خبر و دیدگاه

روند ائتلاف های انتخاباتی به کجا می رود؟

karzai_mohaqeq

نزدیک شدن دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، آن ساني که تصور می رفت با تغیيراتی مبنی بر ائتلاف ها واتحادهای کاندیداها، با نیروهای ذی نفوذ قومی وسیاسی در کشور روبروست. تلاش های رئيس دولت که خود از شمار نامزدان انتخابات ریاست جمهوری به شمار می رود، توازن سیاسی رابین او ومتحدین گذشته وحـالش چه در هیأت افراد مشمول کابینه وچه شخصیت های سیاسی، قومی وجهادی برهم زده وبه پیچیده گی اوضاع افزوده است.

آقاي کرزي که پیش ازین عده ای از متحدین مقتدرش مثل، مارشال فهیم، جنـرال دوستم، حاجی محمد محقق و… را به ترتیبی از خود رانده وحتی برای عدۀ شان پرونده “ناقضین حقوق بشر” و “جنگ سالار” راترتیب داده بود، اخیراًدر جنگ وسازش های باصطلاح زرگری به خاطر مانور قدرت درپروسه کمپاین های انتخاباتی، که خودرادر صحنه تک وتنها یافت، مجبورشد تا به دلجویی هریک آنها برآید. ازین رومارشال فهیم رادر پست معاونیت نامزدی شامل تیم خود نمود.

جنـرال دوستم راپس از عزل وتبعید به کشور ترکیه دوباره بوظیفه اش که رئيس ستاد نظامی سرقوماندانی قوای مسلح افغانستان بود، با صدور فرمانی مجدداً نصب نمود. برای جنبش ملی اسلامی افغانستان وحزب وحدت به رهبری حاجي محمد محقق تفویض چند پست وزارت وارتقای تشکیل اداری چند ولسوالی به ولایت راپذیرا گردید. حـال ببینیم، که آقای کرزی همچو بذل وبخشش هارابه خاطر گل روی دوستانش وسیله نزدیکی وتفاهم نموده یا باصطلاح پس از جمع آوری “خوشه مراد، بازهم ساقه این مزرعه را آتش خواهد زد”.

بیاد بیاوریم که درسال 1384چگونه پولیس جوزجان به فرماندهی جمعه خان همدرد، با کینه ایکه نسبت به جنـرال دوستم داشت، به حمایت مرکز، بالای اهالی بیگناه شبرغان حمله کرد وتعدادی را بخون کشید وبازهم بیاد داشته باشیم که یک سال واندی پیش چگونه جنـرال دوستم در هنگام محاصره خانه اش در شیرپور توسط پولیس کابل، با سر وپای برهنه ته وبالا میرفت و به بهانه برخورد گویا خشن با یکی از همتبارانش اکبربای چه بلایی بسرش آمد.

آقای محقق هم از گوشمالی رئيس جمهور بی نصیب نماند، وبر علاوه عزل از وزارت پلان، سال گذشته در اعتراض علیه برخوردهای جانبدارانه دولت در مخمصه کوچی ها بالای مردم بهسود دست به تحصن زد وبه مدت يک ماه به اعتصاب غذایی خود ادامه داد، ودولت کرزی راقومگرا، متعصب وفاسد خواند. از جریان ردو بدل شدن سخنان مارشال فهیم ورئيس جمهورپس از عزل موصوف از پست معاونیت ریاست جمهوری ووزارت دفاع ملي هم بی اطلاع نیستیم. ازبیان طول وتفصیل این گفته ها که بگذریم، به بیان موجزپیامد ناپایداراین ائتلاف ها به خاطر احراز پست هاي بلند دولتی ناگزیریم.

نخست مي خواهم بحیث یک شهروند این کشوربه آقای کرزي اذعان نمایم که برادر! “ژرنده که دپلار ده هم په وار ده”. شما که طی هشت سال تمام هرگونه بازی سیاسی رابه نمایش گذاشتید ومردم افغانستان وجامعۀ جهانی برضعف کارگردانی شما بیشتر از خودتان آگاه شده اند. صلح بدست آمده راکه بادشواری وبا اجماع جامعۀ جهانی حاصل گردیده ومایۀ امیدواری مردم شده بود،با پالیسی های ناسنجیده واحساساتی خویش به جنگ کشانیدید. بیش از چهل ميليارد دالرکمک های جامعه بین المللی راکه معلوم نشد به چنگـال کدام باد سرسری سپردید ونتوانستید ازآن بحیث حق مردم افغانستان که وجیبه قانونی ومکلفیت وظیفوی تان بود، دفاع نمایید. بیکاری وافزایش فقر مردم کشور رابه جان رسانیده، وفساد اداری کارد به استخوان مردم رسانیده است.

