مرور تحلیلی بر وقایع اخیر منطقه و افغانستان
بعد از جنگ جهانی دوم جهان شاهد رشد سریع نظامی بلاک شرق و یا کشور های اروپای شرقی بوده، که در نتیجه باعث ایجاد پیمان نظامی وارثا به رهبری اتحادجماهیر شوروی در رقابت به قدرت نظامی کشور های اروپای غربی پیمان نظامی ناتو به رهبری امریکا گردید، رقابت این دو قدرت نظامی جهانی باعث جنگ سرد در جهان گردیده بود.
اتحاد جماهیر شوروی که یگانه قدرت مستحکم سیاسی و نظامی ومانع در برابرسیاست های یکه تازانه و تجاوز گرانه غر ب و امریکا در جهان بود. بنابر عوامل داخلی و خارجی از هم متلا شی گردید . بعد از متلاشی شدن اتحادجماهیر شوروی وختم جنگ سر د سیاست مداران امریکا تحت پوشش ویا رهبری غیر مستقیم مافیائی جهانی صهیونیستی خطر جدی رشد و وحدت بنیادگرایان جهان اسلام به حیث یک نیرو ی قدر تمند ستیزه جو که توسط خود امریکا بخاطر تضعیف و یا محو قدرت نظامی اتحادجماهیر شوروی به میان امده بودند در برابر خود احساس کرده و در فکر بدنامی و محو این نیرو ها در جهان گردیدند ..موضوع دیگری که سیاست مداران امریکا همیشه خواب و خیال عملی شدن ان را در سر می پروراندند البته شرایط توسعه نظامی ان کشور در نقاط مختلف جهان از ان جمله ایجاد پایگاهای نظامی در اسیای مرکزی و میانه و به خصوص در جوار سلسله کوهای هندو کش بود. با فرو پاشی اتحادجماهیر شوروی زمینه توسعه نظامی نیز مساعد گردید.
بناآ با در نظر داشت این دو فکتور عمده میتوان گفت که سیاست مداران امریکا اقدام به طرح پلان های استراتیژیک به اصطلاح عامیانه ما یک تیرو دوفاخته یعنی تضعیف ویا بد نام ساختن در مجموع اسلام و مشخص تر اسلام تندروضد صهیونیستی و هم زمان توسعه نظامی در نقاط مختلف جهان را نمودند.
در رابطه به محو اسلام تندرو و بدنام ساختن اسلام در مجموع می شود که از ظهور سازمانی به نام الفاعده تحت رهبری بن لادن در جهان ومعرفی ان بحیث یک سا زمان تروریستی برای جهانیان وپیدایش طالبان توسط ای اس ای پاکستان در افغانستان بحیث یک گروه ادم کش جنایت کار وناقضین حقوق بشر به حیث یکی از تکتیک های سیاسی غرض عملی نمودن پلان های ستراتیژیک امریکا در جهان و منطقه یاد اوری نمود .زیرا اگر القاعده نمی بود نمی شد که اسمان خراش ها بزمین بریزد و اگر اسمان خراش ها بزمین نمی ریخت بهانه ئ وجود نداشت که مداخلات مستقیم نظامی امریکا و غرب در منطقه و افغانستان صورت گیرد.
سخن درباره بن لادن و آنچه به نام او در جهان رخ داد، سخن درخصوص یک فرد مشخص نیست که بتوان تاریخ جامع و نکته به نکته آن را بیان کرد. آنچه با عنوان واقعه یازدهم سپتامبر به وقوع پیوست چنان عجیب بود که راه را برای درآمیختن حقیقت و افسانه باز کرد و این امر ناشی از وجود ابهام در لایههای زیرین این رویداد تاریخی است.
این حادثه بستر مناسبی برای طرح آرا و نظرات گوناگون فراهم آورد. نگاهی گذرا به کتابهایی که پیرامون آن نگاشته شده نشان میدهد که این واقعه تا چه حد دنیا را به تامل واداشته است.
