آیا این انسانها دارای تمدن و فرهنگ خود بودند.؟
فقط جواب مستند همین دو سوال قناعت مرا فراهم خواد کرد.
نظر گریم آقای کریم این است که:
گویا پشت خدا نگردید و از عقل کار بگیرید,
معنی این سخن این است که ا از جملهء همان دهریون یا ماتریالیست هایی است که دیروز در شوروی سابق وجود داشت و امروز در کشور های غربی وجود دارد که بنام سکولار یاد میشود.
ولی این موضوع را نیز باید در نظر گرفت که همه چیز را مانند شیطان بدوش خدا نباید انداخت.
چه باید کرد؟؟
بر هردو تکیه باید داشت: چنانچه که پیامبر خدا گفتند:
هر آنکسی که به قضای حق باور ندارد, او کافر است.
و باز فرمودند که هر کسی که صرفا عقلانی فکر میکند, او نیز کافر است.
درینجا صجابهء کرام سوالاتی کردند که چرا درینجا تناقض وجود دارد.. پس ما چگونه باندیشیم؟؟
بعدا توضیح نمودند که انسان خارج از این دو چیز , یعنی حکم و قدرت الهی و دیگری دایرهء اختیار و عقل انسان قرار دارد که ازین دو قدرت بیرون شده نمیتواند. ولی هرگاه از هردوی این مسله سرچیچی میکندع یقینا که از دایره باور به حق خارج است. این بدین معنی است که انسان بگوید که آفتاب وجود ندارد و امثال ان.
هر گاه کسی میکوید که در کار خدا تناقض وجود دارد باید معنی تناقض را تحلیل نماید و درک کند. تناقض در کار خدا همان حکمت خدا است که انسان به او تصرف داشته نمیتواند. اما تناقض در کار انسان است قابل فهم است چونکه همه جیز بر منطق پیش میرود.
منطق در کار انسان همان عصای است که در دست کور برای یافتن راه است. و لا خدا به عضا ضرورت ندارد. اگر کار خدا برای بشر دارای تناقض به نطر میرسد ,این مشکل در ما وجود دارد که قدرت بینش و بصیرت حکمت خدا را ندانسته ایم.
تناقض در کار خدا همان چلنج است که انسان را دعوت میدارد تا از حکمت و قدرت خدا آگاه شویم.
من که یک بند از شعر حافظ را از زبان محترمه دارو خواندم “هرآنکه جانب اهل خدا نگهدارد = خداش در همه حال از بلا نگهدارد” یک کمی از شور و شوق افتادم. بخاطر اینکه بدبختی مردم افغانستان در اینست که نمیدانند که خداوند آنهارا عقل اعطا فرموده که با تکیه با عقل خود به مشکلات خود رسیدگی و آنرا حل نمایند. خداوند(ج) اگر عیوض ما کار نماید و مشکل مارا حل نماید و از بلا مارا نگهدارد، معنایش این خواهد باشد که خداوند برای ما عقل و هوش را و دست و پا را از یکطرف اعطا فرموده و از طرف دیگر آنرا بیهوده ساخته است. که خود تناقض در کار خداوند را نشان خواهد داد. بنأ” خداوند(ج) این اندام و این مغز را که به انسان داده است، بخاطر این داده است. که انسان تکیه بر مغز و اندام خود و با کار گرفتن از لطف و برکات خداوندی، خود مشکل خودرا حل نماید. شما مثال زنده آنرا در افغانستان میبینید. بیش از سه دهه میشود که افغانستان در خون و آتش میغلطد و میسوزد وهرچه مردم درد رسیده آن داد و فریاد میکشند، خدا بداد شان نمیرسد. این خود نشان میدهد که لطف خداوند بعموم مخلوقش میباشد. مثلا” کره زیبای زمین بتمام مخلوق خدا است.آفتاب به تمام مخلوق خدا ارزانی شده است، آب و هوا بتمام مخلوق خدا ارزانی شده است. خداوند بطور انفرادی و یا گروپی به کار هیچکس و یا هیچ گروپ، مداخله نمیکند. اگر مداخله کند؟ لطف خداوند مورد سوال قرار میگیرد. که چرا به آن لطف کردی و بما لطف نمیکنی.؟
خوش شدم که بایک بانوی نویسنده محبوب از افغانستان آشنا شدم. متأسفانه که تا حال کدام اثر این بانوی نویسنده را نخوانده ام. سعی خواهم کرد تا از طریق فیسبوک و وب سایت خانم دارو آثار اورا بخوانم. من نویسنده خوب بکسی میگویم که علیه خرافات و ذهنیت های تخدیر کننده و تحمیق کننده به جرئت بنویسند و چراغ افروزی و تاریکی زدائی را در سرلوحه کار خود قرار دهد. برای یک نویسنده متعهد و رسالتمند اصالت حقیقت زیر بنای نوشته هایش را میسازد.