جنگ با عزت بهتر از صلح با ذلت
بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی و رفت و آمد های مقامات نظامی و استخباراتی پاکستان وعده و نوید های رئیس جمهور آقای اشرف غنی بخاطر مشارکت طالبان در حکومت وحدت ملی ماه های تقویت مورال طالبان به حساب میآید، طی چند ماه اخیر برعلاوه از رئیس جمهوری افغانستان که خواستار میانجیگری کشور چین بخاطر مذاکره و مصالحه با طالبان گردیده مقامات پاکستانی نیز رئیس جمهور آقای غنی را در این مورد اطمینان همه جانبه داده اند. از سوی دیگر مقامات غربی نیز از عدم پیروزی در مقابل طالبان سخن گفته اند، گفت و شنود های پشت در های بسته در اسلام آباد، کابل و قطر نیز صورت گرفته از سوی دیگر تعدادی از مخالفین دولت افغانستان با اشاره باداران خود با داعش پیوسته اند و در سال آینده خود را برای جنگ های خونین و بیعت گرفتن آماده می سازند سر و کله ای کابینه حکومت وحدت ملی تا هنوز معلوم نیست.
معاونین وزیران، والی ها، فرماندهان و مسؤولان دیگر را چه میپرسی، اما ارگ ریاست جمهوری طوری که دیده می شود به همه حرف های پاکستانی ها باور دارد حاضر است روابط هند و افغانستان، ایران با افغانستان را نیز قربانی محبت های پاکستان نماید، این وضعیت در حقیقت شبیه زمانیست که رژیم داکتر نجیبالله رئیس جمهور وقت در آستانه سقوط بود، سقوطی که تصامیم سیاسی داکتر نجیب الله عامل عمده آن به حساب میرفت.
در همین مقطع می خواهم یادآوری نمایم که تصامیم اخیر رئیس جمهور مبنی بر مصالح و سازش با طالبان کتلههای بزرگ مردم را مائل به سازش با طالبان نموده است که عاقبت آنرا تاریک و خطرناک میبینم. از آنجایی که طرح این سیاست از طرف پاکستانی ها به باورمن صادقانه نیست بدون تردید مردم افغانستان قربانی این بازیهای غیر عملی خواهند شد.
مردم مشاهده می کنند، قوتهای مسلح افغانستان از یک طرف عملیات وسیع را در ولایت هلمند و نقاط دیگری کشور آغاز کردهاند، اما دست اندر کاران سیاست حین عملیات نظامی از مذاکره و صلح با مخالفین نیز صحبت میکنند.
خیلی شگفت انگیز است، اگر سیاست و فرهنگ طالبی و القاعده شایسته صلح و آشتی است پس به عملیات نظامی در نقاط مختلف کشور همچنان تقاضای حضور و دوام قوتهای امریکایی در افغانستان چه معنی دارد و حضور بیشتر این قوتها در افغانستان چه نیاز است. از شعارهای دوگانه جامعه جهانی و دولتمردان افغانستان فهمیده میشود که ایشان در مورد مبارزه با فرهنگ طالب و القاعده استراتیژی ثابت و مشخص ندارند. در یک کلام جناب رئیس جمهوری عواقب این وضعیت را پیشبینی کرده نمیتواند. جامعه جهانی نیز از حضور دوامدارش در افغانستان به ستوه آمده است هر کدام در پی یافتن بدیل اند، یکی آشتی با طالبان را بهترین راه میداند و دیگری هم در جستجوی معامله و یافتن الترناتیف است که از زیر بال پر مشقت افغانستان چطور رهایی یابد.
جناب رئیس جمهور آقای داکتر غنی، آیا میدانی طالبان مشارکت را نمی پذیرند حتی جناب شما برخیها گمان میکنند مذاکره و مصالحه با طالبان راه را به سوی صلح و آشتی و امنیت کامل باز خواهد کرد؛فرضیهیی که قطعاً عملی نیست شناختی که از طالبان وجود دارد طالبان مشارکت سیاسی را نمیپذیرند ایشان اصول دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر را مقولههای کفر آمیز میپندارند آنها نظام امارتی را می پذیرند امارت که فرمانش بعد از آیات قرآن قدسیت دارد و باید عملی شود.
لذا طالبان طرفدار نظام دیکتاتور قاطع زیر فرمان یک شخص به نام امیرالمومنین اند و عدهیی گمان می کنند با تقسیم پست های دولتی طالبان تن به صلح و سازش میدهند حرفی که تعبیر عملی ندارد.
جناب رئیس جمهور! باور دارم که شما نیز می دانید طالبان سیستم موجود را قبول ندارند. برخی گمان می کنند اگر پستهای چند وزارت و چند ولایت به طالبان تعلق گیرد ایشان در کنار دولت قرار می گیرند، نه خیر آنها میخواهند نظام و سیستم خود را داشته باشند و تشکیلات هم به سیستمي که خودشان میخواهند. طالبان در مجموع سیستم فعلی را از بنیاد قبول ندارند، لذا در مسأله صلح و مذاکره با طالبان دادن امتیازات نسبی مطرح نیست، بلکه مسأله دادن اختیار کل کشور و نظام مطرح است و باز هرکس بخواهد در پهلوی طالبان قرار گیرد با قبول شرایط میتوانند در پهلوی شان قرار گیرند. همین حالا عدهیی زیادی در درون نظام طرفدار نظام به سیستم طالبان اند هر چند با غربیها هم سر میجنبانند، اما اهداف اصلی ایشان را طالبان برآورده میسازند همان است که طالبان در جریان تمام فعالیت های حکومت قرار دارند.