امروزه با توجه به کار مشابهی که صدام حسین در تحقق سیاستهای امپریالیستی امریکا و صهیونیزم انجام داد و زمینههای تصرف قلب خاورمیانه توسط امریکا را فراهم ساخت، نقش بن لادن در اشغال افغانستان توسط امریکا روشنتر میگردد. بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان شواهد و قرائن کافی برای آشکار نمودن جایگاه بنلادن و صدام حسین در به انجام رسیدن مقاصد توسعهطلبانه امریکا ارائه کردهاند و شاید برای بسیاری از مردم دنیا هم روشن شده باشد که این دو همکار و دوست سازمانهای اطلاعاتی امریکا این بهای گزاف را از مردم عراق و افغانستان به عنوان بخشی از ماموریت و خدمات خود ستاندهاند.
واقعیت این است که بحران افغانستان و سر برآوردن القا عده و طالبان، متأثر از رهیافتهای نوین بینالمللی و استراتژی حاکمیت مطلقالعنان و تک قطبی امریکا بوده و است.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و عدم موفقیت جورج بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا، در ایجاد و نظم نوین و حاکمیت نظام تک قطبی در جهان مناقشات شدیدی را به عنوان یک رهیافت جدید وارد عرصه نظام بینالملل ساخت. در این فرآیند، تشکیل قدرتهای منطقهای، زمزمهی احیای مجدد شوروی سابق و حتی برخورد تمدنها در سیاست خارجی کشورها، مورد نظر قرار گرفت. در راستای این رهیافت، امریکا به سازمان سیا مأموریت داد که فعالیتهای خودش را در محور شبه قارهی هند متمرکز بسازد و هدایت کانونهای تشنّج را در کشورهای هند، چین،پاکستان، تایوان، کره شمالی، افغانستان و آسیای میانه، به دست گیرد.
نویسندگان و تحلیلگران مسائل سیاسی، دربارهی عوامل پیدایش و ظهور «طالبان» به دو دسته تقسیم میشوند:گروهی فقط بر عوامل داخلی تأکید کردهاند.
وگروهی دیگر طالبان را محصول سیاستهای سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در راستای منافع سیاسی، اقتصادی آن کشور، میدانند پاکستان در ابتدا از حزب اسلامی حکمتیار علیه مجاهدان، حمایت میکرد؛ اما این حزب نتوانست کاریانجام دهد. پس از آن مولوی فضل الرحمن، با استفاده از فرصتی که در اثر اتحاد با حزب مردم به رهبری بینظیر بوتو به دست آورده بود؛ از موقعیت خود در وزارت خارجه و ارتباط عمیق با I.S.I بهره جست دولت مرکزی را به حمایت از قوم درانی و بسیج طالبان جلب نمود. هدف پاکستان از این امر در بعد سیاسی جلوگیری از تشکیل یک پشتونستان در مرزهای پاکستان و افغانستان بود. هدف این کشور در بعد اقتصادی نیز دستیابی به بازارهای آسیای میانه و کسب درآمد سرشار از طریق احداث خط لوله نفت و گاز آسیای میانه به پاکستان وانتقال آن به اقیانوس هند بود. 1
همچنان مطلب دیگری که درین پروسه قابل توجه بوده بمیان امدن اختلافات جدی میان رهبران جهادی در پاکستان و به تعقیب ان جنگهای مدهش و خانمانسوزداخل افغانستان توسط گروپ های جهادی یاد نمود. در افغانستان یقینا که جنگ از سال های 1992-1996 جنگ های تحمیلی و سازمان یافته از طرف کشور های خارجی میان تنظیم های مجاهدین بوده است.غرض اثباط موضوع می پردازیم به گفتار محترم صدیق چکری و پروفیسور عبدا لرب رسول سیاف دو تن از اشخاص با صلاحیت و در گیر درین جنگها.
