کنفرانس کابل آخرین شانس برای پیروزی و پیشرفت افغانستان
با پایان یافتن کنفرانس بین المللی کابل، حکومت افغانستان اکنون در برابر چندین آزمون دشوار و خطیر قرار دارد. اکثر کشورهای حاضر در این کنفرانس ـ طرح های کابل را برای پذیرش مسوولیتهای بیشتر در طی سالهای آتی پذیرفتند و قبول کردند که پنجاه درصد کمکهایشان را منبعد از طریق بودیجه حکومت افغانستان به مصرف برسانند.
در حالی که به نظر میرسد حکومت افغانستان از این تعهدات راضی و خوشحال باشد، اکثر کشورهای غربی با پایان یافتن کنفرانس کابل در انتظار طرحهای دولت افغانستان مبنی بر انتقال مسوولیتهای امنیتی در سراسر افغانستاناند. شماری از کشورها به ویژه ایالات متحده پیشاپیش طرحهایی را در زمینه انتقال مسوولیتهای امنیتی به نیروهای افغان تدوین کردهاند، احتمالا برخی دیگر از کشورها نیز با تبعیت از امریکا شیوه مشابهی را دنبال کنند. چنانچه دیوید کامرون، صدراعظم بریتانیا در تازهترین دیدارش با باراک اوباما، رییسجمهور امریکا گفت که احتمالا آن کشور نیز خروج نیروهای نظامیاش را از افغانستان از سال 2011 آغاز کند.
در این شکی نیست که اردوی ملی افغانستان از مدتی به این سو رشد تواناییهای خود را از طریق دریافت آموزش و کمکهای مستقیم شرکای بین المللی افغانستان آغاز کرده است، اما در عین حال شتابی که برای افزایش کمیت این نیروها به خاطر آماده شدن جهت پذیرش مسوولیتهای امنیتی از سال 2011 میلادی، صورت میگیرد، از همین اکنون سوال های زیادی را در مورد حفظ کیفیت کارکردی این نیروها مطرح کرده است. چنانچه قتل چندین آموزگار نیروهای خارجی در هلمند و مزارشریف از سوی دو سرباز اردوی ملی در جریان آموزش، این سوال را مطرح کرده است که وزارت دفاع افغانستان صرفا به خاطر تکمیل نصاب تشکیلات اردوی ملی، به سابقه، گرایشها و حتا تثبیت هویت تازهواردها کار جدیای نمیکند.
از سوی دیگر ضعف ساختاری، تجهیزاتی و آموزشی نهادهای استخباراتی و پولیس کشور چنانچه رییسجمهور کرزی در سخنرانیاش در کنفرانس کابل به آن اشاره کرد، هم چنان باپرجاست و برنامههای مشخصی نیز برای رسیدگی به آن هم در نزد حکومت افغانستان و هم در نزد شرکای بینالمللیاش وجود ندارد.
در بعد ملکی حکومت افغانستان در طی سالهای آینده احتمالا پنجاه درصد از کمکهای جهانی را از طریق نهادهای تحت امر خودش به مصرف خواهد رسانید، در حالی که تاکنون اقدامهای عملیای که بتواند اطمینان شرکای بینالمللی و مردم افغانستان را مبنی بر شیوه درست مصرف این کمکها فراهم کند، از سوی حکومت افغانستان برداشته نشده است.
در این شکی نیست که افزایش مصرف کمکها از طریق بودیجه ملی و در راستای برنامههای ملی توسط حکومت افغانستان، موثریت پروژههای انکشافی را از یک طرف بالا میبرد و از سوی دیگر در رشد ظرفیتهای اجرایی حکومت نیز تاثیر خواهد گذاشت، اما بازهم سوال عمده این است که آیا حکومت افغانستان خواهد توانست در این زمینه گامهای عملی موثر را بردارد؟ متاسفانه عملکرد حکومت در طی نه سال گذشته نشانگر این است که ظرفیت و توانایی مصرف کمکها به صورت شفاف و موثر در آن وجود ندارد و در عین حال اقدامات انجام شده برای بالا بردن ضریب اطمینان از ظرفیتها و توانایی حکومت نیز چندان محسوس و چشمگیر نمیباشد. بخش اعظمی از قوانین و میکانیزمهای اداری هنوز میراث حکومتهای گذشته است که از یک طرف باعث ایجاد یک بروکراسی طویل و عریض شده و از سوی دیگر امکان عملی شدن به موقع پروژههای بزرگ را از طریق ساختارهای حکومتی سلب کرده است. مرکزیت بیش از حد اداره و صلاحیتها در حکومت نیز بر این مشکل افزوده است. میکانیزمهای نظارتی یا ضعیفاند و یا وجود ندارند، قضات و سارنوالان در اکثر تصمیمگیریهای خود مستقل نیستند و هنوز هم تفکیک درستی میان قوای سه گانه دولت به منظور ایجاد موثریت، شفافیت، حسابدهی و چک و بیلانس به وجود نیامده است. هنوز که هنوز است دولت در افغانستان در قوای اجرایی که همانا حکومت باشد، خلاصه میگردد. تمام تصامیم درست و یا نادرست، قانونی و یا غیرقانونی به جز از طریق میکانیزمهای حکومتی، از طریق دیگر نهادها میسر و ممکن نمیباشد.
