جا شد سهم پنجاه پنجاه مردم تاجیک؟
چه ساده، چه به ساده گی! همان زمان فردای اعلام نتایج در شورای ملی و در تلویزیون طلوع و بعد تالار (خیمه) لویه جرگه به صراحت فریاد زدم جای تاجیکان کجاست؟ آدمهایی از مردم خودم، از قوم خودم علیه من عربده کشیدند و گفتند پدرام ماجراجو است. پنجاه فیصد دولت در دست ما است و پدرام آن را انکار می کند. من دلایل و پاسخ هایم را ارایه کردم و گفتم زمان همه چیز را روشن خواهد کرد و اکنون روشن شد. دونفر از یک قوم یکی به نام رئیس جمهوری و دیگری به نام رئیس اجرائیه با حیله و فریب، مردم تاجیک را به حاشیه های تصمیم گیری سیاست و دولتداری راندند و ایزوله کردند.
گله ی من از مردم ساده دل تاجیک است، که چگونه فریب عبدالله را خوردند. فریب نامربوط ترین آدم به حرکت، جنبش، مقاومت و منافع تاجیکان را.
عبدالله عبدالله از پشت به مردم تاجیک، مقاومتگران و به خصوص مردم پنجشیر که ستون اصلی مقاومت بودند، خنجر زد. این زخم چنان خطرناک و جگرسوز است که سال های سال التیام پیدا نمی کند و جبران نخواهد شد. او، از نام قهرمان ملی افغانستان، و حسن نیت و صداقت اسلامی و کوهستانی مردم قهرمان پنجشیر سو استفاده کرد. سو استفاده از مردمی که به خاطر حمایت از یک نفر قندهاری، با برادران اصلی پنجشیری خود هم جنگیدند، به خیابان ها ریختند. اخطار دادند، در ماه مبارک رمضان خیمه نیشینی کردند، اعتراض کردند، تا او را در قدرت سهیم سازند.
من به حیث یک تاجیک، بارها دراین موارد حرف زدم، خطر را به جان خریدم اما کمتر کسی به حرف های من گوش داد. با اندوه فراوان، آرزو دارم مردم تاجیک ازاین خیانت ها و شکست ها درس گرفته باشند و در آینده فریب این معامله گران را نخورند. و اکنون و با استفاده ازاین فرصت هشدار میدهم دست به کار شوید، که پیامد های خطرناکتری از آنچه اتفاق افتاد در راه است.
خیانت ها نباید بی پاسخ بمانند. به هرحال به قول حافظ بزرگ:
باش تا صبح دولتش بدمد
این هنوز از نتایج سحر است