محترم صدیق چکری سخنگوی جبه ئ متحد موسوم به شمال چند سال قبل در یک قسمت از صحبت خود در جواب به سوال خبر نگاری چنین فرمودند. جنگ های سال های 1992-1996 کابل جنگ های اجتماعی بود که در ان مردم بی گناه کشته شده اند. این جنگها میان گروه های مجاهدین بود که بنام شیعه سنی .تاجک پشتون .مسلمان و کمونیست کشته می شدند. عاملین این جنگها خارجی هابودند که نقش مداخله گران واقعی رادر اوضاع واحوال سیاسی و تشدید جنگ ها بازی کردند.اغا ی عبد ا لرب رسول سیاف هم تقریبا همین نظر را تایید می کنند ایشان می گویند. خدا شاهد است که نه من طرح گر این جنگها بودم و نه طرفدار ان بوده ام و عقیده دارند که اساس این فتنه از بیرون بوده است.2
با ار زیابی مطالب فوق ا لذکر و با در نظر داشت وقایع حوادث عینی در داخل کشور ما که ما همه درین چند دهه اخیر شاهد ان بوده ایم هستیم و هنوز هم خواهیم بود به فکر یک ضرب ا لمثل عامیانه زیر کاسه کدام نیم کاسه است(نیم کاسه زیر کاسه) می افتم. یعنی که اگر پلان های امریکا را در مجموع به حیث یک کاسه فرض کنیم بد بختانه با استفاده ازین پلان ها یا به عباره دیگر با استفاده از این موقعیت و امکانات بدست امده ما شاهد عملی شدن پلان های دیگری از طرف پاکستان در تخریب و متلاشی ساختن افغانستان و از طرفی پشتون های ملیتگرای ان سوی سرحد و داخل افغانستان شاهد عملی ساختن یکی دیگر از مراحل پشتویزه ساختن کامل افغانستان و در نتیجه ایجاد کشوری بنام لوی افغانستان بوده وهستیم که این ها را می توان بحیث نیم کاسه شمرد .می پردازیم به شرح موضوع. امریکا غرض عملی ساختن پلان های ستراتیژیک سیا سی و نظامی خود القاعده و طالبان را به حیث یک وسیله تکتیکی بوجود اورد و ان هارا به کمک و پشتیبانی با ا لقوه نظامیان پاکستانی و حمایت پشتون های داخل افغانستان در جامعه ما حاکم ساخت. و توسط ان ها ان شرایط بربریت و وحشت را در جامعه بالای مردم جاری ساخت که مردم به خاطر نجات شان ازان حالت وحشت و اشغال مستقیم پاکستانی ها حاضر به قبولی هر نوع کمک مشروط ویا به عباره دیگر حاضر به پذیرفتن هر نوع مداخله نظامی برضد طالبان شدند به همین اساس بود که امریکا با مداخله سریع نظامی و به کمک نیرو های مقاومت باعث متلاشی ساختن و محو نیرو های پاکستانی و اجیران شان یعنی طالبان در سر تاسر کشور گردیدند و بدینوسیله امریکا خود را نیز با حمایه ملل متحد و دیگر کشور های هم پیمان خود زیر نام مبارزه بر ضد تروریزم در منطقه وبا لاخص در افغانستان جا بجا نمود . شاید این موضوع انقدر در سرنوشت کشور و مردم محکوم جامعه ما اثر گذار نبوده باشد. ولی چیزیکه مهم است پلان های شوم و مغرضانه پاکستان و نوکران داخلی اش می باشد که تاثیرات عمیق بالای سر نوشت ملیت های محکوم این سرزمین خواهد داشت .مثلآ پاکستان بخاطر پشتونیزه ساختن و از بوجود اوردن یک دولت تحت حاکمیت کامل ومطلق پشتون ها در این سرزمین از هر نوع تلاشی در یغ نمی ورزد زیرا با اینکار می خواهد هم اهداف اقتصادی خود را در منطقه نگاه دارد و هم اهداف سیاسی اش را یعنی که با اینکار پشتونهای این طرف سرحد را در درگیری با دیگر ملیتها ی داخل فغانستان مصروف نگاه دارد. تا بتواند از اتحاد پشتون های هر دو طرف سر حد و ایجاد کشور جدید لوی پشتونستان که منجر به تجزیه خود پاکستان می گردد جلوگیری نماید. بناآ پاکستان با در نظر داشت پلان ها و اهداف مغرضانه و با استفاده از نفوذی که در منطقه و با الاخص بالای مجاهدین داشت نگذاشت که یک حکومت با پایه های و سیع به اشتراک همه ملیت ها و تمام تنظیم های جهادی بدون در نظزر داشت تعصبات ملیتی بوجود اید ویک ثبات در کشور بر قرار شود. گذشته ازین همه پاکستان با در نظر داشت اهداف شوم خود ازین همه تخریباتی که از اثر جنگ های بین تنظیم های جهادی کشور و مردم ما متضرر گردید بسنده نشده با استفاده از طالب و نام طالب به خاک ما مستقیما تجاوز نمود زن و مرد ملیت های غیر پشتون را قتل عام نمود و نیمه هستی دیگری که بعد از جنگ های مدهش تحمیل شده نیروهای جهادی باقی مانده بود به خاک و خون کشید .اثار تاریخی و باستانی که هویت این سر زمین را در خود حفظ نموده بود از بین برد .و ما هنوز هم شاهد مداخلات بیشر مانه ان از طریق نوکران و اجیران داخلی اش در کشور هستیم.