آقای رئیس جمهور! شعار صلح با طالبان نه ابتکار شماست و نه یک پدیده تازه این مسأله واقعیت دارد که هیأت نظامی و استخباراتی پاکستان چندین مرتبه به نمایندهگی از طالبان با شما ملاقات و وعده و نویدهای نیز دادهاند. شما بر علاوه دعوتی که از نواز شریف به خاطر سفر به افغانستان نمودهاید پسر خواندة قاضی حسین احمد مرحوم سراجالحق را که حالا هم جانشین قاضی حسین احمد است و هم تطبیق کننده سیاستهای آن نیز به کابل دعوت کردهاید این کار شماست به من ارتباطی ندارد، شاید بعضی ها به شما بگویند فلان طالب اینطور گفت و دیگرش این طور، این ها نمیتواند گرهی از مشکل را باز کند چون تصمیم تلفیق و صلح را کسانی میگیرند که مجالس جداگانه خواهند داشت فعلاً صرف ملاحظات و دیدگاهها طرحهای آفاقی مورد بررسی با شما قرار گرفته است.
جناب رئیس جمهور! پاکستانی ها مزدور امریکا بوده و هستند و اگر امریکا و سعودی که تأمین کننده منابع طالبان اند به این نتیجه رسیده باشند که سلسله خشونت در افغانستان قطع شود طالبان آمادهای مذاکره گردند راه سفر صلح کوتاهتر میگردد، از سوی دیگر شنیده میشود که رهبری حکومت وحدت ملی در تلاش است تا آقای حکمتیار را نیز در پهلوی خود داشته باشد من نمیدانم هدف صلح با حکمتیار و یا با حزب اسلامی مطرح است در بین حزب اسلامی شخصیتهای خیلی خبیر، دانشمند و با کفایت وجود دارد که همین حالا بعضی از آنها شریان اداره دولت را در دست دارند، از کابینه شروع تا ولایتها به ده ها تن اعضای سرشناسحزب اسلامی در دولت ایفای وظیفه می کنند، لذا مشکل با حزب اسلامی نیست و مشکل با شخص حکمتیار است که می خواهد برای شخص خود امتیاز بگیرد و اگر تمام اعضای حزب اسلامی در دولت باشد و جای حکمتیار خالی باشد باز هم نظام از دیدگاه حکمتیار ناقص و غیر اسلامی است.
گروه هایی از حزب اسلامی نیز در جریان کمپاین هم در تیم تحول و تداوم و هم در تیم اصلاحات و همگرایی حضور فعال داشتند که هیچ کس نمی تواند منکر آن باشد بعضی ها به این باور اند آقای حکمتیار پدیده صلح و آشتی نیست حیات و زندهگی آن با جنگ و خشونت گره خورده تا زنده است به همین منوال ادامه خواهد یافت. صلح و آشتی یک نیاز فطری و طبیعی انسانها است. هر انسان با احساس صلح را در محیط زندهگی خود یک امر طبیعی میپندارد، اما نباید فراموش کرد که با بعضی موجودات روی زمین صلح ممکن نیست و نمیتوان با گژدم و یا عقرب هم در صلح و آشتی زندهگی کرد مگر این که دمش را برید، چنانچه برخی طرفهای درگیر در افغانستان خاصیت گژدم را دارند و طبیعتاًَ با نیش زدن و زهر افگندن عادت کردهاند، گمان نمی کنم جامعه بشری با کشیدن دست نوازش بر سر این موجودات از شر دم زهر آگین شان در امان بماند. جناب رئیس جمهور! به عقیده من صلح با طالب و القاعده داعش و حکمتیار به مفهوم صلح با فرهنگ انتحار، انفجار، صلح با پدیده سر بریدن افراد بیگناه و گروگان گیری زنان و کودکان و قتل عام مردم ملکی، قطاعالطریقی است، صلح با فرهنگ آتش زدن مکاتب مدارس و قتل علما و نماز گزاران و صلح با فرهنگ بمب گذاری در محراب و مسجد وبالاخره صلح با دشمنان خدا اسلامیت و انسانیت می باشد. ایشان از طریق مطبوعات داوطلبانه مسؤولیت قتل افراد ملکی و بیگناه را به عهده میگیرند و بر این اعمال افتخار میکنند که شایسته وجدان هیچ موجودی در روی زمین نیست. دولت افغانستان و نهادهای مربوط وملل به جای محاکمه واژه مصالحه را در مقابل ایشان به کار میبرند.
جناب رئیس جمهور! از نزدیکی زیاد شما با پاکستانیها اکثریت مردم افغانستان تشویش دارند آیا شما نمیدانید طالبان از کجا تمویل و تجهیز میشوند؟