کشور درین دوره نه تنها جایگاه خودرا به حیث اولین کشور تولید کنندۀ مواد مخدر حفظ کرد، بل این موقف ناشایست را تقویت وپر آوازه نمود. قومگرایی در سطح همه بلند پایگان دولت شما وبه گروگان گیری قومی وزارتخانه ها از سوی وزرای مربوط به هر قوم وگروه سیاسی، انجیو سالاری، کم بینی دولت نسبت به ارزش های ریزرفی کادر متخصص ملی به بهانه بیظرفیتی وراندن کادرهای تحصیلکرده از ادارۀ دولتی وبالاخره ایجاد فضای سرد وناباوری سیاسی درمناسبات دولت افغانستان با کشورهایی که در افغانستان حضور نظامی دارند واز ولی نعمتان بازسازی وسرمایه گذاری پروژه های انکشافی در کشور هستند، تا فضای بحران اعتماد قومی وسیاسی در افغانستان و… از دست آوردهای دولت شماست.

درین حـال چه حرمانی برای شما به خاطر ادامه بدبختی ومأیوسیت مردم، وچه نومیدی در جامعه به خاطر تکراروضعیت عقیم دورۀ زمامداری شما تبارزنیافته باقی مانده است، تا اینهمه تلاشک های ذوق آلود در برقراری ائتلاف های ظاهری وموقت رادر درامه قدرت به تمثیل بنشینید. بگذارید تا کسی دیگر اگر به پیمانۀ شما نه، اما با میزان متفاوت از شما استعداد وتوانایی خودرا دربرونرفت از ناهنجاری های موجود افغانستان به نمایش بگذارد. زیرا معلومست که این چالش ها توسط دولتی به رهبری شما حل ناپذیرباقی خواهد ماند.

مردم افغانستان دربرابر این همه ائتلاف های شما با موتلفین تان دچارسوالات تردید آمیزی هستند، واز ایشان می پرسند که، آقایان، این رئيس جمهور کرزی نبود که هرکدام شمارا بالنوبه از دستگاه اقتدار خود راند وشماهم حرف ها وگپ های گفتید که هنوز از هوش وگوش مردم کشور بیرون نشده است. پس چگونه دولتی راکه هرکدام یک سال پیش فاسد ونابکار خطاب مي کردید، اینک با دلخوشی کاذبانه دوباره بسویش اقتداءکرده اید؟ اگر گذشته های پرچالش را درطاق نسیان بگذاریم، تحولات پس از انعقاد توافقنامه های ائتلافی شما مارا با طرح پرسش های به سوی خود مي خواند ومی بینیم که جوانب ائتلاف هرکدام دچار آب در هاون کوبیدن تازه ای هستند.

قسمی که همه مطلع هستیم درین روزهامتحدین خارجی آقای کرزی، با جدیت دوسیۀ جنـرال دوستم را به حیث انگشت افگاررویکار نموده اند. در میان همکاران آقاي کرزي در داخل تیم کاری هم برخورد با متحدین روند انتخابات ازین بهتر نیست. نزدیکترین همکاران آقاي کرزي ایشان رابه خاطر ائتلافش با مارشال فهیم، جنـرال دوستم وحاجی محمد محقق با الفاظ رکیک نا سزا مي گویند. این پرونده سازی به زودی شامل حـال سایر موتلفین وبرخی از رهبران جهاد نیز خواهد شد.

بیاد داریم که در سال2001 جامعۀ جهانی به رهبری امریکا به خاطر انتقام از تمردها وحملات سازمان القاعده با تصادم هواپیماها با دوقلوی مرکز تجارت جهانی درنیویارک وچند مرکز سیاسی ونظامی امریکا، وارد افغانستان شدند.

فتوای بر انداختن نظام خودخوانده طالبان ازقدرت، وامحای آنها بنام “تروریسم” از واشنگتن صادر شد. در آن وقت جبهه متحد ملی که در سنگر مبارزه برضد طالبان قرار داشتند امور عملیات زمینی رابدوش گرفتند، وعملیات بمباران هوایی توسط نیروهای امریکایی براه انداخته شد. بر اساس این عملیات ها تعدادی از طالبان واهالی بی دفاع غيرنظامي کشته شدند. اگر عملیات زمینی توسط نیروهای جبهه متحد آن وقت به بیرون راندن طالبان از قرارگاه های نظامی وشهربا عملیات هوایی توأم نمي بود، گام گذاری نیروهای خارجی درزمین افغانستان کار ساده ای نبود. حرف اصلی برسر تطبیق پرنسیپ هاست، اگرمبارزه علیه دهشت افگنی مجوزقانونی داشت، پس درین حـال کسانی ازین گروه براثر جنگ رویاروی زمینی و تعدادی در بمباران هوایی کشته شده اند، ومرگ به هر وسیله ای که جان انسان رابگیرد، مرگ است. واگراین مبارزه صبغۀ قانونی نداشت، پس محاکمه رااز خود باید آغاز کنند.