در رابطه به نقش طالبان و استفاده از خود ان ها و نام ان ها توسط پشتون های ملیت گراه هر دو طرف سرحد غرض عملی ساختن یکی از مراحل دیگری پشتونیزه ساختن کشور که در نتیجه ما شاهد پیشروی های خیلی سریع طالبان به کمک نظامیان پاکستانی وحمایه مستقیم پشتون های ملیت گراه ومتعصب وقتل عام دیگر ملیت های ساکن این سرزمین مثل گذشته ها در سراسر افغانستان بودیم.پاکستان با مداخله مستقیم نظامی خود( که می توانیم اظهارات بی شرمانه و مداخله گرانه پرویز مشرف رئیس جمهوری انوقت پاکستان را به حیث اثبات این ادعا ذیلا متذکر شد که در یکی از مصاحبه های تلویزیونی خود گفتند . ما باید برادران پشتون ان طرف سرحد خو را کمک کنیم) توانست بیش از 95% خاک کشور ما را در اشغال در اورد.
پلان های شوم گروه های شیونیست قبیله تحت حمایه مستقیم نظامیان پاکستانی بر اثر مقاومت جانبازانه فدائیان خراسان زمین به رهبری قهرمان ملی فرزند افتخار اورسرزمین خراسان شهید راه ازادی احمد شاه مسعود جلو گیری گردید . و در عین حال امریکا نیز باریختاندن دو اسمان خراش خویش (حادثه مرموز11 سبتمبر2001 که افشای ان یک بحث کاملا جداگانه را مینماید) اغاز به عملی نمودن پلان های ستراتیژیک خود نمود ه که این موضوع هم باعث توقف پلان های شوم متعصبین و ملیت گرایان فاشیست قبیله گردید.
زمانیکه از حادثه مرموز 11 سبتمبر 2001 امریکا صحبت کرد نمی شود که حادثه 9سبتمبر2001 ترور احمد شاه مسعود شهید را نا دیده گرفت .درین جا احمد شاه مسعود شهید را نه تنها به حیث یک شخصیت سیاسی نظامی و قهرمان ملی یاد کرد بلکه به حیث یک شخصیت ضد تجاوز و استعمار شناخت زیرا به اساس همین خصلت وی بود که امریکا قبل ازینکه اغاز به عملی نمودن پلان های از قبل تعین شده خویش بنماید پلان ترور وی را نیز توسط ای اس ای پاکستان به کمک القاعده و طالبان طرح ریزی نموده بود. زیرا امریکا انگلیس و ای اس ای پاکستان می دانستند که با موجودیت شخصیت ضد تجاوز و استعمارماننداحمد شاه مسعود شهید نمی توانند پلان های نظامی تجاوز گرانه خود را در افغانستان عملی نمایند ویا طالبان را با داشتن سیاست دوگانه خود درخفا حمایه نظامی و مادی نموده و ان ها را دوباره بر صحنه سیاسی و نظامی بر گردانند.
