انتخابات اطمینان مردم افغانستان را ربود
انتخاباتی که قرار بود نوزاد دوست داشتنی اتحاد را به دنیا آورد حالا پشتونهای جنوب را از کابل نشینان دور و دورتر کرده است.
ده روز از بیستم اگوست که افغانها در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند، میگذرد. یک انتخاب و هزار دردسر. اگر در تمامی کشورها نتیجه انتخابات نهایتا چهل و هشت ساعت پس از برگزاری اعلام میشود در افغانستان هنوز خبری از اعلام نتیجه نیست. این کشور جنگزده در این مورد هم باید متفاوت از دیگران باشد. باراک اوباما رئیسجمهوری ایالات متحده تا کنون شخصا در مورد شایعات بروز تقلب گسترده در انتخابات این کشور اظهار نظری نکرده است . در این میانه نخست وزیری بریتانیا گوردون براوون گوی سبقت را از باراک ربوده است و با سفر به افغانستان با یک تیر دو نشان زده است . به ظاهر آقای نخست وزیر رفته است تا از سربازان هموطن حاضر در افغانستان دلجویی کند . در باطن اما سرکشی به افغانستان پس از انتخابات هم مطرح بود . براوون در دیدار با حامد کرزی از او خواست تا سلامت نتیجه این انتخابات را تضمین کند.
نمیتوان کتمان کرد که در کشوری مانند افغانستان ذات برگزاری انتخابات به خودی خود ارزشمند است . اما با سفر ریچارد هولبروک به افغانستان در بهبوهه انتخابات و تایید خبر بروز تقلبهایی در دومین انتخابات رسمی این کشور، حالا دیگر میتوان از افغانستان متفاوت در صورت پیروزی عبدالله یا کرزی سخن گفت . افغانستان امروز با افغانستان نوزدهم اگوست تفاوتهای بسیاری کرده است . پیش از برگزاری این انتخابات انگیزه برای انجام آن بسیار قوی بود . قرار بود این انتخابات مشروعیت و مقبولیت برای دولتی ضعیف را به ارمغان آورد . بنا بود طالبان از برگزاری چنین انتخاباتی درس عبرت بگیرند و برای همیشه به حاشیه رانده شوند . همه این موفقیتها اما در سایه تقلب و فریب افکار عمومی که مخالفان کرزی داعیه دار آن هستند ، رنگ باخت .
ادامه این بحث اما تنها ثمری که به دنبال خواهد داشت بالابردن جو بیاطمینانی به روند انتخابات ان هم در کشوری است که در دموکراسی تجربه چندانی ندارد . حالا دیگر افغانستان چندپاره شده است . انتخاباتی که قرار بود نوزاد دوست داشتنی اتحاد را به دنیا آورد حالا پشتونهای جنوب را از کابل نشینان دور و دورتر کرده است . میزان مشارکت مردمی در این انتخابات کمتر از نخستین انتخابات پس از حمله ایالات متحده به افغانستان بود . چهل به هفتاد . در تمام دنیا زمانی که سخن از برگزاری انتخابات به میان میاید، همه در پای صندوقهای رای حاضر میشوند تا امنیت و قانونمندی را برای چند سال در کشورشان تضمین کنند.
حالا اما در افغانستان حامد کرزی ادعای پیروزی میکند و البته همزمان قهرمانان قاچاق مواد مخدر و شبهنظامی گری را به کابینه خود راه میدهد . در این کشور انتخابات به عنوان مقدمه ای برای برپایی دموکراسی برگزار می شود اما از عدالت اجتماعی خبری نیست . آنچه در این کشور در آن بیستمین روز آگوست رخ داد تنها سایهای از دموکراسی بود و نه تحقق کامل آن. سهل الوصول ترین مقصر برای این همه ناکامی طالبان است . اما حقیقت ان است که غرب هم در این مهلکه بیتقصیر نیست. این ایالات متحده و کشورهای غربی بودند که پس از یازدهم سپتامبر 2001 هم قسم شدند و با حمله به افغانستان شکافهای اجتماعی و قومی در این کشور را عمیقتر از پیش کردند.
این مساله بخصوص در جنوب افغانستان مشهودتر بود و همین امر موجب ظهور پررنگ طالبان در این منطقه شد . از همان نخستین روزهای حمله بود که غربیها مست از فتح افغانستان وعده تشکیل پلیس امنیت ملی را دادند. وعدهای که حالا پس از هشت سال همچنان در انتظار تحقق است . کشاورزانی که خشخاش میکاشتند شاهد از میان رفتن سرمایه خود بودند و در این میانه دولت وعده داد تا این خسارت را جبران کند . هنوز کشاورزان منتظرند و دولت فراموشکار . بیکاری در افغانستان بیداد میکند .
شکست در افغانستان شکست جامعه بینالمللی است . شکستی که همه در آن سهیم هستیم .غرب بر نتیجه این انتخابات سرمایهگذاری کرده بود در نهایت اما انچه درو شد شکستی بود که بر پایه آن حتی نمیتوان زمان خروج سربازان ناتو از افغانستان را هم پیشبینی کرد . اکنون زمان اعتراف فرارسیده است . باید بپذیریم که انچه امروز در افغانستان به دنبال برگزاری انتخابات شاهد ان هستنم در حقیقت زاده حمایت بیقید و شرط غرب از حامد کرزی است .
سالهاست که دیپلماسی ایالات متحده در برابر کرزی دیپلماسی ارباب و رعیتی است . سالهاست که واشنگتن مطالبات خود از کرزی را با توسل به زبان زور و تهدید مطرح می کند . از کرزی خواسته میشود تا در برابر فساد مالی و اخلاقی در جامعه و دولت کوتاه نیاید، مانع از اتلاف سرمایهگذاریهای خارجی در کشور شود . سالهاست که غرب چشمان خود را بر همکاری کرزی با قاچاقچیان مواد مخدر و رهبران سابق طالبان بسته است . بر هیچکس پوشیده نیست که کرزی نه میخواهد و نه میتواند بر این تغییرات فائق آید.
به باوز کرزی همین که سایه دموکراسی هرزچندگاهی خودی نشان میدهد و میرود کفایت میکند . ایالات متحده از کرزی دو چیز میخواهد : مانع از بروز یازدهم سپتامبری دیگر در ایالات متحده و قاره سبز شودو البته ریشه های القاعده و تروریسم را در کشورش بخشکاند . حالا سوال اینجاست که آیا واقعا حضور سربازان خارجی در خاک افغانستان ضرورتی دارد ؟ اگر نیروهای ناتو افغانستان را ترک کنند شاید در نگاه اول کار برای القاعده آسان تر شود اما حقیقت این است که حالا دیگر افغان ها به اندازه کافی قربانی خشونت طالبان و القاعده شده اند و بیشک این گروه از پایگاه مردمی در میان افغانها برخوردار نیست.