خبر و دیدگاه

آیا دین شریعت أست یا شریعت دین أست ؟

از یک برادر محترم همین سوال مطرح شده أست که آیا دین شریعت أست و یا شریعت دین أست ؟
بر عکس توقع اکثریت این سوال جواب داده می شود و دلیل آن این أست که مردم همه مسایل و مطالب را بدون تحقیق قبول کرده اند و این بازار مذهبی را بسیاًر گرم ساخته أست .
از آنجایکه حضرت رسول کریم ( ص) فرموده أست که به عقل مردم سخن گویید لذا کوشش می شود تا به ساده ترین صورت به این سوال پاسخ  گفته شود و اما اول برای رسیدن به هدف مقصود باید دین و شریعت را تعریف و  تشریح کنیم . و من فکر می کنم که بدون حاشیه روی همین کفایت خواهد کرد .
دین اساسا خلقت نظام هستی أست. وقتی خداوند می گوید خلق السماوات والارض یعنی خالق همه جهان هستی خداوند است پس او بر همه جهان هستی حاکمیت دارد. این نکته به ما می گوید که  از نگاه  فلسفه توحید  همه جهان هستی دین أست نه اینکه دین تنها یک عقیده برای عبادت  باشد .  انسان جزء همین خلقت أست و خلقت جزء انسان أست پس انسان یک موجود طبیعی أست و جزء دین أست  زیرا  جزء نظام هستی و خلفت أست. از خاک ساخته شده و دوباره خاک می شود یعنی انا لله و انا الیه راجعون . همه نظام هستی دین أست و به خداوند تسلیم هستند زیرا خالق شان خداوند أست . نظر به نص قرآن مجید درختان سجده می کنند . چون همه خلقت از آن خداست پس همه چیز مسلمان أست .   اینکه می گویند فلان کس عالم دین أست یک سخن بیجا و بی اساس  أست زیرا هیچ کس قادر نیست همه نظام هستی را تخصص داشته باشد . با از بر کردن قرآن مجید و چند حدیث و آموختن زبان عربی کسی عالم دین نمیشود. اما می تواند عالم فزیک یا ساینس شود که بخش از دین أست زیرا بر خلاف عقیده ی بی خدایان دین یک نظام مکمل هستی أست و هیچ چیز به باطل خلق نشده أست و همه با هم یک بافت دارد و توحید همین أست. توحید یعنی خدا یکی أست ، انسان یک انسان أست ، جهان هستی یک جهان بیکران أست و علم یک علم أست . همه با هم وصل أست و یک بافت دارد و مرجع همه خداست  درین نظام  که دانشجو به نام دین تحصیل کرده أست یا فقه أست و یا تاریخ اسلام که هر دو ساخته و بافته ی بشر أست و دین نیست . صانع دین خداوند أست و دین ، دین خداست . چون قانون خدا و قانون طبیعت هر دو  یکی أست زیرا خالق همه خداوند أست پس یک قانون طبیعی در جهان حکمفرماست نه دو تا . وقتی قرآن کریم می گوید ادخلوا فی السلم کافه مقصد آن این أست که شما مخلوق خدا هستید و جزء طبیعت هستید پس قانون من را قبول کنید و در اسلام پوره داخل شوید یعنی نظام هستی را که من خالق آن هستم قبول کنید . هدف از مسلمانی و نماز خواندن و روزه گرفتن نیست . پیام ادخلوا فی السلم کافه یعنی شما جزء همین طبیعت هستید و قانون جهان هستی را قبول کنید. چرا قرآن مجید یهود و نصارا را گمراه می گوید برای اینکه توحید را قبول ندارند . خداوند را می شناسند و اما توحید را قبول ندارند . هر آنکسیکه توحید را قبول کند خدا پرست است مسلمان باشد یا نباشد زیرا پیام خدا برای همه بشریت أست نه تنها مسلمانان . یعنی رب العلمین.
تفاوت میان دین و شریعت در صانع بودن آن است . قسمیکه گفتیم صانع دین خداست و اما صانع  شریعت  انسان أست  نه خدا .
شریعت به معنی آب جویبار روان است انسان کوشش کرده أست سخن خدا را بشناسد و مطالب از آن استخراج کند به نام شریعت غافل ازینکه چون شریعت یک جویبار أست می تواند مسیر خود را نظر به شرایط زمان و مکان تغییر دهد از همین لحاط ابن عباس ( رض)  گفت “القرآن یفسر الزمان ” یعنی قرآن نظر به شرایط زمان و مکان تفسیر می شود . شریعت با اینکه از قرآن استخراج شده أست نه تنها که کار انسان أست و از همین سبب اصول فقه های متفاوت داریم نه مانند دین که یک پیام خدا پرستی و توحید أست ؛ در عین زمان ، شریعت به اساس تفکر انسانی در علوم به پیش می رود و شرایط زمان و مکان مد نظر گرفته می شود . چون انسان به پیشرفت أست علم به پیشرفت أست . قرآن در سوره لقمان آیه ٢٧ می گوید اگر درختان قلم شود و دریا ها رنگ قلم شود سخن خدا ایستادگی ندارد . مقصد از سخن خدا علم أست که به پیشرفت است و انسان هم در قبال علم به پیشرفت است مخصوصا که زیر بنای دین علم است برای پیشرفت انسان چه  مرد باشد چه زن . قرآن زیبا گفته است که “وقل رب زدنی علما ” یعنی الها بر علم من بیفزای . هدف از علم همه علوم است و انسان از طریق علم به معراج کمال می رسد و رسیده است . وقتی قرآن می گوید اقراء و پیامبر ( ص) می گوید اولین چیزی که خدا خلق کرد قلم بود این را می رساند که زیر بنای دین خدا علم است و تا ما زن و مرد از علم مستفید نشویم نه تنها خدا را نه می شناسم به معراج کمال انسانی نه می رسیم چو شمع از پی علم باید گداخت که بی علم نتوان خدا را شناخت. ( شیخ فرید الدین عطار نیشاپوری)
شریعت در تغییر است و نظر به ایجابات زمان و مکان تغییر می کند و احکام نظر به شرایط زمان و مکان تغییر می کند و اما دین ثابت است . علمای کرام گفته اند که اختلف الاحکام بالاختلاف زمان یعنی احکام نظر به شرایط زمان و مکان تغییر میخورد . طور مثال حضرت عمر ( رض) نصاب زکات را در ایام فحطی تغییر داد . مسایل مدنی و قوانین مدنی نظر به ایجابات عصر هم در تغییر است و جامعه تصمیم میگیرد که چه به مفاد مردم است . باز هم ، حضرت عمر اولین پولیس شهری را تعیین کرد و رئیس پولیس در آن زمان یک زن بود . اصل اصول این أست که در مسایل مدنی و حقوقی مسایل به نفع یک گروه خاص مانند سرمایه داران و دولتمردان و کمونیستان نیست و نه به نفع اکثریت  و اما به نفع همه مردم می باشد که درین بخش غیر مسلمانان هم شریک هستند . در دین اکثریت و اقلیت نیست . خدا باور و خدا ناباور است . خدا ناباور هم  از رحمن بودن خدا مستفید می شود و گفت بسم الله الرحمن الرحیم . میوه که می خوریم و از نور آفتاب که مستفید می شویم خدا ناباور هم مستفید می شود و چون در آیه رحمن اول آمده است قوانین مدنی به نفع همه مردم است نه یک گروه خاص به نام مسلمان .
فرید یونس
استاد باز نشسته ی بشر شناسی خاور میانه و فلسفه اسلامی از دانشگاه ایالتی کلیفورنیا ، ایالات متحده امریکا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا