خبر و دیدگاه

تاملی بر سخنرانی لطیف پدرام در جلسۀ تأسیس شورای عالی تاجیکان

سخنرانی لطیف پدرام را در جلسۀ تأسیس شورای عالی تاجیکان شنیدم- هر چند دیر که عمری درازباد گردانندۀ صفحه‌اش را- اما آن بیانیه‌یی را که جناب پدرام چونان دهان‌بندی بر منتقدان و مخالفانش می‌پندارد، به هیچ‌وجه مجاب‌کننده نیست و ادعای او را توجیه نمی‌کند.

موضع ایشان دقیقاً از جایی آغاز می‌شود که انتخابات ریاست جمهوری به رسوایی کشید و معامله؛ و این‌که جایگاه تاجیکان در چنین معامله‌یی در کجاست و بعد اکنون، جناب پدرام پرسش را همه‌‌گیرتر می‌سازد که جایگاه سایر اقلیت‌های قومی در کجاست؟

پرسش دوم بنابر موضعی که پرسش نخست برای آقای پدرام ایجاد کرده، نیازی به بحث ندارد که اساساً موضعش منطبق بر پرسش دوم نیست و بنابراین، نیازی برای مکث هم ندارد اما، پرسش نخست پدرام در خود سوال‌های دیگری دارد که همه تناقض‌هایی روشن اند. این‌که پایگاه قومی داکتر عبدالله در انتخابات، تقسیم قدرت میان او و اشرف‌غنی، ورود چند وزیر تاجیک در کابینه و احتمالاً شماری در آینده و… چه بوده و چه است؟ جناب پدرام مدعی است که پرسش او بیشتر بر بنیاد احیای هویت فرهنگی و زبانی استوار است، حتا در سطح کلان‌تر منطقه‌یی و تاریخی؛ نه برجسته‌کردن نقش تاجیکان در ساختار دولت. اما موقعیت طرح این بحث در پس از انتخابات و آن هم به صورت مجرد، یعنی طرح تاجیکِ صرف، در کلان‌نقش هویت فرهنگی منطقه، چه است؟

در ادامه این تناقض‌ها بیش‌تر می‌شوند. جناب پدرام می‌گوید از آنانی که گمنام بودند تا ظهور رهبر بزرگ او استاد ربانی و بعد احمدشاه مسعود، بسیار سرها بریده گشت تا این‌که تیغ فاشیسم نیز کُند شد. این نوع صورت‌بندی برای آنی که عرق قوم دارد شاید خیلی جذاب باشد اما برای آنی که عدالت‌طلبی می‌کند عوام‌فریبی محض است. استاد ربانی و احمدشاه مسعود با طاهر بدخشی، حفیظ آهنگرپور، مجید کلکانی و مولانا باعث، قابل جمع نیستند. دست کم در یک دوره هیچ سنخیتی با هم ندارند. ایام جهاد، ایام تقابل این دو نحلۀ فکری بود که چه بسا خون‌ها نریخت. جناب پدرام از هزاران هزار کشتۀ جریان عدالت‌طلبی سخن می‌زند مگر فراموش کرده که دست کم، یک سوم این کشته‌ها، محصول گلولۀ جهادگران فی‌سبیل‌الله بود؟

حالا فرض آقای پدرام برای لحظه‌یی راست پنداشته آید و این پرسش که، مگر احمدضیا مسعود بردار احمدشاه مسعود نیست، صلاح‌الدین ربانی پسر استاد ربانی نیست و یا داکتر عبدالله هم‌رزم و یار همه‌عمر هر دو نیست و همه از یک بستر فکری برنخاسته اند؟ و بعد اگر چنین است، پس جایگاه تاجیکان محفوظ است. اگر نیست، پس صورت‌بندی آقای پدرام نیز درست نیست.

راست این است که مشروعیت سیاسی و رسیدن به قدرت در اوغانستان دو پایگاه دارد: دین و قومیت. آن‌چه که در آغاز، آن روشن‌بین بزرگ و منادی عدالت اجتماعی، طاهر بدخشی، فقط یکی‌اش را داشت و به همین دلیل از صحنه زدوده شد و چه زود! آن‌چه که امروز آقای پدرام نیز یکی‌اش را دارد و چه ناقص! اما مشروعیت دینی را جناب پدرام ابداً کسب کرده نمی‌تواند. هر چند سعی‌اش را می‌کند. چنان‌که با زبانی الکن، از شافعی تا غزالی عوام‌الناس را ارجاع می‌دهد اما این مشروعیت با ریش تراشیده، گذشتۀ سوسیالیستی و اکنونِ سیکولارمنش به دست نمی‌آید که نمی‌آید؛ و این تلاش، مشابه با همان رفتاری است که جناب پدرام بر صلاح‌الدین ربانی خرده گرفته است. این‌که چرا به زبان فارسی سخنرانی نکرده است. جناب پدرام به رغم دانستن این‌که نماز با زبان فارسی مجاز بوده، حتا مدخل سخنش را با واژه‌گان عربی باز می‌کند. هر دو رفتار یکی است و هر کس کمبودهایش را رفع می‌کند. هر کس برای کسب مشروعیت بیشتر و رسیدنِ زودتر به قدرت تلاش دارد.

جناب پدرام نیک می‌دانند که استاد ربانی و احمدشاه مسعود، پس از جنگ‌های دهۀ هفتاد واقعیت امری را به نام قومیت درک کردند و این استحاله، در دورۀ مقاومت کامل شد. آن‌چه داکتر عبدالله، صلاح‌الدین ربانی، احمدضیا مسعود و… را به قدرت نزدیک کرده، در حقیقت، نزدیکی دو پایگاه مشروعیت سیاسی دین و قومیت بود که در دهۀ هفتاد اتفاق افتاده بود. اکنون که جناب پدرام از قدرت به دور افتاده اند، دلیل را در پایگاه مشروعیت‌یابی دینی جست‌وجو کنند و الا، این خواسته با بلند کردن پرچم عدالت‌طلبی به دست نمی‌آید. چه، مدعای کنونی پدرام به قول خودش در ده سال گذشته وجود داشته و تریبون اصلی‌اش همان حزب کنگره بود، نه شورای عالی تاجیکان.

منصفانه نخواهد بود که برخی از جسارت‌ها و موضع‌گیری‌های جناب پدرام در گذشته را فراموش کرد. این‌که برای نخستین بار از فاشیسم تاریخی و دولتی آشکارا سخن گفت، این‌که برای اعتراضی اصلاح‌طلبانه تکفیر شد، این‌که طرح نظام فدرال را مطرح کرد و… اما هیچ یک دلیل بر آن نمی‌شود که تمامی آن موضع‌گیری‌های تاریخی- که آرمان جمع بزرگی از مردم این سرزمین است- به سود شخصی و کنونی ایشان مصادره گردد. هر چند جناب پدرام در سخنرانی‌اش می‌گوید که من رییس و وزیری نمی‌شوم اما این را نیز به حتم می‌داند که رسیدن به قدرت تنها کسب یک سمت اجرایی نیست، خیلی چیزهای دیگر هم است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا