تقلبات انکار ناپذیر در دور دوم: مقابله یا سازش؟
انتخابات دور دوم در 24 جوزا صورت گرفت. مردم منتظر نتایج آن اند تا بدانند که کی برنده معرفی خواهد شد؟ اگر بربنای صفات، مشخصه و سوابق و فکر و نظر ومبارزه کاندید، توجه نمائیم کاندید برنده همانا داکتر عبدالله عبدالله در نظر ما مجسم خواهد شد. چنانچه در دور اول بیش از 45 فیصد آرای مردم متعلق به او نشان داده شد. در دور اول تفاوت بین صندوق داکتر اشرف غنی و صندوق داکتر عبدالله از 31 تا 45 فیصد کل آرا بود. اگر به حجم این تفاوت دیده شود طور واضح برنده شدن داکتر عبدالله در دور دوم حتمی معلوم میشود. بدلیل اینکه در افغانستان بنابر محدودیتهای مثل عدم دسترسی عموم مردم به انترنت و داشتن سواد ناکافی تکنالوجی مخابراتی و فقر دامنگیر امکان آن نمیرود که چنان تغیر در ذهنیت رای دهندگان روی دهد که به این زودی تغیر موضع دهد که رای خود را به صندوق دیگری بریزند. و از طرف دیگر زمینه و اساسی برای بوجود آمدن چنین تغیرنمیتواند وجود داشته باشد. بخاطر اینکه داکتر عبدالله عبدالله تمام عمر خودرا در مبارزه بخاطر سربلندی افغانستان بمصرف رسانده و سهم ارزنده او در مبارزه علیه طالبان این اجیران استخبارات پاکستان که مانع تبدیل شدن افغانستان به یکی از صوبه های پاکستان، شد، نمیتواند نادیده گرفته شود.
پیش از آغاز رای گیری در دور دوم سخنانی از دهان تیم تداوم شنیده میشد که باید نتیجۀ انتخابات پذیرفته شود. در همان وقت این سوال به ذهنم خطور میکرد که، ضرورت به گفتن اینکه نتیجه انتخابات باید پذیرفته شود چه میباشد؟ بدلیل اینکه قانون انتخابات و تعامل عام (عرف) هم همین است که به برنده انتخابات تبریک گفته میشود. اما حالا فهمیده میشود که این تقلبات مستند و خائنانه قبلا”در تبانی با رهبری کمیسین انتخابات طرح ریزی شده بوده. ازطرف دیگر سخنان احساساتی و تفرقه آفرین جمعه خان همدرد والی ولایت پکتیا و عضو تیم انتخاباتی داکتر اشرف غنی، پیش زمینه ای به این تقلب مستند و گسترده میتواند ارزیابی شود.
مسلماً که در دور اول انتخابات که رای گیری با رای گیری شوراهای ولایتی همزمان بود تعداد رای دهندگان زیاد بود. بدلیل اینکه هر عضو کاندید شوراهای ولایتی دوستان و شناختگان خود را به رای دادن تشویق و ترغیب نموده بودند. ولی در دور دوم که رای دهی بین دوکاندید بود چطور میتواند که تعداد اشتراک کنندگان به اندازه تعداد دور اول باشد، آنهم که کمیسون انتخابات با کوتاه کاریهای خود مردم را دلزده کرده باشد. اینکه رئیس کمیسیون انتخابات تعداد اشتراک کنندگان را زیاده یا برابر به دور اول تخمینا” اعلان نمود، اجرأت بعدی نشان داد که آنهم آگاهانه و پلان شده بوده. چون صندوق و اختیارات بدست کمیسیون بوده، از کجا معلوم که یکتعداد صندوقها قبلا” دستکاری نشده باشند. درغیر آن سوابق آقای امر خیل و آقای سعادت که نقش رهبری کننده را دارند هم نشان میدهد که ایشان به مرض شئونزم قومی مبتلا میباشند. مثلا” آقای سعادت رئیس کمیسیون رسیدگی به شکایات انتخاباتی اقوام دیگر ساکن افغانستان را مردمان آمده گی میشناسد و علنا” آنرا بیان نموده است. پس کدام عقل قبول کرده میتواند که چنین اشخاص عادلانه و صاف با مسایل بزرگ ملی مثل انتخابات برخورد خواهند نمود.
حال که شنیده میشود تعداد آراء در ولایاتی چون پکتیا، خوست، پکتیکا،… وغیره از حد زیاد نشان داده میشود، خود بصورت واضح مشروعیت انتخابات و مشروعیت کمیسیونهای انتخاباتی را زیر سوال کلان میبرد. در هرات انگشتان انسانها به جرم رای دادن توسط طالبان قطع میشود و چطور ممکن خواهد باشد که در خوست و پکتیا،… وغیره که قسمت اعظم آن تحت نفوذ طالبان میباشد، مردم به این تعداد حاضر شده و رای داده باشند. تقلب و عوام فریبی هم اندازه دارد.