دولت افغانستان در طی نه سال گذشته وعدههای فراوانی برای اصلاح این نقصیهها داده است، اما در عمل اقدامات کمتری صورت گرفته است. در عوض دستگاه قضایی و قانونگذاری کشور عملا به نهادهایی ناکارآمد و غیرموثر مبدل گشتهاند که در بیشتر موارد چشم انتظار سلیقهها و علایق دستاندرکاران ارشد حکومتی میباشند.
بدون شک مردم از حکومت انتظار معجزه را ندارند و حکومت نیز نمیتواند معجزه کند و همهی مشکلات را یک شبه حل و فصل نماید، اما مردم انتظار دارند که وعدهها دیگر صرفا بر کاغذ پارهها باقی نماند و به منصه اجرا و تطبیق گذاشته شوند. هرگونه اقدام مثبت و موثر حکومت میتواند از حمایت مردمی برخوردار شود و تبدیل به موفقیت گردد. اگر شفافیت، حسابدهی و جلوگیری از فساد و محاکمه مقامهای فاسد آغاز شود، هیچ کسی در افغانستان با این کار مخالفت نخواهد کرد. ممکن است برخی از حلقات خاص که منافعشان را در فساد و عدم شفافیت میبینند در برابر اقدامات حکومت مقاومت کنند، اما یک عزم جدی سیاسی میتواند این چالشهای کوچک را از سر راه بردارد و تلاشهای حکومت را به موفقیت برساند.
گسترش حکومتداری خوب با گزینش افراد متخصص، متعهد و غیرفاسد در پستهای دولتی بدون در نظرداشت سابقه حزبی، رابطه قومی، زبانی و جناحی میتواند به موثریت اداره بیافزاید. اصلاح قوانین و میکانیزمهای اداری در جهت بالا بردن موثریت اداره و تسهیل خدمات برای مردم و در کنار آن ایجاد نهادهای نظارتی سالم و مقتدر محبوبیت و اقتدار اداره را بالا خواهد برد. در عین حال تمرکززدایی از اداره و بالا بردن میزان مسوولیتپذیری در ساختارهای پایینی حکومت همگام با گسترش مشارکت مردم در سطوح محلات برای تصمیمگیریها، میزان نارضایتی و عدم اعتماد را کاهش داده و مردم را به اردوی رضاکار و خدمتگار دولت مبدل خواهد کرد.
حکومت کرزی باید بداند که کنفرانس کابل آخرین چانس برای افغانستان است. جهان نمی تواند تا بینهایت در برابر سهلانگاریها، ناتوانی ها، عدم موثریت و فساد گسترده در ساختارهای حکومت افغانستان صبر و شکیبایی خود را حفظ کنند. آنان چشم انتظار اقدامات عملی از سوی حکومت کابلاند، تا برای مالیاتدهندگان خود خبرهای خوشی را از حضور نظامی و کمکهای اقتصادی خود به افغانستان بدهند و به آنان تفهیم کنند که قربانیهایشان در این کشور ثمره و نتایجی داشته است. در غیر آن بعید نیست که افغانستان یکبار دیگر از محراق توجه جهانی برداشته شود و تجربه تلخ سالهای 70 خورشیدی یکبار دیگر در این کشور تکرار گردد.
از سوی دیگر استفاده از فرصت تاریخی موجود به نفع تحکیم دموکراسی، ثبات، عدالت، موثریت اداره و پیشرفت افغانستان مسوولیت تاریخی تمامی دستاندرکاران دولتی در افغانستان است. آنانی که این فرصت مهم و طلایی تاریخی را در افغانستان به خاطر منافع گروهی، سمتی، قومی و زبانی خودشان قربان میکنند و یا به دلیل ناتوانی قادر به استفاده از آن نیستند، در برابر مردم و تاریخ افغانستان خاین شمرده خواهند شد. ما باید از این فرصت طلایی برای بهبود وضعیت آینده کشور خود سود ببریم و هم مانند کشورهای آبرومند و با اعتبار دیگر جهان خود را به یک کشور مدرن، دموکراتیک و با ثبات مبدل کنیم.
برگرفته از هشت صبح