حا لا بعد از ده سال که جابجائی پا یگاه های نظامی امریکا نزدیک شده و پلان های سترا تیژیک ان درین راستا تقریبا رو به پایان می با شد دولت اغای کرزی به رهبری گروهای ملیت گرایان و متعصبان شئیونیست وغیره موضوع اشتی ملی را با برادران جنایت کار خود مطرح نموده اند که به این بهانه دیگر برادران جانی خود را در حاکمیت و در پهلوی خود اورده تا بتوانند هم حاکمیت خود را مستحکم نمایند وهم در اینده بتوانند باز هم امادگی عملی نمودن یکی از مراحل دیگر پشتونیزه ساختن این سرزمین را داشته باشند. اگر موضوع جابجائی پایگاه نظامی امریکاه در لویه جرگه عنعنوی غیر قانونی که تدویر ان را اغای کرزی در اینده اعلان کردند به تصویب برسد من مطمن هستم که گروه دستوری طالبان هم به بهانه اشتی ملی با برادران حاکم شان در ارگ با تغیر سیاست دیروزی یکجا شده و جغرافیای جنگ ترور و انتحار بسوی شمال شمال غرب و مناطق مرکزی کشوربرعلیه نیرو های مقاومت ضد پاکستانی و نوکرانشان تغیر خواهد کرد و یک بار دیگر تقویت و ادامه مرحله دیگری از پشتونیزه ساختن کشور که همین اکنون آغاز گردیده در دستور کار شان قرارخواهد گرفت.
سوال در ین جا است که با عملی شدن پلان های استراتیژیک امریکا و با عملی شدن تدریجی پلان های پاکستان و گروه های شیئونیست متعصب پشتون سرنوشت دیگر ملیت های محکوم از هم پاشیده بی اتفاق که از یک طرف ما هروزه شاهد ترورهای زنجیرئی کادرهای سیاسی و نظامی این ملیت ها و از طرف دیگر جابجائی ومسکون ساختن صد ها هزار پشتون پاکستانی وداخلی در سرتاسر افغانستان به خصوص در شمال شمال غرب و مناطق مرکزی کشور بنام بیجاشدگان و کوچی ها می باشیم چه خواهد شد.از موضوع جابجائی و مسکون ساختن پشتون ها و بخصوص پاکستانی ها در تماما نقاط کشور که عواقب خیلی ها خطر ناکی را در سر نوشت اینده دیگر ملیت های محکوم در قبال دارد نمی شود بطور مختصر درین جا یاد نمود. و ایجاب بحث مفصل و جداگانه را می نماید.
ایافکر می کنید که هر کدام ازین ملیت های محکوم ومظلوم به تنهائی توان مقابله در مقابل این همه طوطه ها دسایس و پلان های شوم فاشیستی این نوکران پاکستانی را خواهند داشت؟ واضحا که ندارند و این را تاریخ به اثبات رسانیده ا ست . و با استفاده از همین نقطه ضعف (ازهم پاشیدگی و بی اتفاقی) دیگر ملیت ها ی محکوم سر زمین خراسان بوده که این مکاران تاریخ بیش از دوصد سال است که زیر نام افغان و افغانستان و وحدت ملی دروغین ویکجانبه با بی عدالتی های واضح و اشکار بالای دیگر ملیت ها حاکمیت می کنند. پس برادران خواهران و جوانان عزیز از هر ملیت که هستید فقط بخاطر دفاع از حقوق تان بخاطر دفاع از عدالت اجتماعی و به خاطر نجا ت تان بدون در نظر داشت اختلافات جزئی و موقتی که ان هم از طرف همین شیادان بمیان امده باهم متحد شوید و به این نقطه توجه نمایید که تنها و تنها باا تحاد کامل تان مثل یک مشت واحد می توانید تماما دسایس و طو طه های شوم این ملیت گرایان فاشیست و عقب گرا و باداران پاکستانیشان را خنثی نمایید. موفقیت وپیروزی ما تنها وتنها در اتحاد ما است و بس.
____
1- آشنایی با بنلادن و سازمان القاعده.
نویسنده: زاهد ویسی / منبع: باشگاه اندیشه 28/3/1382.
2- مختصری پیرامون جنگهای تنظیمی در افغانستان.
نویسنده: نعمت الله ترکانی/ منبع: افغان موج 6-3-2008.