میگویند، برنامه، انسان هرقدر بیسواد باشد خوب درک کرده میتواند که بین تداوم که برنامه داکتر اشرف غنی میباشد و اصلاحات که برنامه داکتر عبدالله میباشد تفاوت های چشمگیری وجود دارد. تداوم خود معنی دوام سیاست ناکام قومگرائی و تعمیم فساد را میدهد و معلومدار که اصلاحات معنی اصلاح این وضع موجودرا میدهد. درقبال تداوم هیچ عملی جز تشدید سیاست قومگرائی که افغانستان را در سیاه روزی نگه داشته است نمیتواند قابل تصور باشد. اینکه ستر جنرال عبدالرشید دوستم زیر بار تداوم رفته است، اگر دقیق به گذشته نگاه کنیم ملامت نمیباشد. درقدیم در پارلمان افغانستان یکی از نمایندگان قوم محروم ازبک بیانه خودرا به زبان ازبکی قرائت کرد بود که از طرف رئیس پارلمان وقت مورد تهدید قرار گرفت وبرایش گفته شد: اینکه ما ترا در اینجا جا داده ایم باید بسیار خوش باشی. حالاکه بخاطرپیروزی سیاست سترا تژیک قومگرائی برای قوم محروم ازبک مقام دوم مملکت و لوکه سمبولیک هم باشد داده میشود. معلومدار که قوم ازبک با این محرومیتها و تهدید هائیکه متوجه شان بوده از این مقام در دم حاضر استقبال بعمل می آورند. و وظیفه اعمار افغانستان بدون تبعیض را وظیفه نخبگان افغانستان و سایر اقوام ساکن افغانستان میدانند. یقینا” که ستر جنرال دوستم در این راه درمقاطع مختلف فداکاریهای زیادی را متقبل شده است. حالا نوبت دیگران میباشد. من احمد ضیاء را هم ملامت نمیدانم. بدلیل اینکه اوهم در رأس یک ائتلاف کلان و قوی قرار داشت دسایس خارجی و داخلی ایتلاف اورا پاشان ساخت و اورا تنها گذاشت. او هم از سیاست و سیاست بازی شاید دلزده شده وبخاطر جبران مایوسیت شخصی خویش به طرف امتیازات ناچیز تیم “تداوم” روی آورد است.
بهر صورت حالا که تقلب کاران و ناقضان قانون گپ را به تشنج رسانده اند، چه باید کرد:
وجدان بیدار و دردهای بیکران مردم درد دیده افغانستان به تمام شهروندان افغانستان اعم از شهروندان ازبک و پشتون و تاجک و هزاره، … وغیره اقوام و ملیتهای برادر وبرابر این مرزوبوم دستور میدهد که باید درمقابل این سیاه کاری وبی قانونی وعمل ضد دموکراتیک تقلب و سیاه کاری به مبارزه برخاست. بخاطر اینکه دفاع از حق و قانون ودفاع از دموکراسی ضامن آینده درخشان افغانستان میباشد. تقلب و فریب از خود اندازه دارد، هرچه از حد بپرد قابل قبول نمیتواند باشد.
نخبگان افغانستان یک بار سر در گریبان ببرند و افغانستان را با کشورهای منطقه و همسایه مقایسه نمایند و به جایگاه خود دقیق متوجه شوند که درکجا قرار دارند. افغانستان را با پاکستان مقایسه نمائید درمیابید که در حدود یک قرن عقب ماندگی دارد. افغانستان را با هندوستان مقایسه نمائید درمیابید که درحدود یکنیم قرن عقب مانی دارد، افغانستان را با ایران مقایسه نمائید میبینید که در حدود یک ممیز سه قرن عقب مانی دارد. حتی ما از تاجکستان برق و از کشورهای آسیای میانه کمک نیاز داریم. پس ما چه کشوری هستیم آیا بدبختی و عقبمانی مادرزاد نصیب ما شده است یا سیاست برتری جوئی قومی مارا دراین گرداب مهلک انداخته است. اینکه ببرکت کشورهای غربی در افغانستان زمینه اصلاحات و راه برون رفت از طریق انتخابات میسرگردیده است، آنراباید حمایه وتقویه نمود ونه اینکه آنرا تحت تاثیر سیاست های کهنه ناکارآمد وناکام قومسالاری به ناکامی سوق داد.
از آنجائیکه کمیسیونهای انتخاباتی با فرار از قانون و تقلبات مستند اعتبار و مشروعیت قانونی خود را از دست داده اند، ایجاب مینماید که نخبگان سیاسی افغانستان راه بیرون رفت ازین تشنج و تقابل را جستجو و پیشنهاد نمایند تا مجلسین شورای ملی راه حلی برای آنرا پیدا و عملی سازند.
زنده باد افغانستان واحد و یک پارچه
زنده باد عقل گرائی و خرد ورزی