حـال چگونه نیروهای خارجی قتل مخالفان خودرادر آن سال ها “مبارزه علیه تروریسم” وکشتار این مخالفان را توسط فرماندهان جبهه متحد “نقض حقوق بشر” تبلیغ مي کنند؟ مگر عدالت وبشر خواهی راکه مقامات امریکایی فریاد مي کشند، بربنیاد همچو آموزشی استوار است؟ آیاهمچو پرونده سازی ها درحکم سلي اي نیست که بایک ضربت چند روی راافگارمي نماید. اگرمصلحت بینی های مقطعی در میان نمي بود، چرا مدعیان گویا حقوق بشر باین مسایل طی هشت سال گذشته رسیده گی نکردند.

فکرمي شود درزیراین کاسۀ تبلیغات نیم کاسۀ دیگری نیزهست وآن برآوردن اهداف طالبان به خاطرادامه مذاکرات خواهد بود وتبلیغ کننده گان ازین سروصداها دربازارمعاملات سری شان استفاده های خودرا خواهند نمود. علاوه برآن، مسأله فشار دادن کرزي به خاطرمهار نمودن مخالفت هادر برابرعملیات های نظامی ناتو، اگر واقعی باشند، مي تواند رخ دیگراین پرونده دفاع از حقوق بشر باشند.

همزمان با رویکار آمدن پروندۀ جنـرال دوستم ازآرشیف شبکات استخباراتی، وضع امنیتی در ولایات امن شمال وشمالشرق کشور رو به وخامت گذاشت. معلومست که آقای کرزی می بائیست ازمناطق جنوب وجنوبغرب رأی به دست می آورد، که این ساحه در حـال حاضربا محدودیت هايی از سوی طالبان مواجه مي باشد و مناطق شمال وشمالشرق به زون فعالیت و ساحه کسب رأی مخالفان کرزي منجمله جبهه سابق متحد ملی تعلق دارد، بنا برآن ازانتظار بعید نیست که دست های وابسته به حلقاتی در مرکز، عمداً در بی امن سازی مناطق شمال کشورمی طپند.

حـال دولت مي خواهد به جامعۀ جهانی افاده دهد که قادر است، دربین نیروهای افغانی علی رغم مخالفت ها، انسجام وهمسویی ها ایجاد کند وبه اين وسيله گویامدیریت سیاسی خویش را با آنها بنمایاند. ضمن اين که مي خواهد بگوید که باصطلاح خودشان رهبران “اقلیت ها” قدرت رویارویی سیاسی با رئيس جمهور راندارند وبااندک امتیازات سیاسی ومادی رام وآرام مي شوند، واین وگروه قومی وسیاسی اویند که درقبال قضایای سیاسی افغانستان حرف آخر راخواهند گفت.

به این حـال، اقوام تاجیک، ازبیک، هزاره ومجموعه گروه های اتنیکی افغانستان در برابررنج مضاعفی قرار گرفته اند. رنج بیعدالتی ونفاق افگنانه حکومت ها، وناپایداری ومعاملات کم ارزش وفاقد دورنگری سیاسی رهبران وفرماندهان خودشان درقبـال زنده گی آنها.

جریان معاملات سیاسی بین عده ای از کلان منشان قومی با آقاي کرزي که دارای شطارت ها وتردستی های سیاسی مي باشد، در سال های گذشته باربار صورت گرفت که نتایج زیانبارآن عیانتر از بیانست، وچنان مي نمایاند که مدعیان دفاع از حقوق اقوام در چنبرۀ سیـالي حادثه ها از وجود اقوام مظلوم خویش استفاده های ابزاری نموده اند. حـال ببینیم که آقاي کرزي وموتلفین کمپاینی ایشان چگونه مي توانند باور از دست رفته مردم رااحیاء وتمثیل واقعی ائتلاف خودرا نمایش دهند.

با توجه به وعده هایی که کرزي به موتلفین کمپاینی خود داده است، آیا تعداد پست هاي موجود در تشکیلات حکومت کفاف این همه امتیاز دهی ها راخواهد کرد، یا درکميت کابینه مثل گذشته ها بازهم تورم تشکیلاتی تحمیل خواهد شد؟ گیریم که این بار آقای کرزی گردن شیطان راشکسته وبه وعده هایش عمل نماید، وپست هاي قراردادی را درخدمت حزب جنبش ملی اسلامی دوستم وحزب وحدت آقای محقق قرار دهد، از کجا معلوم که چند هفتخوان رستم رابحیث موانع از طریق مخالفت پارلمان وعدم کسب رأی اعتماد برای نامزد های معرفی شده ایجاد نکند. این درحـالیست که بگومگوهای ضد ونقیض درمورد بازگشت جنـرال دوستم به کشور در جریان است واحتمالاً جنـرال دوستم تا ختم مشکل انتخابات ويزه حضور بر وطن خودرا بدست آورده نتواند. ازین رو مردم افغانستان باینگونه ائتلاف ها مثل گذشته با ناباوری می نگرند وتصمیم عاقلانه، لازم وسازنده رادر قبـال مسؤولیت رأی دهی شان ازیاد نمي برند.

 

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا